کد خبر : ۱۱۶۱۰۰
تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۳

منهای کت‌وشلوار در مناطق سیل‌زده+ عکس

تصاویر را مرور می‌کنم برخی چهره‌ها برایم آشناست، پیش‌تر برای حضور در مناطق زلزله‌زده غرب کشور و بعدها پس از سیل برای خوزستان نام‌نویسی می‌کردند. بیشتر که دقت می‌کنم یادم می‌آید که همین بچه‌ها در روزهای کرونایی کارگاه تولید ماسک ایجاد کرده بودند...

عقیق:بوشهر- مهرداد رستم‌جبری: تصاویر را مرور می‌کنم برخی چهره‌ها برایم آشناست، پیش‌تر برای حضور در مناطق زلزله‌زده غرب کشور و بعدها پس از سیل برای خوزستان نام‌نویسی می‌کردند. بیشتر که دقت می‌کنم یادم می‌آید که همین بچه‌ها در روزهای کرونایی کارگاه تولید ماسک ایجاد کرده بودند و پایگاه بسیج و مسجد محله‌شان مرکز پخش ماسک رایگان بود. همین جوان‌ها بود که در رزمایش مواسات، شب‌هنگام بسته‌های معیشتی را به درب خانه‌های نیازمندان می‌رساندند. حالا هم که پیشرو در مناطق سیل‌زده استان بوشهر در حال کمک به مردم داغ‌دیده هستند.

سیل خیلی چیزها را برد اما یک چیز هم آورد

سیل حاصل جمع باران پی‌درپی، همان نعمت الهی است که همیشه در مسیر خود جاری بوده است حتی پیش از حضور ما انسان‌ها در زمین. اما وقتی بشر تصمیم گرفت شهرها را یکی پس از دیگری گسترش دهد فکر نکرد که شاید تخریب مسیر "رودخانه" موجب خشم این "آب‌های سرازیر و پرسرعت" می‌شود. رودخانه‌یعنی "خانه‌ی رود" طبیعی است وقتی خانه رود را خراب کنی، رود هم تو را خانه‌خراب می‌کند! اگر همین آب باران با برنامه‌ریزی قبلی مدیریت می‌شد شاید سال‌ها رنگ خشک‌سالی را هم نمی‌دیدیم.

سیل آمد و رفت و خیلی چیزها را با خودش برد؛ چیزهای گران‌قیمت. ولی یک چیز باارزش هم با خودش آورد و آن همان "امید" است. نوجوانان و جوانانی بودند که از همان ساعات اولیه سیل برای عزیمت به روستاها و شهرهای گرفتار برنامه‌ریزی کردند. آن‌ها خطر گرفتاری به ویروس منحوس کرونا را به جان خریده و در این وانفسای اقتصادی، کار و تحصیل را حداقل برای چند روز رها کردند و فوج فوج به سمت شهرها و روستاهای سیل‌زده گسیل شدند.

 

این لحظه چند؟!

گرفتاری‌ها زیاد است اما همین بحران‌ها موجب هم‌گرایی و هم‌دلی می‌شود. سیل خیلی چیزها را برد و ضربه روحی و اقتصادی محکمی به مردم وارد کرد اما مردم را به هم نوعان خود امیدوارتر کرد. یادمان ماند که شاید تصاویر رنگارنگ و کلیپ‌های عجیب‌وغریب اینستاگرامی، برخی جهش‌های ناپسند فرهنگی و خانوادگی را در جامعه رقم زده اما ارزش‌های انسانی هنوز در تفکر ایرانی‌ها فراموش نشده‌اند.

همین ارزش‌های انسانی و حس نوع‌دوستی باعث می‌شود جوانان، به‌طور خودجوش، چکمه‌پوش شوند و فارغ از بروکراسی اداری و انتظارِ حمایت این مدیر و آن مسئول، برای کمک به برادران و خواهران سیل‌زده به سمت مناطقی که اکنون زیر شل و گل قرار گرفته است، ترک منزل کنند.

اگر بیشتر اهل شبکه‌های اجتماعی باشید با این اصطلاح مرسوم آشنا هستید: "... این لحظه چند؟" خوشا به حال حس و حال جهادی‌های چکمه‌پوش! باید از خودمان بپرسیم؛ لحظه‌ای که پیرزن بوشهری با چشمان اشک‌آلود می‌گوید: "خدا به همرات، خیر ببینی دِی، بهشت بهرت بو" چند؟!

یا وقتی سر و صورتت را خاک گرفته و خانه‌ها را از زیر شل و گل بیرون آورده‌ای و شهر را ترک می‌کنی، هم‌زمان کودکان دوان‌دوان دنبال ماشین می‌دوند و دست تکان می‌دهند، آن لحظه چقدر می‌ارزد؟!

 

جوانانی که عادت به کت و شلوار ندارند

بسیجی‌ها و نیروهای جهادی هم می‌توانستند مثل دیگران در هوای منچستریِ این روزهای بوشهر در کوه و جنگل با اکیپ‌های هم تیپ خودشان به خوش‌گذرانی و تفریح مشغول باشند. اما تفریح جهادی‌ها کمی متفاوت است! تفریحشان این است که در همین سنین جوانی برای چند روز هم که شده کفش‌های اسپورت‌شان را به دیوار بیاویزند و چکمه‌پوش تا زانو در گل‌ولایِ مناطق سیل‌زده لذت ببرند. چه تفریح و لذتی بهتر و خوشایندتر از تمرین جهاد کمک به هم‌نوع؟!

 

جهادی بودن دانشجو و طلبه و دکتر و مهندس و مدیر و کارشناس نمی‌شناسد در هر کسوت و لباسی که باشند برای کمک به مردم هم لباس می‌شوند و وظایف انسانی را فراموش نمی‌کنند. کاش مدیران آینده کشورمان از همین جوانان جهادی تشکیل شود، همین جوانانی که چندان به پوشیدن کت‌وشلوار عادت ندارند...

منبع:فارس


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین