۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۱
عقیق:کتاب «نکوهش غیبت از دید شرع» اثری از مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی پیرامون موضوع غیبت است که «حوزه نیوز» منتخبی از این نکات را در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می نماید.
حکم غیبت از نظر فقهی
پشتوانه احکام در فقه شیعی، ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) است و بسیاری از فقیهان شیعی در بحث غیبت میفرمایند:
الغیبه حرام بالادله الاربعه (۱۴) غیبت به ادله اربعه حرام است؛
یعنی فتوای ایشان به هر چهار مرجع، مستند شده است که بر قوت و استحکام فتوای مورد نظر میافزاید.
از آن جا که این بحث فقهی به طور گسترده در این مجال نمیگنجد، فقط به ذکر روایتی از امام صادق علیه السلام در این مورد بسنده میشود که میفرماید:
الغیبه حرام علی کل مسلم أ و الغیبه تأکل الحسنات کما تأکل النار الحطب. (۱۵)
غیبت بر هر مسلمانی حرام است و غیبت نیکوییها را میخورد، همان گونه که آتش هیزم را نابود میکند.
رفیقی که غایب شد ای نیک نام // دو چیز است از او بر رفیقان حرام
یکی آن که مالش به باطل خورند // دوم آن که نامش به غیبت برند (۱۶)
شرایط حرمت غیبت
حرمت غیبت از نظر فقهی شرایطی دارد که عبارتند از:
۱. شخصی که انسان در غیاب او، عیبش را بازگو میکند، مؤمن باشد؛ یعنی بینشان اخوت ایمانی وجود داشته باشد؛ همان گونه که خداوند متعالی در آیه شریفه سوره حجرات، غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تشبیه فرمود.
در همین زمینه، روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از عبدالرحمن سیاب آمده است: ان من الغیبه ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه. (۱۷)
غیبت این است که درباره برادر مؤمنت عیبی را که خدا برای او پوشانده است، بگویی؛ بنابراین اگر عیب کافر پشت سرش گفته شود، غیبت به شمار نمیآید.
مؤمن کسی است که به همه اصول دین (توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد) اعتقاد داشته باشد.
۲. از نظر شرعی، غیبت هنگامیپیش میآید که پشت سر فرد، «عیب و نقص» او را بازگو کنند؛ ولی اگر کمالش را بگویند (راضی باشد یا نباشد) غیبت شمرده نمیشود.
۳. عیب و نقصی که شخص در غیاب برادر یا خواهر مؤمنش میگوید، نزد عموم ناخوشایند و ناپسند باشد؛ از این رو اگر عامه مردم آن عیب را زشت بشمارند؛ ولی خود فرد غایب به بازگفتن آن راضی باشد، غیبت به شمار میرود.
پیش تر از رسول اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در بحث «تفاوت بهتان و غیبت» روایتی آورده شد که حضرت در تعریف غیبت فرمود: «ذکرک اخاک بما یکره».
مقصود ار «یکره» در این حدیث، این نیست که آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذکر کنی؛ بلکه منظور، امری است که به طور طبیعی و نزد عامه ناخوشایند باشد، زیرا خداوند متعالی راضی نیست آبروی مؤمن در اجتماع بریزد. در روایات هم آمده است:
قوا اعراضکم (۱۸) آبروهایتان را حفظ کنید.
امیرمؤمنان علیه السلام: لیس للمؤمن ان یذل نفسه (۱۹) مؤمن حق ندارد خودش را خوار کند.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم: ان الله تبارک و تعالی فوض الی المؤمن کل شیء الا اذلال نفسه (۲۰)
خداوند بلندمرتبه همه چیز، جز ذلیل کردن نفس را به مؤمن تفویض کرده است.
امام صادق علیه السلام: پس اگر مؤمن، عیب برادر مؤمن خود را که ناپسند تلقی میشود، پشت سرش بگوید و آن فرد هم راضی باشد، رضایتش موجب برداشته شدن حرمت این عمل نمیشود.
۴. عیب و نقصی در غیاب فرد بازگو شود که از مردم پوشیده بوده است؛ بنابراین اگر فردی به داشتن عیبی نزد مردم معروف باشد، بازگفتن آن نزد کسی که از آن آگاهی دارد، حرام نیست.
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: من ذکر رجلا من خلفه بما هو فیه مما عرفه الناس لم یغتبه و من ذکره من خلفه بما هو فیه مما لایعرفه الناس اغتابه. (۲۱)
کسی که پشت سر شخصی چیزی را یادآور شود که همه مردم میدانند، غیبت نیست و اگر کسی پشت سر شخصی نقص یا عیبی را بگوید که مردم نمیدانند، غیبت است.
۵. قصد انتقاص وجود داشته باشد؛ یعنی شخص با بازگفتن عیب دیگری، قصد کاستن از وجهه و شخصیت او را داشته باشد؛ پس اگر بازگفتن عیب، برای درمان و برطرف کردن آن باشد، مثل آن که انسان، حالات مریضی را به پزشک بگوید، چون قصد انتقاص ندارد، رفتار او غیبت به شمار نمیآید.
۶. شنونده داشته باشد؛ پس اگر انسانی تنها نشسته باشد و از روی ناراحتی یادآور عیوب دیگری شود، چون شنونده ندارد، رفتار او حرام نیست و غیبت به شمار نمیرود.
منبع:حوزه