۰۸ آذر ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۵ : ۰۱
عقیق:زندگی و سیره شهدای دفاع مقدس را از جنبههای مختلفی میتوان مورد مطالعه و واکاوی قرار داد، یکی از جنبههای آن بُعد رزم آوری آنها در میدان کارزار علیه دشمن خارجی و بیرون راندن بعثیان از کیان اسلامی بود. شهامت و رشادتهای یاران و اصحاب خمینی کبیر (ره) در تاریخ انقلاب به گونهای بود که حسرت مصاحبه در تهران تا ابد بر دل صدام حسین به یادگار بماند. صدام که مصاحبه خود را در آغاز جنگ نیمه کاره رها کرد، مدعی بود که ادامه آن را در تهران ادامه خواهد داد ولی این آرزو یعنی ورود به تهران را به گور برد.
بُعد دیگر زندگی این غیور مردان تاریخ انقلاب اسلامی شیوه مبارزه و جهادشان با هوای نفس است. مبارزه واقعی و بزرگی که شیرمردان دفاع مقدس در آن میدان نیز طلایهداران اخلاق و عرفان عملی بودند، در این نوشتار تلاش داریم به جلوههای نابی از سلوک عبادی، تربیتی، اخلاقی و عرفانی شهدای دفاع مقدس اشارهای ناچیز داشته باشیم.
پیش قراولان عرصه مبارزه با هوای نفس
بدون شک کسانی که در عرصه مبارزه با هوای نفس توفیق چندانی نداشتهاند، در میدان مبارزه با دشمنان خارجی نیز نخواهند توانست به نتایج و دستآوردهای مورد انتظار مکتب اهل بیت (علیهم السلام) دست پیدا نمایند، چرا که در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) رزم آوری و پیش قراولی در عرصه مبارزه با نفس مقدم بر مبارزه با دشمن خارجی است، «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْجِهَادَ الْأَکْبَرَ جِهَادُ النَّفْسِ فَاشْتَغِلُوا بِجِهَادِ أَنْفُسِکُمْ تَسْعَدُوا؛[۱] و بدانید که جهاد بزرگتر جهاد با نفس است، پس مشغول شوید بجهاد با نفسهاى خود تا این که نیکبخت گردید».
مبارزه با هوای نفس پیش از مبارزه با دشمن خصوصیت یاران خمینی است
افرادی که در مصاف با هوای نفس مقهور و زمینخورده خواهشهای شیطانی شدهاند، چه بسا حضورشان در میدان مبارزه با دشمن خارجی نیز به نوعی متأثر از کاستیهای نفسانی باشد، ولی با این وجود تاریخ دفاع مقدس به همگان ثابت کرد که یاران خمینی (ره) پیش از آنکه قهرمان و رزمآور میدان مبارزه با شیاطین بیرونی باشند، قهرمان مبارزه با هوای نفس و کششهای دنیوی بودهاند؛ چرا که این شیرمردان تاریخ دفاع مقدس با ذلیل کردن نفس خود ذرهای از کید آن غافل نبوده و اجازه نفوذ شیطان را به سرزمین قلب خود ندادند. «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی ۚ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ؛[۲] من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است».
در خاطرات خط شکنان مبارزه با هوای نفس از جمله محمد باقررادمرد چنین نقل کردهاند: «معاونش بودم، برعکس من، خانوادهاش منطقه نبودند، میخواستم با خودم ببرمش خانه، گفتم«حاجی، خونه من نزدیک مقر تیپه، افتخار بدید یه امشب رو در خدمتون باشم، راضی نمیشد، آن قدر اصرار کردم تا بالاخره قبول کرد، بعد از شام، برایش جا انداختم، یک تشک و پتوی نرم، نخوابید رفت کنار اتاق و به پتوی نازکی که آن جا پهن بود اشاره کرد و گفت: من اینجا میخوابم، گفتم حاجی چرا اونجا؟ براتون جا انداختم، گفت: همین خوبه، راحتم، گفتم: این جوری که خیلی بد میشه، نمیتونید راحت باشید، راضی نشد، گفت: ما مردم مبارزهایم، نه مرد راحتی و آسایش، عادت کنیم به تن پروری دیگه حریف خودمون هم نمیشیم چه برسه به دشمن».[۳]
طلایهداران عرصه تربیت اخلاقی و عهد و پیمانهای طلایی
یکی از راهکارهای اخلاقی و تربیتی که شهدا در سلوک اخلاقی خود به آن پایبند بودند، شرط و قرار بهشتی بود که با خود بسته بودند، موضوع بسیار مهمی که در الفبای اخلاق و تربیت اسلامی از آن به عنوان مشارطه یاد میشود، مشارطه نوعی قرار و عهد طلایی است که انسانهای عابد و زاهد میان خود و خدای خود مقرر میکنند تا اینکه حدود و مرزهای الهی حفظ شود و در مسیر سیر به سوی معبود تخطی و کاستی صورت نگیرد، «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ؛[۴] و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالى که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهاید، به یقین خداوند از آنچه انجام مىدهید، آگاه است!».
در سلوک اخلاقی و تربیتی شهید علیرضا ایراندوست این چنین نقل شده است: «من در کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشتم و هم اکنون نیز که ۱۷ سال و ۱۰ ماه سن دارم، پس از مطالعات فراوان علاقه قلبی و باطنیام نسبت به حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) دو صد چندان شده است، و امیدوارم که با تزکیه روح، جسم و قلبم، موفق به دیدار حضرت شوم، شاید به خاطر همین علاقه باشد که تا کنون دو بار در خواب این توفیق را پیدا کردهام.
چهار قرار مهم یک شهید با خودش
در تاریخ ۱۶/۶/۵۶ پس از تفکر زیاد با خودم گفتم من باید چنین باشم:
۱-همیشه قبل از هر کاری کمی فکر کنم و سپس آن را با دین تطبیق دهم، یعنی ببینم که آیا این کار از نظر شرعی و عقلی درست است یا نه؟
۲-هیچگاه از یاد خدا غافل نشوم و تنها نیز نباشم.
۳-کم بگویم ولی خوب صحبت کنم.
۴-هیچ گاه حقی را مخفی نکنم،...».[۵]
بعضی از این فرازهای این عهد و پیمان طلایی به خوبی ریشه در مفاهیم و آموزههای قرآنی دارد که از جمله آیات مرتبط با نکته سوم میتوان به این آیه شریفه اشاره کرد: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا؛[۶] و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید».
علی بیرانوند
پی نوشتها
[۱]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ؛ ؛ ص۲۲۶، ح۴۵۸۳.
[۲]. سوره مبارکه یوسف آیه ۵۳.
[۳]. خاطرات شگفت، سعید عاکف، ص۷۹، به نقل از خودسازی به سبک شهدا.
[۴]. سوره مبارکه نحل، آیه ۹۱.
[۵]. از کویر تا دریا، علی لقمان پور، ص۶۸، به نقل از خودسازی به سبک شهدا.
[۶]. سوره مبارکه بقره، آیه۸۳.
منبع:فارس