۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۱۳
عقیق:توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت از گناه است و در اصطلاح عبارت است از «رجوع از طبیعت [حیوانی] به سوی روحانیت نفس بعد از آنکه به واسطه معاصی و کدورت نافرمانی، نور فطرت و روحانیت محجوب به ظلمت و طبیعت شده است.»
آیت الله حسین مظاهری از اساتید اخلاق حوزه علمیه پیرامون استجابت دعا و ارتباط آن با توبه میگوید:
فایده مهم و اساسی که توبه به همراه دارد، تأثیر برجسته در استجابت دعا است. پس از تحقّق توبه، به سبب طهارت روحی که نصیب تائب شده است، به خدای خویش نزدیک میگردد و میتواند خود را در مجاورت خداوند رحمان، حس نماید. خداوند هیچگاه از بندگان خود دور نمیشود و همواره از رگ گردن به آدمیان نزدیکتر است: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید» [۱]
یار نزدیکتر از من به من است وین عجب بین که من از وی دورم / با که این راز توان گفت که او در کنار من و من مهجورم
ولی این گناهان و اعمال زشت آنهاست که بین آنان و خداوند فاصله میاندازد و حجابی ایجاد میکند که مانع استجابت دعا و بهرهمندی از فیوضات ربّانی میشود.
هنگامی که حضرت صالح پیامبر (علیه السلام) برای هدایت قوم ثمود فرستاده شد، پس از دعوت به یکتاپرستی، آنان را به توبه و استغفار تشویق نمود و فرمود: «فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ» [۲]؛ پس، از او آمرزش بخواهید، آن گاه به درگاه او توبه کنید، که پروردگارم نزدیک و اجابت کننده است.
در واقع هنر توبه در آن است که موانع مهم استجابت دعا را رفع میکند موانعی که انسان را از دریافت رحمت بیمنتهای پروردگار متعال محروم ساخته است وگرنه خداوند متعال عهد فرموده است که دعای بندگان را اجابت نماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» [۳]
بزرگترین و مهمترین مانع استجابت دعا، گناه است. از اینرو قاطعانه میتوان گفت: پس از توبه، یعنی هنگامی که انسان پاک و پاکیزه میشود و گناهی در پرونده اعمال او باقی نمیماند، دعای او مستجاب است. معنا ندارد که گناه در زندگی آدمی نباشد و دعای او مستجاب نشود. عدم استجابت دعا پس از توبه، هم مخالف حکمت الهی است و هم با صراحت قرآن کریم مبنی بر اجابت قطعی دعا، منافات دارد.
در روایات آمده است که در زمان حضرت موسی (علیه السلام) خشکسالی شده بود. آن حضرت مردم را برای دعای باران در بیابانی جمع کرد. همه مشغول دعا، تضرع و زاری شدند و از خداوند متعال طلب نزول باران کردند. خداوند سبحان به حضرت موسی (علیه السلام) وحی فرمود: من دعای تو و همراهانت را مستجاب نمیکنم؛ زیرا یک سخنچین در بین شماست که مانع استجابت دعای جمع میشود. حضرت موسی (علیه السلام) گفت: پروردگارا، او را به ما معرّفی کن تا از خود برانیم. پروردگار مهربان که در هر حالی ستّارالعیوب است و بندگانش را دوست دارد و مانع رسوایی آنان میشود، فرمود: وقتی من شما را از رذیله سخنچینی نهی میکنم، چگونه خود سخنچین شوم؟ حضرت موسی (علیه السلام) رو به جمعیّت کرد و فرمود: ای کسی که سخنچین هستی، تو مانع نزول رحمت حقتعالی شدهای! در این هنگام همه حضار و به خصوص آن سخنچین توبه کردند و در پی آن، باران رحمت الهی نازل شد. [۴]
از این حکایت به روشنی میتوان نتیجه گرفت که نزول رحمت خداوند و جاری شدن باران فراوان، مرهون توبه همان سخنچین بوده است؛ زیرا حقیقتاً از گناه خویش پشیمان شده و توبه کرده و بعد از پاک شدن از آلودگی گناه سخنچینی، مانع اجابت دعا رفع گردیده و دعای او و جمع مستجاب شده است. به بیان دیگر، خداوند در قرآن کریم امر به دعا میفرماید و اجابت دعا را نیز وعده فرموده است: «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم ْ» [۵]
امر پروردگار حکیم نسبت به دعا، حاکی از اراده ذات بیهمتای او بر اجابت دعا است؛ زیرا اگر چنین ارادهای نداشت، این گونه امر نمیفرمود و به بندگان خطاکار بیمقدار، چنین جراتی نمیداد تا از آستان رحمت او تقاضایی داشته باشند.
پس اگر برخی دعاها مستجاب نمیشود، باید علّت را در عدم شایستگی دعا کننده جست جو کرد؛ زیرا خُلف وعده در درگاه خداوند سبحان جایگاهی ندارد. بهعنوان مثال اگر شیشه در بستهای سالها در یک اقیانوس پر از آب بماند، قطرهای از آب اقیانوس در درون آن نفوذ نخواهد کرد، مگر اینکه آن شیشه، آمادگی جذب آب را پیدا کند.
چنانکه در روایتی آمده است: شخصی خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: خداوند در قرآن میفرماید: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»، ما او را میخوانیم امّا پاسخی نمیشنویم. آن حضرت فرمودند: آیا گمان میکنی خداوند خلف وعده کرده است؟ گفت: خیر. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: علّت عدم دریافت پاسخ شما این است که: هرکس از دستورات خداوند متعال پیروی کند، سپس او را بخواند، خداوند پاسخش را میدهد: «تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَا» [۶]؛ گناهانت را یادآور میشوی و بدانها اعتراف میکنی و از آنها به خدا پناه میبری، این است راه دعا کردن.
بنابراین، استجابت دعا، در سایه توبه حقیقی تحقّق مییابد و به عبارت رساتر، دستیابی به حالت توبه، خودبهخود، استجابت دعا را به همراه دارد. وقتی بنده به درگاه خداوند متعال تضرّع و زاری کند و به گناهان خویش اعتراف نماید و از محضر پروردگار خویش عذرخواهی کند، قطعاً باید منتظر اجابت دعا باشد. اگر هم اجابتِ عینِ تقاضای بنده، فعلاً به مصلحت او نبوده، یا مطابق با حکمت الهی نباشد، خداوند متعال دعای او را بیپاسخ نمیگذارد و برتر از آنچه خواسته است را به او عطا میفرماید یا از وی دفع بلا میکند.
۱- ق / ۱۶
۲- هود / ۶۱
۳- بقره / ۱۸۶
۴- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۶۸
۵- غافر / ۶۰
۶- الکافی، ج ۲، ص ۴۸۶
منبع:مهر