۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۶ : ۱۲
عقیق:مقام معظم رهبری روز گذشته در دیدار با خانواد شهید سردار سلیمانی به خاطرهای از حاج قاسم که در کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» روایت شده بود، اشاره فرمودند که حاج قاسم برای همراهی با فرزند دوست شهیدش پشت در اتاق عمل بیمارستان حضور یافت.
روایت خاطرهای بغض آلود از رهبری
رهبر معظم انقلاب هنگام روایت این خاطره لحظهای مکث و بغض کردند. با توجه به خاطره بغض آلودی که معظمله در این دیدار مطرح فرمودند، از حجتالاسلام علی شیرازی، نماینده سابق ولیفقیه در نیروی قدس و نویسنده کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم» درباره این خاطره پرسیدیم تا بیشتر بدانیم که آن خاطره چه بوده که رهبر انقلاب را چنین محزون کرده است.
شیرازی در این باره گفت: حاج قاسم به خانواده شهدا احترام ویژهای میگذاشت و همیشه در دیدارهایش به نیکی از شهدا یاد میکرد و به فرزندان شهدا میگفت که پدران شما افتخار این کشور هستند و شما هم باید به آنها افتخار کنید. یکی از فرماندهان جنگ تحمیلی، مهدی مغفوری است که سه فرزند به نامهای فاطمه، مریم و مصطفی داشت. مهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ به شهادت میرسد. وقتی مهدی شهید میشود، حاج قاسم به منزل شهید مغفوری سر میزد و هر زمانی با فرزندان این شهید تماس میگرفت و جویای حال آنها بود.
او ادامه داد: زمانی که مهدی مغفوری به شهادت میرسد، فاطمه دختر او سه ساله بود. پس از سالها، فاطمه مغفوری با پسر شهید تهامی که خلبان است، ازدواج کرد و رهبر معظم انقلاب در سفری به کرمان، عقد آنها خواند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای حسین و زینب است. یک روز زینب دختر آنها بیمار و در بیمارستان بستری میشود. زینب باید عمل میشد. وقتی حاج قاسم از بیماری نوه شهید مغفوری مطلع میشود و میفهمد که زینب را برای عمل به بیمارستان بردهاند، با حسین پورجعفری راهی بیمارستان میشود. فاطمه دختر شهید مغفوری که حاج قاسم را میبیند، هم خوشحال میشود و هم متعجب.
سردار سلیمانی با وجود همه مشغلههایش در بیمارستان حضور مییابد و حتی وقتی هم که عمل زینب به خوبی انجام میشود، سردار سلیمانی همچنان در بیمارستان حضور دارد. فرزند شهید به حاج قاسم میگوید: «عمل جراحی زینب انجام شد. حالا که خیالتان راحت شد، شما بروید». اما حاج قاسم همچنان دلهره داشته و به فاطمه مغفوری میگوید: «من در جنگ بابایت را جای خودم فرستادم. حالا هم من به جای او اینجا هستم». حاج قاسم تا زمانی که زینب، نوه شهید مغفوری به هوش بیاید، در بیمارستان و پشت در اتاق میماند.
رابطه حاج قاسم با فرزندان شهدا، رابطه عمو و پدری بود. گاهی فرزندان شهدا او را عمو و گاهی هم بابا خطاب میکردند. برای همین هم بسیاری از فرزندان شهدا پس از شهادت حاج قاسم، میگفتند که ما دوباره یتیم شدیم.
فاطمه دختر شهید مغفوری، دست نوشتههای بسیاری از حاج قاسم دارد. هر بار حاج قاسم برای آنها نامهای مینوشت یا کتابی هدیه میداد حاج قاسم برای دختر شهید مغفوری در یکی از نامهها همزمان با دهم فروردین سال ۹۴ چنین نوشته است: «برادر زاده عزیزم، فاطمه خانم عزیز، عموجان! من از خود چیزی ندارم که برای تو بنویسم. اما بزرگان ما تاکید زیادی بر رابطه خودشناسی و اثر آن بر عبودیت و توجه به مبدا هستی، خداوند سبحان میکنند. خودشناسی یعنی چه؟ خودشناسی یعنی فقر خود را دیدن مقابل عظمت استغنای الهی. خودشناسی یعنی کوچکی خود را در برابر عظمت بزرگی خداوند دیدن....از خداوند میخواهم به دختر متدین و خوب و محجبه قابل افتخار، توفیق توجه به خدا و معرفت به خداوند سبحان بدهد. عمویت و متلمس دعایت؛ قاسم سلیمانی».
منبع:فارس