۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۱۰
عقیق:مهمان دوازدهمین برنامه هیأتآنلاین با اجرای مصطفی صابرخراسانی، میزبان عبدالرضا هلالی از مداحان مشهور مطرح کشور بود. هلالی که ۳۱ مرداد ۱۳۹۸ حسینیه هیأت الرضا (ع) با نام تکیهگاه آقا مرتضیعلی (ع) را با برپایی سفره اطعام عید غدیر خم در محله هرندی تهران افتتاح کرده، این روزها دغدغههای جدیدی را دنبال میکند.
وی در این گفتوگو اظهار کرد: من متولد آبانماه ۱۳۶۰ و اصالتاً خرمشهری هستم. قبلاز جنگ، خرمشهر و آبادان خیلی زیبا بودند، اما جنگ باعث ویرانی آنها شد و پساز آن هم به مسئله بازسازی این شهرها کم توجه شده است. اما در صورت یکپارچگی جامعه مداحان، کارهای بزرگی مانند بازسازی خرمشهر و آبادان هم شدنی است. مطالبهگری کار امام حسین (ع) بوده است. جمعی از مداحان که روابط خوبی دارند باید مسائل این شهرها از جمله آب شرب خوزستان را مطالبه کنند. این مطالبهگری را میتوان برای همه مسائل مردم انجام داد.
هلالی اضافه کرد: این همه سینهای که برای امام حسین (ع) زدهایم تا به حال یکی از این سینهها را به سینه ظالم زدهایم؟ امام حسین (ع) که فقط در خواندن من مداح نیست؛ امام حسین (ع) حرکتهایی هم از من مداح، سخنران، شاعر و عاشق میخواهد. از من مداح توقع است که از کنار مشکل اطرافیانم، ساده نگذرم. چند سال پیش برای کمک به منطقه پاکدشت رفته بودیم. یکی از اهالی آنجا مرا شناخت و با گلایه گفت: روبروی خانه من یک حسینیه پنجطبقه با نمای گرانیت هست؛ آیا حضرت سید الشهدا (ع) راضی است که در این حسینیه برای او عزاداری کنند و من اینجا از درد بچهام و گرسنگی نتوانم بخوابم؟ همین شد که چراغ تکیهگاه را روشن کردم.
وی افزود: وظیفه من است در محلهای که هیأت دارم، اهل آن محل را دریابم. اگر شما پیگیر مسائل مردم باشی این هیأت میشود برکت آن کوچه و نور چشم. آن مداحی که فقط فکر خودش است و این که کتش چه رنگی باشد یا شال چه رنگی بیندازد، چگونه میتواند تاثیرگذار باشد؟
این مداح اهل بیت (ع) افزود: طبق برخی گزارشها، بیش از سه هزار زندانی داریم که کلانتری، دادگاه و زندان از دست آنها عاصی است که هیچ خدایی را بنده نیستند، اما من میگویم اتفاقاً همینها به درد ما میخورند. چون آنها «لا اله» را دارند اما «الا الله» را ما باید به آنها بیاموزیم. حضرت اباعبدالله معدن طلاست. ما این را داریم ولی بلد نیستیم از آن استخراج کنیم.
شهرت اصلا خوب نیست
وی بیان کرد: اولینبار سال ۱۳۷۴-۷۵ بود که متوجه شدم مردم محل مرا میشناسند. آن سالها در میوه فروشی کار میکردم. یکبار وقت خالی کردن بار، دیدم مردم دارند مرا با انگشت نشان میدهند. اولینبار سال ۱۳۸۰، نوحه «مثل تموم شهدا تو کام من عسل بذار/ ارواح خاک مادرت...» از من در قالب سیدی بیرون آمد و به طور عمومی شنیده شد. ۱۹ سالگی، جلسهام در مجیدیه خیلی شلوغ میشد. از ۲۰ سالگی هم به مسجد جامع ابوذر آمدیم که جمعیت، خیلی زیادتر شد. ۲۲ یا ۲۳ سالگی هم در حسینیه قهرودیها میخواندم و دیگر برای مردم کاملا شناخته شده بودم.
هلالی خاطرنشان کرد: شهرت در هر سنی به ویژه در جوانی اصلا خوب نیست. چون در آن سن به تکامل دینی نرسیده است. من پیش از شهرت، خلوت خود را داشتم. این خلوت چقدر برای من شیرین بود. یکدفعه به خودم آمدم دیدم غرق شهرت شدهام. آقای سعید حدادیان همیشه به من میگفت: یک روزی میشود که دلت برای خلوتت، تنگ میشود. اینکه به راحتی جلوی گنبد امام رضا (ع) بایستی و خیره بشوی بدون اینکه نگاههای دیگران تو را اذیت کند. راست میگفت.
مداحان جوان را نکوبیم
این مداح اهل بیت (ع) تصریح کرد: این روزها وقتی میخواهند مداحان جوان را بکوبند، میگویند: بله، یاد حاج اکبر ناظم بخیر! کجا رفتند شاهحسینها یا ناظمها؟ اما نمیگویند که آنها هم در زمان خودشان بهخاطر همین حرفهای مردم، خانهنشین شده بودند. پنجاه یا صد سال دیگر هم میگویند یاد سیدجواد ذاکرها بخیر، اما وقتی زنده بود با او چه کار کردیم؟ سیدجواد ذاکر را کتک زدند و از منبر پایین کشیدند، مرا هم بابت شور خواندن از منبر پایین میکشیدند که بیا پایین، این مزخرفات چیست که میخوانی؟ اما خدا رحمت کند آقای خوشوقت را. همان وقتها به جلسهای در مسجد ایشان با نام امام حسن مجتبی (ع) دعوت شدم و برای حضرت رقیه با شور خواندم. یکی دوید آمد و گفت حاجآقا میگوید یکبار دیگر بخوان. چقدر در حق او هم بد کردند و موجب اذیت و آزارش شدند.
وی در ادامه گفت: وقتی «نون و نمک خوردت منم ارباب/ زمین خوردت منم ...عشقی بذار عشقی بگم یار قسمخوردهات منم» را خواندم خیلی ایراد میگرفتند که این چه طرز حرف زدن با امام حسین (ع) است؟ بعضیها طوری انتقاد میکنند که آدم فکر میکند شب قبل، خدمت آقا سیدالشهدا (ع) بودهاند.
هلالی درباره اینکه چگونه به این سبک شور رسیده، گفت: همیشه با خود میگفتم چرا هیأت اینقدر بیرمق و به اصطلاح مثل ماست است. آنوقتها شور «حسین جان حسین جان» حاج منصور را دوست داشتم. بعد این سبک شور خواندن را روی شعرها گذاشتم. «بین همه عشقای دنیا» که سبک نبود، یک شعر بود. گاهی اوقات نیز بدون آنکه بدانیم سبکی را روی شعری میگذاشتیم، بعد صدایش در میآمد که ای وای فلان خواننده روی آن سبک خوانده است. ولی بالاخره کار باید از یک جایی شکل بگیرد. آنموقع اینهمه سبکساز و شاعر نبود. شاعرها قبول نمیکردند شعر سبکدار بگویند. میگفتند من غزل میگویم.
این مداح اهل بیت (ع) افزود: کارشناسان سختیهای ما را نمیبینند و همینطور نظر میدهند. من الان همراه این بچههای زیر ۹ سال در گروههای سرود میخوانم. میگویند: «وامصیبتا! چه اتفاقی که نیفتاده، جای مداح و ترانهخوان عوض شده است. جوانهای ما را دارند با گل و ترانه میبرند». کجای کارید؟ جوانها را بردهاند؛ نمیخواهید واقعیت را ببینید؟ جوان امروز دیگر در این باغها نیست. من اگر نسبت به این نوجوان ۱۵ ساله یا این بچههای هفت و هشت ساله دلسوزی نداشته باشم، اینها هم میروند.
وی ادامه داد: متولیان فرهنگ چه میکنند؟ با پولها چه میکنند؟ کارشناسی که قرار است بیاید حکم بدهد چه چیز حلال یا حرام است اول همه جوانب را بسنجد. بیاید با من کنار پارک تکیهگاه در هرندی، پانصد تا نوجوان و جوان از ۱۷ تا ۳۰ سال را در حال تزریق سرنگ ببیند. نزدیک به ۲ هزار و دویست منطقه مثل هرندی در کل کشور هست که باید روی اینها کار شود. ما در منطقهای هستیم که با چندرغاز، ناموس شیعه را میبرند. کی قرار است غیرت ما به جوش بیاید؟ مگر همین امیرالمؤمنین (ع) که از او دم میزنیم، نگفت اگر خلخالی از پای دختری یهودی بیرون بکشند، اگر من بمیرم رواست.
هلالی افزود: در این شرایط وقتی جوانی، چند تا جوان را جمع میکند که برای امام حسین (ع) سینه بزنند به خاطر اینکه سبکی دارد که نمیپسندند، میگویند گمراه میشوند. اگر این گمراهی است بگذار بشوند! بیایید تا من گمراه نشانتان بدهم. اینها نعمت هستند. کمکی هم که نمیکنند که مثل آقای جواد مقدم باید برود با ۳۰ میلیون یک سوله اجاره کند یا مثل آقای سیدعلی مؤمنی جا برای خواندن نداشته باشد. شما باید اینها را حلواحلوا بکنید. از ما که گذشت؛ نسل بعد از ما را که دارند میخوانند کمک نمیکنید؛ حداقل چوب لای چرخشان نگذارید.
منبع:فارس
چون جوونها به قول ایشون گمراه شدن باید هر کاری کرد
متاسفم برای این طرز فکر