۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۲۳
عقیق: مردم مشهد امسال نیز در سالروز شهادت علی ابن موسی الرضا(ع) یک بار دیگر عشق و ارادت خود را به مولایشان نشان دادند و از راههای دور و نزدیک شهر، خود را به حرم مطهر رساندند، البته بعضی به خاطر رعایت بیشتر پروتکلهای بهداشتی امسال از داخل خانه عزاداری کردند.
نذری که یادگار روزهای جوانی است
امسال مسیرم را از سمت میدان شهدا انتخاب می کنم و با سیل جمعیت همراه میشوم؛ خیابان مسدود است و هر کس بخواهد خود را به حرم برساند باید مسیر را پیاده طی کند؛ با خودم فکر میکنم شاید طی این مسافت برای سالمندان سخت باش.
خودم را به زن و شوهری میرسانم که کهولت سن قامتشان را خم کرده و چنانچه یاری عصا نباشد راه رفتنشان مشکل است، هر دو ماسک زده اند و سهم من از چهرهشان چشمهای مهربانی است که پشت عینکهای ذره بینی درشتتر به نظر می رسد؛ می پرسم برایتان سخت نیست در این شرایط؟ زن حرفم را قطع میکند و میگوید: برای ما مشهدیها تمام سال یک طرف و روز شهادت امام رضا(ع) یک طرف.
اشکهایش را پاک میکند و میگوید این نذر روزهای جوانی من و حاج آقاست، بچه دار نمیشدیم نذر کردیم چنانچه امام رضا حاجتمان را بدهد تا زنده باشیم مثل این روز را هر طور شده به پابوسش بیاییم، آقا دل شکسته مان را رد نکرد، پنج فرزند خوب و صالح به ما داد؛ حالا هم درست است کرونا آمده، اما ببین ماسک داریم فاصله مان را هم رعایت میکنیم. میرویم یک گوشه خلوت صحن مینشینیم زیارتنامه مان را میخوانیم و برمی گردیم، کجا معلوم سال دیگر زنده باشیم؟
امام رضا غریبی است که درد غریبی را دوا میکند
از آنها جدا میشوم؛ اما همچنان صدای امام رضا(ع) جان گفتنشان در گوشم طنین انداز است که چشمم به زن جوانی میافتد، طفلی در آغوش دارد با نوای آمدهام شاه پناهم بده که از بلندگوها پخش میشود زمزمه میکند و اشک می ریزد؛ اهل تبریز است و بعد از ازدواج ساکن مشهد شده، میگوید زندگیم خوب است، اما غریب بودن را من میفهمم یعنی چه؟ سه سال است نمک پروده آقا شدهام و هر وقت دلتنگ خانواده ام می شوم فقط آمدن به حرم حال دلم را خوب می کند؛ غریب الغربا جوری ناز زائرینش را میکشد که وقتی از حرم بیرون می روم انگار تمام دلتنگیهایم مثل یخ در آفتاب تابستان آب شده است، امام رضا غریبی است که درد غریبی را دوا میکند.
احترام به همسایه مثل احترام مادر واجب است در طول مسیر بیلبوردهای سیاهی که احادیث امام رضا(ع) بر دل آنها نقش بسته توجه بعضی عابران را جلب کرده است؛ مرد جوانی زیر یکی از بیلبوردها ایستاده و عکس میگیرد، روی آن نوشته "احترام به همسایه مثل احترام مادر واجب است"؛ از او میپرسم فکر میکنید چقدر این حدیث در شهر امام رضا(ع) رعایت می شود؟ ماسکش را روی صورتش جابهجا میکند دستی از سر کلافگی به موهایش میکشد و میگوید به والله اگر همه ما فقط به همین یک حدیث در زندگیمان عمل کنیم دنیا گلستان میشود، همین دیشب در محله ما سر جای پارک بین دو نفر از همسایه ها دعوا شد، سری به افسوس تکان میدهد و میرود.
زیارت به نیابت از فوت شدگان کرونایی
مسیرم را از بین عزادارن به سمت بارگاه مطهر امام رضا(ع)ادامه میدهم، پاکبان های شهر امام مهربانیها با دقت زیاد در حال نظافت معابر هستند، انصافا مردم هم خوب رعایت میکنند.
سمت راست خیابان شیرازی در پیاده رو نیمکتهای سنگی دختر جوانی را میبینم که با دوستش نشسته تا نفسی تازه کند؛ میگوید امروز تصمیم گرفتیم به عشق امام رضا(ع) از میدان فردوسی پیاده به حرم بیاییم به این نیت که امام رضا(ع) نظری بکنند و کرونا ریشه کن شود، دلم برای یک دل سیر زیارت مثل زیارتهای قبل از کرونا تنگ شده، صف کشیدن برای دو رکعت نماز حاجت بالای سر، دلم برای آن حال و هوا تنگ شده است، اشکهاش را پاک میکند و ادامه میدهد امروز به نیابت از همه آنهایی که سال قبل بودند و امسال از پیش ما رفتهاند به خصوص فوت شدگان کرونایی زیارت میکنیم.
«مهربانی با مردم نیمی از خرد است»
چشمم به یکی دیگر از بیلبوردهای احادیث امام رضا میافتد: «مهربانی با مردم نیمی از خرد است».با خودم فکر میکنم ما به عنوان همسایگان امام رئوف چقدر با هم مهربانیم و چقدر رافت در روابطمان ساری و جاری است؟ صاحبخانه با مستاجر، زن و شوهرها با هم، فروشنده با خریدار، کارفرما با کارگر، فرزند با پدر و مادر، مسؤولین با مردم، ما چقدر با هم مهربانیم؟ چقدر رافت و مهربانی ولی نعمتمان علی ابن موسی الرضا(ع) را در زندگی فردی و اجتماعی مان الگو قرار دادیم؟
طوری زندگی کنیم که لایق انتساب به شهر امام رضا(ع) باشیم
زن جوانی که تا حرم با او همراه میشوم میگوید: خاک قریه توس، یک هزار و ۲۰۰ سال قبل در چنین روزی بعد از اینکه پیکر مطهر فرزند رسول الله را در آغوش گرفت شرف و بزرگی پیدا کرد و مشهد شد؛ دفن پیکر پاک آقا امام رضا(ع) باعث رویش شهر مشهد شد، شهری که بارگاه امام مهربانیها را چون دُری گرانبها احاطه کرد و این مسؤولیت سنگینی است که بر دوش ما مردم مشهد نسل به نسل منتقل شد؛ باید طوری زندگی کنیم که لایق انتساب به شهر امام رضا باشیم و گرنه روز قیامت شرمنده رسول الله(ص) میشویم.
او که کارشناسی ارشد جامعه شناسی دارد، میگوید: پیامبر(ص) قبل از رحلتشان به مسلمانان وصیت کردند دو چیز بین شما به امانت می گذارم قرآن و اهل بیت(ع)؛ باید گاهی با خودمان خلوت کنین بیینیم چقدر در زندگیمان به این دو امانت پیغمبر توجه داریم؟ چقدر سیره و روش ائمه را الگو قرار داده ایم؟ چقدر مثل امام رضا(ع) رئوف و مهربان هستیم؟
به حرم که میرسیم از او جدا میشوم، دسته جات عزاداری و مردان به صحن انقلاب هدایت میشوند، همراه زنها به صحن جمهوری می روم؛ هر کس در گوشهای از یک فرش نشسته و به کاری مشغول، یکی به روضه و سخنرانی که از بلندگوها پخش میشود گوش سپرده، آن دیگری چشم به گنبد دوخته و با امامش حرف میزند و اشک می ریزد؛ یکی امام رضا را با نام غریب الغربا صدا می زند و آن دیگری برای شهادت مظلومانه آقا گریه میکند؛ عده ای در گوشه و کنار دالانها روی زمین نشستهاند تا فاصله اجتماعی خود را با سایر زائران حفظ کنند.
کرونا شاید شور عزاداریهای امسال را در ظاهر کمتر کرده باشد، اما شعور محبین امام رضا(ع) را بیشتر از هر وقت دیگر به عالم و آدم نشان داد و ثابت کرد رابطه مستقیم و مثبتی بین دیانت و عقلانیت وجود دارد.
منبع:فارس