عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۲۲۷۴
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۰
برخي مي پرسند، وهابيون چه برداشتى از واژه عبادت در قرآن دارند كه منشاء اختلاف شده اند؟
عقیق: «عبادت» واژه قرآنى است كه وهّابيان برداشت نادرستى از آن دارند. آنها با صراحت مى گويند: اگر كسى به سراغ صالحان برود كه آنها نزد خداوند براى او شفاعت كنند مصداق آيه شريفه ذيل مى باشد: «أَلاَ للهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِى مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِى مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ). (۱)

(آگاه باشيد كه دين خالص از آنِ خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، (دليلشان اين بود كه:) اينها را نمى پرستيم مگر براى اين كه ما را به خدا نزديك كنند. خداوند روز قيامت ميان آنان در آن چه اختلاف داشتند داورى مى كند؛ خداوند آن كس را كه دروغگو و كفران كننده است هرگز هدايت نمى كند).

ولى آنها به اين نكته قرآنى توجّه ندارند كه عيب كار مشركان اين نبود كه از صالحان شفاعت مى طلبيدند، بلكه مشكل كار آنها اين بوده كه براى شفاعت، آنها را «عبادت و پرستش» مى كردند، در برابر آنها به خاك مى افتادند و سجده مى كردند. (در مفهوم آيه فوق و جمله «ما نعبدهم» دقّت فرماييد)

ما هنگامى كه به زيارت رسول خدا(ص) برويم و بگوييم از تو مى خواهيم در دنيا و آخرت براى ما شفاعت كنى، آيا او را پرستش كرده ايم؟ براى او به خاك افتاده و سجده كرده ايم؟

«طلب شفاعت» چه ارتباطى به «عبادت» دارد؟ هر كس اهل لغت و اهل عرف باشد مى داند اگر كسى نزد حضرت مسيح مى آمد و بچّه كور مادر زاد خود را مى آورد و به او مى گفت تو كه مى گويى كور مادر زاد را به اذن خدا شفا مى دهم (وَ أُبْرِءُ الاَكْمَهَ وَ الاَبْرَصَ) خواهش مى كنم فرزند مرا به اذن الله شفا بده، كجاى اين كار عبادت است؟ ! اين كارى است كه قرآن آن را مجاز شمرده است.

«عبادت» در لغت و عرف به نهايت خضوع در برابر ديگرى گفته مى شود مانند ركوع و سجود، امّا خواهش كردن از ديگرى هيچ ارتباطى با اين موضوع ندارد.

راغب در مفردات مى گويد: «العُبُودِيَّةُ إظْهارُ التَذَلُّلِ وَ الْعِبادَةُ أبْلَغُ مِنْها لأنَّها غايَةُ التَذَلُّلِ». ((۲) )
در لسان العرب مى خوانيم: «اَصْلُ الْعُبُودِيَّةُ الخَضُوعُ وَ التَذَلُّلُ».

جالب اين است كه پيشواى مذهب وهّابيّت جمله: (لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى) را مورد توجّه قرار داده، ولى از كنار جمله (مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ…) به راحتى گذشته است، پس اشكال كار در عبادت غير خدا است نه در «تقاضاى شفاعت براى قرب به خدا» آن هم شفاعت به اذن الله.


آرى انسان هنگامى كه با پيشداورى ناصوابى وارد مسأله اى مى شود، آن چه را موافق مقصود اوست مى بيند و آن چه مخالف است گاه به هيچ وجه نمى بيند و گاه ساده از كنار آن مى گذرد، سپس فتواى قتل ميليون‌ها نفر از مسلمين را به عنوان «مشرك» صادر مى كند! و خون و مال و ناموس اين مشركان را مباح مى شمرد! (۳)

پي نوشت ها:
1_(زمر، آيه ۳.)
2_(مفردات راغب، ماده «عبد».)
3_(گرد آوري از كتاب: وهّابيّت بر سر دو راهى، حضرت آيت الله مكارم شيرازي، ص ۹۷.)
منبع:حج
211008

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین