۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۰۶
عقیق: ایمان به تمام انبیای الهی از اساسیترین اعتقادات مسلمانان شمرده میشود به گونهای که انکار هر یک از آن بزرگواران مساوی با انکار تمام انبیای الهی است، همچنان که خداوند در آیۀ چهارم سورۀ بقره، یکی از ویژگیهای متقین و مؤمنان را ایمان به آنچه رسولان پیشین آوردهاند، معرفی میکند و میفرماید «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ؛ و آنان که به آنچه بهسوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان مىآورند و به آخرت یقین دارند.» این نوع ایمان که برگرفته از آیات قرآن است، یکی از وجوه تمایز پیروان دین مبین اسلام با سایر پیروان ادیان آسمانی است.
به اعتقاد مسلمانان، آن تفکری که از پیروان ادیان آسمانی نسبت به عدم اعتقاد راسخ به خاتم پیامبران یعنی محمد صلی الله علیه و آله سر میزند، ناشی از تحریف در کتب آسمانی آنها از جمله تورات و انجیل و یا عدم برداشت صحیح از آیات این کتب مقدس است. امام رضا علیهالسلام در مناظرهای که با بزرگان یهودی و مسیحی داشتند، به زیبایی به بشارت کتب مقدس بر پیامبر اسلام (ص) اشاره میکنند.
امام رضا (ع) در این مناظره خطاب به رأس الجالوت رهبر یهودیان فرمود: تو را به 10 آیهاى که بر موسى بن عمران نازل شد، قسم میدهم که آیا خبر محمد و امّتش در تورات، موجود است؟ (و آن خبر چنین است:) «آن زمان که امّت آخر، پیروان آن شتر سوار، بیایند و خداوند را بسیار بسیار تسبیح گویند، تسبیحى جدید در معبدهایى نو، در آن زمان، بنىاسرائیل باید به سوى آنان و به سوى پادشاهشان روان شوند تا قلوبشان آرامش یابد، زیرا آنان شمشیرهایى به دست دارند که به وسیله آن شمشیرها از کفّار (محارب) در گوشه و کنار زمین انتقام مىگیرند؛ إِذَا جَاءَتِ الْأُمَّةُ الْأَخِیرَةُ أَتْبَاعُ رَاکِبِ الْبَعِیرِ یُسَبِّحُونَ الرَّبَّ جِدّاً جِدّاً تَسْبِیحاً جَدِیداً فِی الْکَنَائِسِ الْجُدُد فلیفرغ [فَلْیَفْزَعْ] بَنُو إِسْرَائِیلَ إِلَیْهِمْ وَ إِلَى مَلِکِهِمْ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُهُمْ فَإِنَّ بِأَیْدِیهِم سُیُوفاً یَنْتَقِمُونَ بِهَا مِنَ الْأُمَمِ الْکَافِرَةِ فِی أَقْطَارِ الْأَرْض»
آیا این مطلب، همینگونه در تورات مکتوب نیست؟ رأس الجالوت گفت بله ما نیز آن را همینگونه در تورات یافتهایم.
سپس به جاثلیق عالم مسیحی فرمود با کتاب «شعیا» در چه حدى آشنا هستى؟ گفت آن را حرف به حرف مىدانم و بلدم. سپس به آن دو فرمود: آیا قبول دارید که این مطلب از گفتههاى اوست «ای مردم، من تصویر آن شخص سوار بر درازگوش را دیدم در حالى که لباسهائى از نور بر تن داشت و آن شتر سوار را دیدم که نورش همچون نور ماه بوده؟ إِنِّی رَأَیْتُ صُورَةَ رَاکِبِ الْحِمَارِ لَابِساً جَلَابِیبَ النُّورِ وَ رَأَیْتُ رَاکِبَ الْبَعِیرِ ضَوْءٌ مِثْلُ ضَوْءِ الْقَمَر» آن دو پاسخ دادند: بله، شعیا چنین چیزى گفته است، حضرت فرمود: آیا با این گفته عیسى علیه السّلام در انجیل آشنا هستى: «من به سوى خداى شما و پروردگار خودم خواهم رفت، و فارقلیطا خواهد آمد و اوست که به نفع من و به حقّ شهادت خواهد داد همانطور که من براى او شهادت دادم، و اوست که همهچیز را براى شما تفسیر خواهد کرد، و اوست که رسوائىهاى امّتها را آشکار خواهد کرد، و اوست که ستون خیمه کفر را خواهد شکست؛ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّکُمْ وَ رَبِّی وَ الْبَارِقْلِیطَا جَاءَ هُوَ الَّذِی یَشْهَدُ لِی بِالْحَقِّ کَمَا شَهِدْتُ لَهُ وَ هُوَ الَّذِی یُفَسِّرُ لَکُمْ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ الَّذِی یُبْدِئُ فَضَائِحَ الْأُمَمِ وَ هُوَ الَّذِی یَکْسِرُ عَمُودَ الْکُفْر»
جاثلیق گفت: هر چه از انجیل بخوانى آن را قبول داریم، حضرت فرمود: آیا قبول دارى این مطلب در انجیل موجود است؟ گفت: بله.
مرحوم استاد شعرانىّ در کتاب «اثبات نبوّت» صفحه 241 دربارۀ این فراز از مناظرۀ امام رضا (ع) چنین بیان میدارد «باید دانست که حضرت مسیح علیهالسلام بشارت به آمدن «فارقلیط» داد و این لغت یونانى و در اصل «پرکلیتوس» است (به کسر پِ فارسى و راء) که چون معرّبش کردند «فارقلیط» شد، و «پرکلیتوس»کسى است که نام او بر سر زبانها باشد و همه او را ستایش کنند و معنى «احمد» همین است و نزد این بنده مؤلّف، کتاب لغت یونانى به انگلیسى است، آن را به آشنایان زبان انگلیسى نشان دادم، گفتند: «پرکلیتوس» را به همین معنى ترجمه کرده است. حتى معنى تفضیلى که در «احمد» است (یعنى ستودهتر) و در محمّد نیست از کلمه «پرکلیتوس» یونانى نیز فهمیده مىشود و این کتاب لغت طبع انگلستان است و نصاراى امروز به جاى این کلمه در ترجمههاى انجیل «تسلّىدهنده» مىآورند و خوانندگان هر جا که این کلمه را دیدند بدانند در اصل انجیل، بهجاى آن کلمه «فارقلیط» است و به عقیده مسیحیان کلمه «پرکلیتوس» به فتح پَ و راء است؛ و گویند اگر به کسر این دو حرف بوده به معنى «احمد» بود، چون به فتح است به معنى «تسلّىدهنده» است و به عقیدۀ ما ترجمه اوّل صحیح است، و در قرآن (سوره صفّ آیه 6) فرمود: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ.»
منبع:تسنیم