۰۱ آذر ۱۴۰۳ ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۲۳
عقیق: نگار احدپور اقبلاغ: امروز هفتم ذیالحجة مصادف است با سالروز شهادت امام محمد باقر (ع)، پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، که در تاریخ به باقرالعلوم (شکافنده علوم) ملقباند.
امام محمد باقر علیهالسلام در سال ۵۷ قمری متولد شدند و بنابراین ایشان در واقعهی کربلا حضور داشته و سنشان حدود ۴ سال و نیم بوده است. پدر ایشان امام سجاد علیهالسلام در سال ۹۵ یا ۹۴ یا ۹۶ قمری از دنیا رفتند و امام باقر علیهالسلام از آن زمان عهدهدار امامت شدند. این امامت حدوداً ۱۸ سال به طول انجامید و ایشان در سال ۱۱۴ قمری به شهادت می رسند. بنابراین امامت ایشان از اواخر قرن اول هجری تا دو دههی قرن دوم هجری ادامه داشته است. تمام این مدت با دوران حکومت بنیامیه مصادف بود.
امام محمدباقر (ع) سرآمد همه بنی هاشم در علم و زهد و تقوا در زمانه خود بود و دوست و دشمن به مقام علمی و اخلاقی او گواهی میدادند. ایشان با موقعیت شناسی از ضعف خلفای اموی وقت، نهایت استفاده را برد و به نشر علوم و معارف الهی پرداخت و بن بستهای علمی را گشود و زمینه را برای شکوفایی دانش در زمان امام صادق (ع) مهیا کرد. رجال و شخصیتهای علمی آن روز- حتی بزرگان اهل تسنن و تنی چند صحابه رسول خدا که هنوز در قید حیات بودند – همه از محضر علمی ایشان استفاده میکردند.
حضرت باقر (ع) شاگردان برجستهای در زمینههای فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی تربیت کرد که هر کدام وزنه علمی بزرگی به شمار میرفت. شخصیتهای بزرگی همچون: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، ابو بصیر، برید بن معاویه عجلی، جابر بن یزید، حمران بن اعین، و هشام بن سالم از تربیت یافتگان مکتب آن حضرتاند.
امام باقر (علیه السلام) پیشوای پنجم شیعیان طی مدت امامت خود، در شرایطی نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تأسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی» را که در دوران امامت فرزند گرامیشان «امام صادق (علیه السلام)» به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد.
به مناسبت سالروز شهادت آن امام همام، در راستای بررسی حوادث و فتنههای زمان امامت امام باقر (ع) و مواضع و مدیریت ایشان در مقابل آنها، با حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا یوسفی، استاد حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی دانشگاه مفید به گفت و گو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا یوسفی عنوان کرد: اگر به دوران امامت حضرت باقر (ع) یک نگاه کلی داشته باشیم، خواهیم دید که وضعیت اخلاقی جامعه آن زمان، دچار سقوط و انحطاط شده آن هم به دلیل اینکه بنیامیه زمام حکومت را در دست گرفته و به مرور زمان اندیشهها و افکار مبتنی بر تداوم حکومت خودشان را در میان مردم رواج میدادند و افرادی وابسته آنها را تقویت میکردند. از طرفی خود حکومت نیز در یک دوره تاریخی خاصی قرار گرفته بود، همانطور که میدانید در دوره امام باقر (ع) حکومت بنیامیه تضعیف شده بود، به این معنی که نزاع در میان حکام شدت یافته بود و عمر حکومتها بسیار کوتاه شده بود، چراکه آنها بر علیه خودشان نیز دائماً در حال توطئه بودند و همین امر باعث شده بود که فشار بر جامعه و مخالفان، در این دوره کاهش پیدا کند.
گسترش فرقههای انحرافی از جمله جبریه و غلات
وی افزود: فساد حکومتی بنی امیه، هرروز گستردهتر از روز قبل میشد و این یکی از مسائل و مشکلاتی بود که در عصر امام باقر (ع) وجود داشت. در این فضای فرهنگی، گروهها و فرقههای انحرافی از جمله گروههای فکری جبرگرایی فعالیت میکردند، «جبریه» بر این باور بودند که انسان از خویش هیچ گونه اختیاری ندارد و مجبور است. از طرفی، به دلیل فشارهای بسیاری که به شیعیان وارد شده بود، گروهی از شیعیان هم به افکار افراطی روی آوردند که به «غلات» معروفند. اینها فرقهای از شیعه بودند که درباره امامانِ گزافه گویی کرده و آنان را تا سرحد خدایی رسانیده اند.غلو، به معنای گزافه گویی و از حد در گذشتن و زیاده روی در کار و یا در وصف کسی و چیزی است و غالی کسی است که جانب افراط را گرفته و عقاید و اظهارات خارج از حدّی را درباره افراد ابراز میدارد. آنان چند دسته شدند، برخی گفتند امام علی (علیه السلام) و بعضی از امامان شیعه، خدا هستند و برخی دیگر از آنان گفتند که ایشان پیغمبرند.
گسترش انحرافات اخلاقی در جامعه در دوران بنیامیه
این استاد حوزه تصریح کرد: به هر حال یکی از مهمترین معضلات دوران امام باقر (ع) انحرافات فکری بود که در اسلام شکل گرفته بود، و به ویژه در جامعه بنیامیه که حتی لعن امیرالمومنین (ع) را در نمازهایشان مطرح و این ماجرا حدود ۱۰۰ سال ادامه داشت. بنابراین همه این موارد باعث شده بود که مردم از مسیر درست و تفکر صحیح دینی فاصله بگیرند. از سوی دیگر چون از زمانهای قبل منع حدیث را داشتند و منبع معتبری برای دسترسی به احادیث وجود نداشت، هرکس به میل و سلیقه خود از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نقل قول میکرد و به نوعی یک بی بند و باری روایتی در بحث تبلیغ دین ایجاد شده بود. این مسئله باعث شد در آن زمان از نظر دینی انحراف فکری عمیقی بین مسلمین ایجاد شود و بهانهای حتی به دست غیر مسلمین بیفتد که بتوانند علیه اسلام و مسلمین تبلیغ کنند. این فساد در جامعه سبب شد که بی بند و باری اخلاقی و تعرض به مال و اموال دیگران نیز در جامعه گسترش یابد.
تدبیر امام در مواجهه با انحرافات و معضلات فرهنگی
وی افزود: امام باقر (ع) در دورهای امامت خویش را آغاز کرد که جامعهی اسلامی در وضع فرهنگی نا به سامانی به سر میبرد و عرصهی فرهنگی جامعه، گرفتار چالشهای عمیق عقیدتی و درگیریهای مختلف فقهی میان فرق اسلامی شده بود. فروکش کردن تنشهای سیاسی پس از واقعهی عاشورای سال ۶۱ هجری، همچنین شکست برخی احزاب سیاسی مانند «عبدالله بن زبیر» سبب یک پارچگی حاکمیت بنیامیه شده بود، ناگزیر بسیاری از دانشمندان از صحنهی سیاسی دور شده بودند و حرکت گستردهای در زمینههای مختلف علمی با بحث و بررسی درباره مسائل گوناگون آغاز شده بود. این رویکرد گسترده به مسائل فقهی و بحث و تبادل نظرهای علمی در این برهه و پیدایش مکتبها و سبکهای مختلف علمی پس از مدتها رکود، رونق فراوانی به بازار علم بخشید. به واقع، نقش درخشان امام در این دوره در روشن سازی افکار عمومی دانشمندان اسلامی و به ویژه خردورزان شیعه، بسیار دارای اهمیت و برتری است.
تربیت شاگردان برجسته در عصر امام باقر (ع)
یوسفی تصریح کرد: در دوره امامت امام باقر (ع)، گام مهم و به سزایی در راستای تبیین آرا شیعه برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد. از سوی دیگر، گسترش افکار آلوده یهود و سیطرهی نظریات فرقهی مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و… حیات فکری شیعه را با خطر رو به رو کرده بود و البته مرجعیت علمی شایستهای چون امام باقر (ع)، تفکرات خطرناک این فرقهها را تا حد قابل توجهی منزوی ساخت. امام باقر (ع) آفتاب عالم تاب دانش بود. در بیان برتری و بزرگی جایگاه علمی امام همین بس که بیشترین حدیث در بین جوامع حدیثی شیعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق (ع) است و این خود بزرگترین گواه در برجستگی شخصیت علمی ایشان به شمار میرود.
