کد خبر : ۱۲۳۵۱۸
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۲
رئیس اندیشکده اسوه:

نظام سلطه پشت پرده تشیع انگلیسی قرار دارد

جهاد تبیین مسئله‌ای نیست که فقط با کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای قابل انجام باشد. اتفاقاً جنس این جهاد طوری است که می‌بایست به‌صورت میدانی و شبکه‌ای و مستمر عمل کرد.

عقیق: در ایام ماه محرم امسال فرصتی دست داد تا در خدمت یکی از سخنرانان و منبرهای این ماه باشیم، حجت‌الاسلام حسن ناصری پور رئیس اندیشکده اسوه در گفت‌وگویی به بیان ابعاد جهاد تبیین و همچنین فعالیت‌های نظام سلطه در ایجاد تفرقه و نزاع بین مسلمانان پرداخت که در ادامه می‌آید.

 

به‌عنوان مقدمه بحث، باتوجه‌به انتخاب مبحث جهاد تبیین در دهه اول محرم در سخنرانی‌های خود اگر ممکن است، دیدگاه‌های خودتان را در رابطه‌با مقوله «جهاد تبیین»، اهمیت و ضرورت آن بفرمایید؟

تا آنجا که من به‌خاطر دارم، حضرت آقا، حداقل در هشت سخنرانی پیرامون «جهاد تبیین» مباحث روشنی را مطرح فرموده‌اند. فرمایشات ایشان چیزی در حدود سی محور را شامل می‌شد که مهم‌ترین آن تبیین درست مبانی جمهوری اسلامی و عملکردها و حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی است که می‌بایست بدون هیچ جهت‌گیری سیاسی و ... فقط و فقط با محور قراردادن نگاه حضرت آقا به این موضوعات داشت شما شاهد بودید بعد از طرح فریضه «جهاد تبیین» از سوی مقام معظم رهبری، کج‌فهمی برخی مسئولین در تصویب بودجه برای این امر و حواشی آن باعث موضع‌گیری رهبری معظم انقلاب شد. حال به نظر می‌رسد که مفهوم "جهاد تبیین " خود نیاز به تبیین و واقع‌نمایی دارد.

۲- به نظر شما برای انجام این فریضه‌ها چگونه و با درنظرگرفتن چه مواردی باید وارد میدان شد؟

وقتی زعیم و رهبر ما «جهاد تبیین» را فریضه‌ای قطعی، فوری و در حکم جهاد اعلام می‌کنند؛ این خودش حجت را بر ما تمام می‌کند. چه برای من طلبه، چه برای مردم و متدینین و چه برای هرکسی که در هرجایی مسئولیتی دارد و دل در گرو نظام دارد.

وقتی مهم‌ترین چالش پیشروی کشور یک چالش ذهنی است و دیده‌بان بصیر انقلاب اسلامی تا این حد نسبت به آن انذار می‌دهد، بدین معناست که دشمن در خلط واقعیت و مجاز موفق عمل کرده است.

وقتی اذهان گروه‌های مختلف مردم و خواص در رابطه‌ با حقایق عینی و ملموس هم به درک وارونه و خلاف واقع می‌رسند؛ مسخ ارزش‌های فرهنگی و دینی دیگر موضوع غریبی نیست.

«جهاد تبیین» مسئله‌ای نیست که فقط با کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای قابل انجام باشد. اتفاقاً جنس این جهاد طوری است که می‌بایست به‌صورت میدانی و شبکه‌ای و مستمر عمل کرد، من بارها در سخنرانی‌های مختلف گفته‌ام که مردم فقط از وعاظ معروف ما حرف‌شنوی ندارند. بلکه هرکسی که دارای اعتبار اجتماعی در قلمرویی است می‌تواند در این زمینه فعال باشد.

وقتی یک طلبه، یک آدم صاحب منبر، صاحب رسانه هر روز راجع به هر مسئله‌ای اظهارنظر می‌کند و تفکر یک جناح خاص فکری و یا سیاسی رو هم مستقیم و غیر مستقیم به مردم القا می‌کند، چنین فردی بعد از یک مدت کوتاه تأثیرگذاری و نفوذ کلام خود را از دست می‌دهد.

ای بسا طلبه جوان و گمنامی که در یک شهرستان یا روستای کوچک بسیار مؤثرتر از یک واعظ مشهور عمل ‌کند.

آیا امروز هیئات ما پذیرش موضوع جهاد تبین را دارند؟

به طور حتم دارند، وقتی حرف حساب بزنیم، با مردم صادق باشیم و وارد مباحث چالشی بشویم همه همراهی می‌کنند. جوان‌ها، تشنه این چالش هستند. وقتی خود من منبر را وارد بحث‌های چالشی می‌کنم، به‌وضوح می‌بینم که جوان‌ها چقدر تشنة حقیقت هستند و چقدر برای گرفتن سرنخ‌ها و مستندات علاقه نشان می‌دهند. خیلی از اوقات بحث‌های من با جوانان به‌قدری به درازا می‌کشد که اگر جای دیگری هم منبر داشته باشم، با تأخیر به مجلس بعدی می‌رسم.

این را هم از یاد نبریم که وقتی می‌گوییم هیئت امام حسین (ع)، یعنی تأسی به حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) که سمبل‌های جاودانة جهاد تبیین هستند.

 

شما در محرم امسال طرح این مبحث را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تأثیر داشته است یا خیر؟

بله در محرم امسال مبحث جهاد تبیین با رویکرد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مطرح شد که باتوجه‌به فضای جامعه به‌ویژه موضوع حجاب گاهی اوقات به‌صورت چالشی می‌شد ولی استفاده‌هایی پس از ارائه باقی ماند.

شرایط امربه‌معروف آگاهانه و مجاهدانه و قلمرو امربه‌معروف از موضوعاتی بود که مطرح شد که شاهد نگاه‌های مختلف اما اثرگذار بحث بودیم.

 

آیا در این مباحث چالشی مشکلی و یا نظم جلسه یا هیئت یا چارچوب و قواعد مرسوم آن تحت شعاع قرار نگرفت؟

خیر ولی طبیعی است در این مباحث باتوجه‌به اینکه منبر محرم مخاطب بیشتری از همه قشرها دارد کلمات متفاوتی هم شنیده شود ولی اصل موضوع مورد استقبال اکثریت قرار می‌گیرد.

 

در مقوله «شیعه انگلیسی» شما یکی از چهره‌های بودید در میان مسئولین فرهنگی که باگذشت حدود ۵ سال از مصاف پرتنش و پرمشقت جنابعالی با جریانات نفوذ و به‌تبع آن پنج سال سکوت، امروز می‌خواهیم از شما تقاضا کنیم تا مروری بر آن سال‌ها داشته باشید و از میان ناگفته‌های این سال‌ها، تصویری واقع‌نما از چهره‌های نفاق آلود جریان شیعه لندنی را برای جهادگران حوزه تبیین ارائه بفرمایید؟

 

شیعه لندنی یا انگلیسی، جریان کاذب قدیمی و ریشه‌داری است که مربوط به دیروز و امروز نیست. اما در اواسط دهه نود، مجموعه‌ای از عواملی سبب تقویت این جریان شدند که به آنها اشاره خواهم داشت. این مسئله تا حدی خطرساز شد که مقام معظم رهبری در آن ایام بارها نسبت به نفوذ این جریانات انحرافی تفرقه‌افکن هشدار دادند.

به‌ویژه در مرداد ۹۴، حضرت آقا با اشاره به انشعابات فراوان این جریان، ارکان آنها را تبیین فرمودند. اول ایجاد اختلاف و تفرقه در میان دولت‌ها و دوم ایجاد مخاصمه و تفرقه در میان ادیان و فرق و مهم‌تر ملت‌ها که به فرموده حضرت آقا، این مورد دوم، بسیار خطرناک‌تر از مورد اول است.

ورود شما به جریان مبارزه از کجا شروع شد؟

یک سری عوامل و نشانه‌ها باعث بهت‌زدگی من شده بودند. ازیک‌طرف زعیم عالی‌قدر جهان اسلام، صراحتاً و به‌صورت علنی وارد میدان مبارزه شده بودند و از طرفی نشانه‌ای از این مبارزه در لایه‌های پایینی نهادها و سازمان‌های فرهنگی حتی وعاظ و منبری‌ها دیده نمی‌شود.

از روی جهل یا سیاست‌ورزی، ترس، مصلحت‌اندیشی یا هرچه که اسمش را بگذاریم، اغلب در یک فضای رازآلود و خفقان گونه گیر افتاده بودند و علی‌رغم بودن در آستانه محرم سال ۹۴ صدایی شنیده نمی‌شد.

نمی‌خواهم پز ولایت‌مداری بدهم چون این روزها خیلی‌ها ولایت‌مداری را با ولایت معاشی اشتباه می‌گیرند اما روی زمین ماندن فرمایشات آقا برایم خیلی سنگین و گران تمام شد.

 

بنده با توجه به مسئولیتی که در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران داشتم، عملاً به قول امروزی‌ها دست به انتحار زدم. یعنی به‌وضوح می‌دانستم که ممکن است ورودم به این حوزه با چه تبعات سنگینی همراه باشد.

اگرچه شاکله آن سازمان حسب اطلاع از مذهبی‌ها و بچه حزب الهی‌ها بود، اما مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها از درون همان سازمان شروع شد که بیشتر از ناحیه طرفداران طیف شیعه لندنی بودند.

علت مخالفت‌هایشان هم به‌ظاهر رنگ و بوی منطقی داشت، می‌گفتند: جلسه حضرت اباعبدالله علیه السلام را سیاسی نکنیم یا از آبروی امام حسین (ع) در جهت مقاصد سیاسی‌تان خرج نکنید و...

این آقایانی که از آنها صحبت می‌کنم هنوز هم در آن سازمان مسئولیت دارند. اما اگر می‌خواهید به عمق فاجعه پی ببرید، باید بروید و بخشنامه اربعین در شورای پنجم سال ۹۶ در کمیسیون فرهنگی آن شورا صادر شده بود را ببینید. بعد متوجه می‌شوید که جریان نفوذ چطور تلاش کرد تا فعالیت‌های روشنگرانه فرهنگی و بصیرت‌افزایی را از برنامه‌های محرم و صفر بیرون بکشد.

 

در مورد عوامل تقویت این جریان اشاره فرمودید، این حد از نفوذ و قدرت چطور به‌دست‌آمده بود؟

وقتی می‌گوییم شیعه انگلیسی، یعنی نفوذ از طریق پول رسانه و شناخت منافذ عقیدتی. اما ادعای محبت اهل‌بیت برای خود و زدن مهر بی ولایتی به مخالفان سبب شده بود که عده‌ای از متدینین هم ناخواسته و ناآگاهانه در تور آنها گرفتار شوند که مصادیق بسیاری را می‌توان ارائه نمود.

 

مهر بی ولایتی زدن یعنی نوعی تکفیر؟

بله اتفاقاً این تکفیری گری هم‌زمان بود با پایه‌ریزی گروه‌های تندرو تکفیری در منطقه. به‌زعم حقیر جریان شیعه لندنی نوع فعالیتش در سال ۹۳ تا ۹۶ هماهنگ با جریان تکفیری‌های منطقه بود. حداقل نشانه‌های زیادی برای این هماهنگی می‌توان مشاهده کرد.

 

موضع این جریان در برابر جریانات تکفیری، به‌خصوص داعش چه بود؟

شما در هیچ جا نمی‌بینید که اینها صحبتی علیه داعش کرده باشند. هیچ فتوایی علیه آنها پیدا نمی‌کنید. داعشی که (علناً و عملاً) بارها و بارها تا تهدید به تخریب بقاع متبرکه شیعیان به‌ویژه حرم مطهر حضرت علی (ع) کرده بود.

 

ایجاد تفرقه در میان شیعه و اهل‌سنت، بحث تازه‌ای نیست. آیا این جریان از روش‌ها و ترفندهای جدیدی برای این کار استفاده کرد؟

ترفند جدید آنها اصرار بر حقانیت تشیع بود یعنی تلاش برای اثبات حقانیت ائمه، مذمت و توهین به بزرگان اهل‌سنت. ایجاد تکثر در رسانه‌های دیداری و شنیداری از یک سو و از سوی دیگر افزایش ضریب نفوذ اینترنت و شبکه‌های اجتماعی از سوی دیگر زمینه مساعدی را برای فعالیت‌های آنها فراهم کرد.

مسئله اینجاست که نظام سلطه که پشت پرده آنها بود کار رسانه‌ای را بلد بودند و هم سوادش را داشتند و هم قدرت کنترل آن را و هم به تکنیک‌های ساخت مسلط بودند و نیز تزریق هوشمندانه محتوا. ما در حوزه رسانه به دلایل مختلف در حوزه شیعه لندنی خوب ظاهر نشدیم.

