۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۲۲
عقیق:«الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف»، اثر سید على بن طاووس حسینى حلى، متوفاى 664 ق است. این کتاب، به زبان عربى و در اثبات امامت ائمه علیهمالسلام و حقانیت مذهب شیعه اثنا عشرى و رد مخالفان آنهاست. سید، در اجازات خود کتاب "طرائف" را از تألیفات خود دانسته و در کشف المحجة به فرزند خود سفارش میکند که کتاب طرائف را که در آن، حق و باطل را از هم جدا کرده، مطالعه کند. این کتاب توسط داود الهی ترجمه شده است.
کتاب، در دو جزء تنظیم شده است که جزء اول آن، داراى 68 عنوان مختلف و جزء دوم، واجد 66 عنوان گوناگون است. سید در این کتاب، خود را انسانی تازهمسلمان فرض کرده که بعد از مسلمان شدن، اختلافاتى بین مسلمانان دیده و فرقههاى متعددى مشاهده کرده است، لذا تصمیم به جستوجو و تفحص در منابع دینى میگیرد تا حقیقت امر بر او روشن شود. البته در همان ابتدا تصریح میکند که چون شیعیان متهم به غلو و کفر هستند، تنها از کتب اهل سنت استفاده خواهد کرد.
بعد از تلاش فراوان، میبیند که یکى از این فرقهها که شیعه نامیده میشود، موافق عقل و قرآن کریم و اخبار وارده در کتب فرقههاى مختلف است و تضاد و تناقض فرقههاى دیگر در آن نیست و به این شکل خود را در سلک شیعیان دوازده امامى قرار میدهد. مؤلف، در کتاب طرائف، همان طور که در ابتداى آن تصریح کرده، تنها از کتب غیر شیعى استدلالهاى خود را آورده و به وسیله جدال احسن، مخالفان شیعه را محکوم کرده و با کلام خودشان حجت را بر آنها تمام کرده است.
از آنجایی که هدف سید بن طاووس در کتاب طرائف، اثبات شیعه و ولایت امیرالمؤمنین و رد مخالفان شیعه بوده و طرف سخن او غیر مسلمانان نیستند، لذا در ابتداى کتاب روایات پیامبر را در شأن و منزلت امیرالمؤمنین آورده و هیچ سخنى از اثبات وجود خدا و توحید و نبوت و معاد به میان نیاورده است. سید بن طاووس کتاب را بر اساس سیر آیات و روایات وارده در شأن امیرالمؤمنین تنظیم کرده است. علاوه بر این موارد، کمتر از نصف کتاب، اختصاص به دشمنیها با اهل بیت دارد و شواهد مخالفتهاى آنان با صریح قرآن و سنت نبوى را ذکر کرده است.
جلد دوم کتاب، کلاً اثبات عدم صلاحیت حاکمان سهگانه است و مباحثى هم در روش تعیین خلیفه و صلاحیت نداشتن مردم براى انتخاب خلیفه الهى دارد. پس از آن، سخن از معاویه و مخالفتهاى او با متن اسلام و دین به میان آمده و از ادعاهاى اهل سنت در مورد فضایل او جواب داده شده است. در بخش پایانى کتاب نیز بعضى از روایات اهل سنت و کارهاى مخالف دین آنها بیان شده است. ضمن آنکه آیات استخراج شده و تمام روایات، از کتب اهل سنت آدرس داده شدهاند.
به عنوان نمونه سید بن طاووس به نقل از کتاب "الإمامة و السیاسة" ابن قتیبه و از محمد بن یوسف گنجى شافعى در باب 99 کفایه درباره رویدادهای مربوط به سقیفه مینویسد که حضرت زهرا (س) خطاب به ابوبکر و عمر فرمود «انّی اشهد اللَّه و ملائکته انّکما اسخطانى و ما ارضیتمانى لئن لقیت النّبىّ لأشکونکما»؛ خدا و ملائکه را شاهد و گواه میگیرم که شما دو نفر (ابو بکر و عمر) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید. اگر پیغمبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد. ابو بکر گریست و گفت: «انا عائذ باللَّه من سخطه و سخطک یا فاطمة» پناه میبرم به خدا از غضب رسول خدا و غضب تو اى فاطمه؛ چنان گریه کرد و سخنان فاطمه در او اثر گذاشت که نزدیک بود قالب تهى کند و فاطمه مرتب میفرمود «و اللَّه لادعونّ اللَّه علیک عند کلّ صلاة اصلّیها»؛ یعنی به خدا سوگند در هر نمازى که میخوانم تو را نفرین میکنم.
بعد سید بن طاووس ادامه میدهد: نیز در همان کتاب نوشته: «غضبت فاطمة من ابى بکر و هجرته الى ان ماتت»؛ یعنی فاطمه از ابو بکر غضبناک شد و با او حرف نزد تا وفات کرد.
همچنین سید در ادامه به روایتی از یک کتاب صحیح اهل سنت، یعنی صحیح مسلم استناد کرده، مینویسد: چون فاطمه وفات یافت شوهرش على شبانه بر او نماز خواند و او را دفن کرد و به ابو بکر خبر نداد که بر جنازه او حاضر شود. «فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىّ لیلا و لم یؤذن بها ابا بکر و صلّى علیها» (مسلم، صحیح، ج 3، ص 1380.)
این عالم وارسته شیعه در ادامه به نقل از "ابن ابى الحدید" معتزلی از احمد بن عبد العزیز جوهرى نقل میکند "فاطمه پس از قضیه فدک سوگند یاد کرد دیگر با ابو بکر و عمر تکلم نکند و از آنها خود را پنهان دارد و لذا در حال احتضار وصیت و تأکید کرد بلکه تعهد گرفت از على که شب او را دفن کند و قبر او را مخفى دارد که آن دو نفر به جنازه او حاضر نشوند.
مننبع:تسنیم