وی افزود: در آن وضعیت سیاسی مهمترین اقدام امام (ع) در آن زمان قلم و دوات و تعلیم و تربیت شاگردان الهی و پرورش فقیهان و دانشمندانی بود که بتوانند مبیّن و مبلّغ آرای اهل بیت علیهم السلام در جامعه اسلامی باشند. در آن روزگار، بسیاری از شیعیان به مراتب عالی تشیع دست نیافته بودند و دستهای از آنان در کنار استفاده از احادیث اهل سنت، علاقهی زیادی به فراگیری و بهره مندی از دانش امام نیز نشان میدادند. آن گونه که از کتابهای رجالی فهمیده میشود، نام بسیاری از اشخاصی که رابطهی تنگاتنگی با امام داشتهاند، جز اصحاب او نیست. دیدگاههای ایشان درباره این موضوع، تأثیر ویژه ای بر مردم گذاشت و بسیاری از تهدیدها و خطرات را از تفکر شیعی دور کرد و سبب شد با وجود عقاید گوناگونی که در آن زمان درباره مرجعیت وجود داشت، تعداد گرویدگان به این مکتب رو به فزونی گذارد. در احادیث شیعی نیز توجه گستردهای به این موضوع در سخنان امام باقر (ع) شده است.
رونق دادن به مباحث عقلی
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید خاطرنشان کرد: یکی از توصیههای حضرت به شاگردانشان توجه دادن طلاب به سمت مباحث عقلی بود، تا آن زمان حدیث منع شده بود؛ اما حضرت از راه دیگری برای مقابله و مبارزه با مکاتبی انحرافی وارد شدند، حضرت فرمود شما از راه عقل با این مذاهب مباحثه کنید و چون اینها خود را صاحب عقل میدانند، به وسیله بحثهای عقلی مجاب خواهند شد و خیلی از مباحثاتی که شاگردان حضرت با برخی از ارباب این مکاتب داشتند به نتیجه میرسید و آنها منکوب میشدند، هرچند برخی نفسانیات اینها باعث میشد که از اعتراف به شکست خودداری کنند یا از ادامه مباحثه فرار کنند و این مباحثات چهره واقعی این مکاتب فکری منحرف را به مردم نشان میداد و هدف امام باقر هم همین بود، چون اگر این مذاهب جلوتر میرفتند احتمال فتنه وجود داشت، همین قدر که مردم میفهمیدند که اینها نه تنها در برابر امام محمدباقر (ع) بلکه در برابر شاگردان امام محمدباقر هم پاسخی ندارند متوجه میشدند که حق با چه کسی است.
احیا فرهنگ کتابت حدیث
وی عنوان کرد: همان طوری که میدانیم چند سال از امامت امام محمدباقر معاصر با خلیفه اموی، عمر بن عبدالعزیز بود. عمر بن عبدالعزیز به فرمایش امام محمدباقر (ع) نجیب بنیامیه بود و بنیامیه طبق آن زیارت معروف مورد لعن پیامبر و ائمه است اما امام محمدباقر (ع) فرمود عمر بن عبدالعزیز نجیب بنیامیه بود به خاطر سه کاری که انجام داد یکی اینکه لعن امیرالمؤمنین را از روی منابر برداشت و این کار را ممنوع کرد. یکی دیگر از اقدامات ایشان برداشتن ممنوعیت نوشتن احادیث بود. همان طور که اطلاع دارید تا حدود هفتاد سال نوشتن احادیث ممنوع بود و اگر احادیث را پیدا میکردند میسوزاندند و به نهرها میریختند تا به دست مردم نیفتد اما امام محمدباقر (ع) با این فرصتی که در دوره حکومت عمر بن عبدالعزیز به دست آوردند و کتابت حدیث را آزاد کرد؛، گفتند که هر کس حدیثی را شنیده یا به ذهن دارد بنویسد. بنابراین یکی از توصیههای ایشان به شاگردانشان نوشتن و حفظ احادیث بود.
منبع:مهر