 

شما فعالیت‌های خود را در این حوزه با چه محورهایی دنبال کردید؟

در آن زمان یعنی بین سال‌های ۹۴ تا ۹۶ تمرکز این جریان انحرافی بر روی هیئات عزاداری اباعبدالله (ع) بود. به‌ویژه اینکه، نگاهشان به موانع حضرت آقا بود. هرآنچه را که حضرت آقا نهی می‌کردند اینها به بهانه‌های مختلف تقویت می‌کردند. مثل همین قمه‌زنی و لخت شدن در هیئات.

بنده ابتدا به‌صورت شخصی و با استفاده از منبر مساجد، حسینیه‌ها و تکایا فعالیت‌هایم را شروع کردم. همان‌طور که انتظار می‌رفت همین سخنرانی‌ها کار خودشان را کردند و سروصدا شروع شد. به‌نحوی‌که تذکر دادن و نهی بنده از سخنرانی به نزدیک‌ترین دوستان خودم هم رسیدم و بعد از آن هم که تهدیدها شروع شد.

 

علاوه بر این باتوجه‌به ظرفیت‌هایی که در سازمان فرهنگی هنری در اختیار داشتیم، کارمان را با طرح ((جلوه سوگ)) آغاز کردیم. این طرح در ۲۲ منطقه تهران و با محوریت میدان امام حسین آغاز شد و همچنان هم ادامه دارد. در قالب این طرح، غرفه‌هایی با عنوان بصیرت عاشورایی شکل گرفت که با مشارکت هسته‌های علمی قم و تهران و مشهد اداره می‌شد که به لطف خدا و نظر اهل‌بیت (ع) بسیار موفق بود. فقط در همان سال اول، در شصت شب از ابتدای محرم تا پایان صفر بیش از هشتصد جلسه بصیرت‌افزایی برگزار کردیم. محور اصلی این جلسات، تبیین مختصات جریان شیعه انگلیسی بود به‌ویژه اینکه جوانان باید در مورد این جریان و ترفندهای نفوذ آن آگاه می‌شدند.

آیا به طور هم‌زمان فعالیت رسانه‌ای را هم دنبال می‌کردید؟

بگذارید این‌طور بگویم، در آن سال‌ها مأموریت دشمن نفوذ در حوزه‌های میدانی بود و ما هم باید مبارزه را در همان حوزه میدانی دنبال می‌کردیم. نه فرصتی کافی در اختیار داشتیم و نه امکانات رسانه‌ای قوی. رسانه نقطه قوت دشمن بود و ما نگران بودیم که اگر کارهای ما رسانه‌ای شوند، دقیقاً از همان موضع ضربه بخوریم. دوستان خودی هم به دلیل همان ملاحظات همراهی‌مان نمی‌کردند.

ارزیابی شما در این مصاف نرم چه بود؟ آیا موفق شدید؟

بله در واقع دشمن که پاپس کشید. جریان شیعه انگلیسی به دنبال فتح قلوب جوانان هیئتی بود که بحمدالله رسوا شد و این رسوایی فرصت ادامه آن فعالیت‌ها را از آنها گرفت. هرچند دشمن بیکار ننشسته و به‌طورقطع با ترفندهای تازه و با پوشش‌های باورپذیرتری کارش را دنبال خواهد کرد.

 

آیا در جریان مبارزات شما، تهدیدهای دشمن هیچ‌وقت عملی هم شد؟

بله علاوه بر نفوذی که در دستگاه‌های مختلف داشتند و کارشکنی‌هایی که می‌کردند کار به اینجا کشید که هرجا منبر می‌رفتیم، بولتن‌ها و شب‌نامه‌هایی را هم در محل سخنرانی و جلسات ما به‌صورت گسترده انتشار می‌دادند.

گاهی زمان زیادی از وقت جلسات صرف پاسخگویی به شبهاتی بود که در این شب‌نامه‌ها می‌نوشتند. علاوه بر این عوامل این گروه خودشان را به مجالس و هیئاتشان دعوت می‌کردند تا موضوعات را به چالش کشیده و با حواشی دیگری روبرو کنند، بنده هم‌بارها مورد حمله ضرب و شتم قرار گرفتم که الحمدلله نشانة استیصال این گروه و موفقیت جبهة فرهنگی انقلاب بود

 

در حال حاضر جدی‌ترین تهدید را در کجا و از کدام موضع احساس می‌کنید؟

از ابتدای شروع این موضوع ما با جریانات انحرافی به‌ویژه شیعه انگلیسی دردآورترین چیزی که بنده احساس کردم این بود که متأسفانه حتی بخشی از متدینین ما برای درک اوضاع حاضر به تحقیق و مطالعه نیستند. هیچ‌کس به خودش زحمت نمی‌دهد که برای کشف حقیقت تلاشی کند. دشمن هرچه القا کند تا حدودی موفق می‌شود. اینجاست که جهاد تبیین می‌تواند اثر خود را بر افکار عمومی بگذارد.

به نظر شما چرا دشمن تا این اندازه روی تشیع و به‌ویژه فرهنگ عاشورایی ما حساس شده؟

به این خاطر که تفکر و سیره حضرات معصومین نقشه‌های دشمن را خنثی می‌کند، هرجا به‌واقع تحرکی هست هرجا که کار جهادی در جبهه اسلام واقعی انجام می‌شود، هر جا که مبارزه‌ای بر ضد نظام سلطه هست، ریشه‌اش به تفکر ائمه و در صدر آنها حماسه عاشورا می رسد.

 

اینکه می‌گوییم عاشورا ادامه دارد و اینکه می‌گوییم عاشورا درس زندگی به ما می‌دهد، انگار بیشتر به یک شعار تبدیل شد، شما که در حوزه خانواده فعال هستید، دوست دارم نظر شما را در این مورد بپرسم. آیا واقعاً عاشورا درسی برای زندگی امروز ما دارد؟

من بارها برای دوستان گفته‌ام، عاشورا چهار بُعد دارد: عقلانیت، حماسه، دین‌داری و عاطفه.

یک خانواده توانسته چنین منظومه‌ای را خلق کند با انسجام، با تعهد باایمان و با توکل. اگر این انسجام در این خانواده نبود این منظومه پدید نمی‌آمد. اگر این وفاداری و تعهد نبود این منظومه پدید نمی‌آمد.

شما هیچ حرکت هیجانی و غیر عقلائی در عاشورا نمی‌بیند. عاشورا نظم، منطق، احترام، صبر و تاب‌آوری است. مشکل این است که ما گرفتار حواشی شده‌ایم تاحدی‌که اصل و اساس عاشورا را از یاد برده‌ایم.

دشمن بهتر از ما می‌داند که تربیت عاشورایی یعنی چه، تربیت عاشورایی فقط جسورانه جنگیدن و شهادت‌طلبی نیست.

مؤلفه‌های عاشورایی خوب زیست ناست. برای همین است که دشمن تشیع دوآتشة انگلیسی درست می‌کند تا از عاشورا فقط قمه‌زنی و خشونتش جلوه‌گری کند.

حسین بن علی (ع) بر خلیفة خودخوانده‌ای خروج کرد که نماد دنیاپرستی و مادی‌گرایی بود و به دست کسی به شهادت رسید که به طمع دنیا چشم بر حق و حقیقتی آشکار فروبستند. حالا همین مادی‌گرایی‌ها را که به زندگی‌های امروزمان تعمیم داده‌اند ریشه بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی‌مان را پیدا می‌کنیم.

 

ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید؛ جمع‌بندی پایانی هم در خدمتتان هستیم:

نکته‌ای که نیاز می‌دانم در اینجا به آن تأکید کنم این است که دسترسی آسان ما به اینترنت و انبوه اطلاعات گاهی سویه دیگری هم دارد و آن این است که واقعیات بسیاری را به‌صورت وارونه و تحریف شده در اختیار ما می‌گذارند. حقیقتاً در عصر حاضر، یکی از شروط آزادگی این است که جستجوی حقیقت را به‌عنوان وظیفة شرعی و انسانی خود در نظر داشته باشیم. حربه‌های دشمن روزبه‌روز پیچیده‌تر می‌شوند و ناآگاهی ما تبعات غیرقابل‌جبرانی را برای کشور و اسلام عزیز خواهد داشت. پس برای افرادی که توانایی لازم ارائه جهاد تبیین را دارند به میدان آمده و مجال سوءاستفادة دشمن را در این حربه نرم از بین ببرند.

 

منبع:حوزه


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین