۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۲۰
عقیق:قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم پرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر مفسران قرآن کریم میپردازیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند.
امام صادق (ع) میفرمایند: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ»؛ آنها مینوشتند، ولی کتابی از جانب خداوند نزد آنها نبود و رسولی نزد آنها فرستاده نشده بود و به این دلیل، خداوند تبارکوتعالی آنان را به اُمّیبودن نسبت داد.
کلمه «امی»، منسوبِ کلمه «ام» است. اطلاق این کلمه بر مردم مکّه، یا از آن جهت است که مکّه، امّ القری است، یا از آن جهت که در زبان عربی به کسانی که خواندن و نوشتن را نمیدانند، «امی» میگویند، زیرا مثل روزی هستند که از مادر متولّد شده اند. در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم:چون مردم مکّه، کتاب و رهبر آسمانی نداشتند، خداوند نسبت امّی به آنان داده است وگرنه برخی از آنها توان نوشتن داشتند.
«یُزَکِّیهِمْ»، از مصدر «تزکیه» و ریشه آن، «زکات» به معنای رشد و نموّ همراه با خیر و برکت است. یعنی پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیکو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و کمال رسند. مراد از «حکمت» در اینجا همان معارف و حقایقی است که از آیات قرآن بر میآید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینههای سعادت او را فراهم میسازد.
چنانکه منکران خدا میگفتند: «ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا»؛ زندگانی ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگری معرفی میکند و میفرماید: «ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ»، این دنیا، جز بازی و سرگرمی نیست و زندگانی واقعی در آخرت است.
«حکمت»، جدای از «کتاب» نیست، بلکه یکی از اوصافِ آن است، چنانکه در جای دیگر میفرماید: «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ» و خداوند نیز، کتاب و حکمت را در کنار هم، بر پیامبر نازل کرده است: «وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»؛ بنابراین مراد از تعلیم کتاب و حکمت که وظیفه پیامبر است، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» تعلیم قرآن سراسر حکمت است که به مردم بینشِ درست زندگی کردن را میآموزد.
سؤال:آیا پیامبر اسلام (ص) تنها بر امّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّد (ص) در میان مردم مکّه ظهور کرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولی نامههایی که آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤسای قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است که دعوت آن حضرت، محدود به قوم عرب نبوده است.
۱- بعثت پیامبران کاری الهی است. «هُوَ الَّذِی بَعَثَ»
۲- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بَعَثَ»
۳- برخاستن پیامبر از یک جامعه امّی و آنگاه پرچمداری علم و حکمت، یک معجزه الهی است. «بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً»
۴- رهبر جامعه اسلامی باید از مردم، «رَسُولاً مِنْهُمْ» و در مردم باشد. «فِی الْأُمِّیِّینَ»
۵-تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزکیه و تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است. «یَتْلُوا ... یُزَکِّیهِمْ ... یُعَلِّمُهُمُ» (چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ»؛ از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقایقی را به شما بیاموزد).
۶- تزکیه و خودسازی باید در سایه مکتب انبیا و آیات الهی باشد. (ریاضتها و رهبانیتهایی که در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعی انحراف است.) «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ»
۷- تزکیه و تعلیم در رأس برنامههای انبیاست. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
۸-در مکتب انبیا، پرورش روحی و آموزش فکری، در کنار بینش و بصیرت مطرح است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»
۹- در محیط فاسد نیز میتوان کار تربیتی کرد. «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
۱۰- برای درک زحمتهای پیامبران الهی، باید به وضعیّت فرهنگی و اخلاقی مردم زمان آنها توجه کرد. «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
قرآن کریم مشتمل بر معانی دقیق، تعالیم و حکمتهایی والا درباره حقیقت خلقت و اسرار هستی است که عمده مردم در عصر رسالت از درک آن ناتوان بودند. از این رو پیامبر اکرم (ص) و پس از ایشان مفسران به تبیین و شرح جزئیات آیات قرآن کریم پرداختند. ما نیز با هدف آشنایی بیشتر با آیات الهی، هر روز به چند آیه از کلام الله با استناد به تفاسیر معتبر مفسران قرآن کریم میپردازیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت میکند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک میسازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی میآموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند.
امام صادق (ع) میفرمایند: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ»؛ آنها مینوشتند، ولی کتابی از جانب خداوند نزد آنها نبود و رسولی نزد آنها فرستاده نشده بود و به این دلیل، خداوند تبارکوتعالی آنان را به اُمّیبودن نسبت داد.
کلمه «امی»، منسوبِ کلمه «ام» است. اطلاق این کلمه بر مردم مکّه، یا از آن جهت است که مکّه، امّ القری است، یا از آن جهت که در زبان عربی به کسانی که خواندن و نوشتن را نمیدانند، «امی» میگویند، زیرا مثل روزی هستند که از مادر متولّد شده اند. در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم:چون مردم مکّه، کتاب و رهبر آسمانی نداشتند، خداوند نسبت امّی به آنان داده است وگرنه برخی از آنها توان نوشتن داشتند.
«یُزَکِّیهِمْ»، از مصدر «تزکیه» و ریشه آن، «زکات» به معنای رشد و نموّ همراه با خیر و برکت است. یعنی پیامبر مأمور است تا اخلاق زشت را از میان مردم بردارد و اخلاق نیکو را در میان آنان رواج دهد تا به رشد و کمال رسند. مراد از «حکمت» در اینجا همان معارف و حقایقی است که از آیات قرآن بر میآید و با تغییر نگرش انسان به جهان و دادن بینش صحیح به او، زمینههای سعادت او را فراهم میسازد.
چنانکه منکران خدا میگفتند: «ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا»؛ زندگانی ما محدود به همین دنیاست. اما خداوند، حقیقت را چیز دیگری معرفی میکند و میفرماید: «ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ»، این دنیا، جز بازی و سرگرمی نیست و زندگانی واقعی در آخرت است.
«حکمت»، جدای از «کتاب» نیست، بلکه یکی از اوصافِ آن است، چنانکه در جای دیگر میفرماید: «وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ» و خداوند نیز، کتاب و حکمت را در کنار هم، بر پیامبر نازل کرده است: «وَ أَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»؛ بنابراین مراد از تعلیم کتاب و حکمت که وظیفه پیامبر است، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» تعلیم قرآن سراسر حکمت است که به مردم بینشِ درست زندگی کردن را میآموزد.
سؤال:آیا پیامبر اسلام (ص) تنها بر امّیین و مردم حجاز و عربها مبعوث شده است؟
پاسخ: حضرت محمّد (ص) در میان مردم مکّه ظهور کرد و دعوت خود را از آنجا آغاز نمود، ولی نامههایی که آن حضرت به پادشاهان ایران و روم و رؤسای قبایل مختلف فرستاد، بیانگر این حقیقت است که دعوت آن حضرت، محدود به قوم عرب نبوده است.
۱- بعثت پیامبران کاری الهی است. «هُوَ الَّذِی بَعَثَ»
۲- بعثت پیامبران، عامل رویش، جهش و رستاخیز در همه سطوح و امور جامعه است. «بَعَثَ»
۳- برخاستن پیامبر از یک جامعه امّی و آنگاه پرچمداری علم و حکمت، یک معجزه الهی است. «بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً»
۴- رهبر جامعه اسلامی باید از مردم، «رَسُولاً مِنْهُمْ» و در مردم باشد. «فِی الْأُمِّیِّینَ»
۵-تلاوت قرآن، وسیله و مقدمه تزکیه و تزکیه مقدم بر تعلیم و تعلّم است. «یَتْلُوا ... یُزَکِّیهِمْ ... یُعَلِّمُهُمُ» (چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّهُ»؛ از خداوند پروا کنید تا خداوند، حقایقی را به شما بیاموزد).
۶- تزکیه و خودسازی باید در سایه مکتب انبیا و آیات الهی باشد. (ریاضتها و رهبانیتهایی که در سایه تعلیم پیامبران نباشد، خود نوعی انحراف است.) «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ»
۷- تزکیه و تعلیم در رأس برنامههای انبیاست. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ»
۸-در مکتب انبیا، پرورش روحی و آموزش فکری، در کنار بینش و بصیرت مطرح است. «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ»
۹- در محیط فاسد نیز میتوان کار تربیتی کرد. «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
۱۰- برای درک زحمتهای پیامبران الهی، باید به وضعیّت فرهنگی و اخلاقی مردم زمان آنها توجه کرد. «وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»
منبع:باشگاه خبرنگاران