عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۱۹۵۶
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۰
مدیر گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع):
برخلاف اینکه می گویند دولت صفوی با زور شمشیر مکتب شیعه را در ایران رسمی کرد، وجود چهره هایی همچون عبدالعظیم حسنی (ع) و برپایی جلسات نقل حدیث عقاید شیعه را رواج داد.

عقیق:15 شوال در تقویم شیعیان سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است که برای زیارت مرقد مطهرشان زیارتی همپای زیارت کربلای معلی برشمرده شده است. در آستانه این روز و در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین مهدی اسماعیلی، مدیر گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع) به واکاوی تاثیر شخصیت علمی حدیثی آن حضرت (ع) بر تفکر شیعه پرداخته ایم که در ذیل می آید:

حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) از بُعد علمی در چه جایگاهی قرار دارند و چه نهضتی را در عرصه نقل حدیث شیعی به راه انداختند؟


برای پاسخ دادن به این سوال باید در ابتدا باید به ذکر مختصری از زندگی ایشان بپردازیم. ایشان در سال 173 هجری قمری در مدینه النبی (ص) چشم به جهان گشودند و در 79 سالگی به دیار باقی شتافتند. نَسَب شان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسد. پدر ایشان عبدالله و جد ایشان علی و جد اعلا حسن و جد اعلای اعلا زید و زید فرزند امام حسن (ع) است و به همین دلیل ملقب به عبدالعظیم حسنی (ع) شدند. 
 

آیا حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در ثبت، ضبط و انتقال احادیث و در یک کلام نهضت حدیثی نقشی داشتند؟


آن چه که در زندگی ایشان به ویژه دوران جوانی و میان سالی مهم است، معاصر بودن با اولاد پیغمبر (ص) و چهارتن از معصومین (امامان کاظم، رضا، جواد و هادی علیهم السلام) است و از این جهت بر سایر امامزادگان برتری دارند. در این میان حضرت (ع) بدون واسطه و البته در موارد نادری با یک واسطه، احادیث معصومین (ع) یاد شده را دریافت و برای دیگران بازگو و نقل می کردند. این نکته بسیار حائز اهمیت است که نقش ایشان را در نهضت حدیث شناسی تبیین می کند. بنابراین از سوی دیگر ارتباط ایشان با چهار امام (ع) و حداقل به محضر سه تن از این بزرگواران رسیدن و کسب فیض و علم و تقوا و معنویت، از ایشان چهره و شخصیتی منحصر به فرد ساخته است، به گونه ای که در کتب رجال، از حضرت (ع) به عنوان شخصیتی علمی، زاهد، مورد وثوق و با عظمت یاد می کنند که این نکته برای هر حدیث شناس و محدثی حائر اهمیت دارد.
 

علل هجرت ایشان از مدینه به ایران چه بود؟


به طور کلی همانطور که می دانیم بعد از شهادت امام حسین (ع) سخت گیری های شدیدی به اولاد پیغمبر (ص) رواج یافت تا جایی که عرصه بر این خاندان مطهر تنگ شد و اغلب شهر به شهر هجرت می کردند تا توسط دستگاه خلافت دستگیر و شکنجه نشود. حضرت عبدالعظیم (ع) در دورانی که عباسیان با شعار دفاع از اهل بیت (ع) روی کار آمدند اما در عمل همان رویه غیرشرفتمندانه بنی امیه را دنبال کردند و به فرزندان پیغمبر (ص) و هر کس انتساب به شیعه داشت زندگی را سخت می کردند، ایشان هم شهر به شهر می گشتند تا جان خود را که از سوی ائمه معصومین (ع) دستور داشتند حفظ کنند، پاسداری کنند.

از سویی ایران به دلیل تمدنی که داشت مردمی انسان دوست در آن ساکن بودند و آغوش آنها برای پذیرش باز بود. از این روی ایشان هم به دستور امام هادی (ع) برای وکالت آن امام معصوم (ع)، به شهرری هجرت کرده و در زیر زمین یکی از شیعیان مخفیانه زندگی کردند و به تدریج شیعیان خدمت ایشان می رسیدند و احادیث و معارف لازم را می گرفتند. در نهایت هم حضرت نخستین فردی بود که در قبرستان ساربانان (مکان فعلی مرقد) دفن شدند. نکته ای که در این زمینه بسیار مهم است در آن زمان مذهب رسمی ایرانیان سنّی بود و در شهری ری شیعه گری کمرنگ بود. ایشان با اقدامات خود در گسترش فرهنگ شیعی و تمایل مردم به این مکتب، نقش چشمگیری داشتند. برخلاف اینکه می گویند دولت صفوی با زور شمشیر مکتب شیعه را در ایران رسمی کرد، چهره های شاخصی مانند ایشان که جلسه نقل حدیث تشکیل می دهند، در حقیقت عامل اصلی و افراد موثر در ترویج عقائد شیعه در ایران می شوند اگرچه آن زمان مکتب شیعه در شهرری بود اما ضعیف بود و شیعیان جرات نمی کردند خود را نشان دهند. از نکات بارزی که نباید از آن غافل شد، این است که ایشان وکیل امام هادی (ع) در ری بود و شخصیتی بسیار خاص داشتند. احادیثی که از ایشان روایت شده داستان رسیدن به خدمت امام هادی (ع) و عرضه عقاید خود به ایشان برای صحت آنهاست:"عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ الْحَسَنِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَلَمَّا بَصُرَ بِی قَالَ لِی مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَیْکَ دِینِی فَإِنْ کَانَ مَرْضِیّاً ثبتت [ثَبَتُ‏] عَلَیْهِ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ هَاتِهَا أَبَا الْقَاسِمِ فَقُلْتُ إِنِّی أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ خَارِجٌ مِنَ الْحَدَّیْنِ حَدِّ الْإِبْطَالِ وَ حَدِّ التَّشْبِیهِ وَ إِنَّهُ لَیْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا صُورَةٍ وَ لَا عَرَضٍ وَ لَا جَوْهَرٍ بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ وَ خَالِقُ الْأَعْرَاضِ وَ الْجَوَاهِرِ وَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ مَالِکُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ وَ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ فَلَا نَبِیَّ بَعْدَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ وَ الْخَلِیفَةَ وَ وَلِیَّ الْأَمْرِ بَعْدَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ .... "(کفایة الاثر، ص 282) امام هادی (ع) به تمام سخنان ایشان تا پایان گوش فرا می دهند و در انتها مهر تایید بر آن می زنند. جالب است که گاه برخی افراد که علم وافر دارند دچار غرور شده و عقاید خود را کامل صحیح و درست می دانند اما مشاهده می کنیم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) با چنین جایگاه رفیعی بازهم در صحت اعمال خود تردید دارد و به دنبال تایید از سوی امام خود است.
البته باید گفت احادیث نقلی ایشان در کتب ما پراکنده است؛ بخشی مربوط به فقه است و بخشی مسائل اخلاقی و تربیتی و حتی تفسیری. جالب است امام رضا (ع) به ایشان دستور می دهد احادیث را از ما بشنو و به گوش شیعیان برسان:"سلام ما را به دوستان ما برسان، و بگو برای شیطان راهی برای ورود به دل خود باز نکنند." نکته دوم به شیعیان ما بگو در کلام خود و گفتار راستگو بوده و دروغ بر زبان جاری نکنند ... به شیعیان بگو امانت را به درستی پاسداری کنند.  (1)
این سخن پیام بسیاری دارد. امروز ما قرن ها با ائمه (ع) فاصله داریم و نقش تبیین و حفاظت دین و حاکمیت دین را ما بر عهده داریم. در حقیقت ما مسلمانان امانت دار زحمات ائمه (ع) بوده و باید در این راستا تلاش کرده با اعمال صحیح، خیانت در امانت نکنیم.
 

حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) چه تحولی در عرصه نقل حدیث ایجاد کردند؟


بخش عظیمی از آموزه های قرآن و سنت و سیره ائمه (ع) در لا به لای احادیث ثبت و ضبط شده و اگر بخواهیم پی به آن دوران ببریم باید به کتب احادیثی مراجعه و تحقیق کنیم. وجود ایشان در ایران اسلامی به عنوان فرزندی از اولاد پیامبر(ص) توجه مردم را به خود جلب می کرد، و می خواستند بدانند از مدینه چه سوغاتی برای آنها آورده است. مردم وقتی می شنیدند آن حضرت با فاصله اندک احادیث را از معصومین (ع) شنیده اند، دور او جمع می شده و می شنیدند و ثبت می کردند. و این احادیث با این شیوه به دست تاریخ سپرده می شد و اکنون گنجینه ای عظیم است که در دست ما قرار دارد.
نباید غافل بود که زیارت ایشان، برکات و فیوضاتی بسیاری برای مردم به ویژه شهروندان تهرانی به همراه داشته و دارد. ما نباید از مقامات بلند معنوی و جایگاه بزرگان دین تنها انتظار شفاعت برای حاجات و درمان داشته باشیم بلکه باید دانست برکات معنوی آنها تا حدی فراوان است دریایی از گنجینه هاست برای همین مردم ما از دور و نزدیک هزینه می کنند و به حرم ایشان شرفیاب می شوند و به عبادت می پردازند. اینها از برکات وجودی حضرت در ایران است.


پی نوشت :

1_(اختصاص شیخ مفید، ص 247)

منبع:شبستان

211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین