عقیق: «
یکی از بزرگان مورد وثوق چنین نقل میکرد: پیرمردی را میشناختم که سواد الفبا نداشت، ولی از تقدّس و سلامت نفس بالایی برخوردار بود. روزی مریض شد و کسی را به دنبال من فرستاد. وقتی نزد او رفتم، گفت: من امشب میمیرم و میخواهم تو بالای سر من باشی. من قبول کردم و در کنار پیرمرد ماندم. پیرمرد گفت: من الان نمیمیرم، برو بخواب و هنگام سحر کنارم بیا!
آن عالم میگوید: خوابیدم و برای نماز شب نزد او آمدم، دیدم نمیتواند بلند شود و خوابیده نماز شب میخواند. پس از آن، نماز صبحش را نیز به صورت خوابیده به من اقتدا کرد. وقتی نماز صبح تمام شد، یک دفعه دیدم که میگوید: السّلام علیک یا رسولالله، السّلام علیک یا امیرالمؤمنین، السّلام علیکِ یا سیدة نساءالعالمین، تا به نام امام زمان (ع) رسید، میخواست بلند شود، ولی نتوانست، لذا در حالت خوابیده دست روی سر گذاشت و گفت: السّلام علیک یا بقیّةالله، السّلام علیک یا حجةالله. آنگاه از دنیا رفت. من فهمیدم که چهارده معصوم (ع) بالای سر او آمدهاند تا روح مقدّس این پیرمرد را با خود ببرند....
اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد.
فردی که انسان بد زبان و فحّاشی بود، هنگام مرگ شروع به فحش و بیان کلمات رکیک به خانواده و فرزندان خود کرد، به قدری فحشهای او زشت بود که خانوادۀ او خجالت کشیدند و از نزد او بیرون رفتند تا از دنیا رفت و مرد...»
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری
کدخبرنگار:211113