۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۹
عقیق:وقتی تفسیر قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهم السلام را مرور میکنیم با نکات و آموزههای عجیب و درسآموزی مواجه میشویم که پاسخ بسیاری از ابهامات و سؤالات ذهنی ما میدهد.
یکی از این موارد، ماجرای رسیدن حضرت موسی علیه السلام به سرزمینی است که حضرت شعیب علیه السلام به پیامبری آن مردم برگزیده شده بود. طبق آیات قرآن کریم، زمانی که حضرت موسی علیه السلام با دختر شعیب نبی علیه السلام ازدواج میکند، حدود هشت یا ده سال به خدمت آن نبی خدا درمیآید و اموری از زندگی آن حضرت را بر عهده میگیرد که دختران شعیب نبی امکان انجام آن را نداشتند.
اما در این ماجرا سؤالی برای مخاطب قرآن به وجود میآید، مبنی بر اینکه چرا و بر اساس چه حکمتی خدای متعال حضرت موسی علیه السلام را که بعدها به عنوان کلیم و همسخن خود برگزید، به عنوان خادم شعیب نبی علیه السلام درآورد؟ مگر شعیب نبی علیه السلام چه امتیازی در نزد خداوند متعال داشت که حضرت حق کلیم و همسخن خود را به خدمت او آورد؟
بر اساس حدیثی از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله که شرح آن در برخی از منابع حدیثی و تفاسیر قرآن آمده است، حضرت شعیب علیه السلام از شدت اشتیاق به خدای متعال به اندازهای گریست و اشک ریخت که نابینا شد. خدای متعال چشمان او را شفا داد و بینایی را به چشمانش برگرداند. آن حضرت باز هم از شدت حب حق تعالی به قدری گریست که باز هم بینایی خود را از دست داد. این بار نیز به امر خدای تعالی، بینایی به چشمان او برگشت. اما اشتیاق حضرت شعیب علیه السلام فروکش نکرد و باز هم از گریه نابینا شد و برای سوم بینایی او به امر خداوند متعال به چشمانش برگشت.
بعد از سه بار معجزه و شفای چشمان، حضرت یعقوب علیه السلام همچنان بیقرار مهر خدای متعال بود و باز هم در راز و نیازهای خود به درگاه خداوند متعال گریه میکرد. این بار خداوند متعال به او وحی فرمود: «ای شعیب! اگر از خوف جهنم و عذاب گریه میکنی تو را از آن رها کردم و اگر به شوق بهشت اشک میریزی، بهشت را برایت مباح کردم.»
حضرت شعیب علیه السلام به درگاه خدای متعال عرض کرد: «پروردگارا! نه از ترس جهنم و نه شوق بهشت گریه میکنم. بلکه حب و شوق تو قلبم را فراگرفته به طوری که نمیتوانم صبر کنم تا تو را ببینم.»
خدای متعال به او وحی فرمود که: «حال که چنین است، من کلیم و همسخن خود یعنی موسی بن عمران را به زودی خادم تو قرار میدهم.»
یادآوری این نکته ضروری است که بدانیم شیخ صدوق درباره این حدیث اضافه کرده است که: منظور حضرت شعیب علیه السلام از اینکه به درگاه خدای متعال عرض کرد «نمیتوانم صبر کنم تا تو را ببینم» این است که پیوسته اشک میریزم تا ببینم تو من را به عنوان حبیب و دوست خود پذیرفتهای.
پی نوشت: