۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۰۱
عقیق: قیام لله اجتماعی حضرت زهرا (س) در قالب مجاهده، مخاطبه و محاکمه آمد که امام (ره) قائل هستند که حضرت زهرا (س) در سیر و صعود خود به بالاترین مقام در میان انسان دست یافته است. ایشان در بیان شئون حضرت زهرا (س) به مسألهای که رنگ و بوی اجتماعی دارد اشاره دارند و الگوبرداری از آن را برای مردان و زنان جامعه واجب میدانند.
میتوان اینگونه گفت که حضرت زهرا (س) در قیام لله خود در مواقع لزوم، بعد اجتماعی را هم در نظر میگیرند و در قالبهایی مثل مخاطبه و محاکمه، مجاهده میکنند.
امام (ره) در این باره میفرمایند: «حضرت به اندازه خودش که در این ظرف کوتاه مجاهده داشته است، مخاطبه داشته است با حکومتهای وقت، محاکمه میکرده است، حکومتهای وقت را، شما باید اقتدا به او بکنید».(۱)
ریشه انقلابی نماندن انصار در خطبه حضرت زهرا (س)
با توجه به نگاه امام (ره) در خصوص الگوبرداری از شخصیت مجاهدانه حضرت زهرا (س) در قالب مخاطبه و محاکمه حکومتهای وقت، و با نگاهی به خطبه حضرتشان در مسأله فدک، میتوان درسهای بسیاری گرفت.
از جمله درسهای خطبه فدکیه حضرت، عوامل انقلابی ماندن و بیان علت اصلی عقبرفت از پیشبرد انقلاب، در خطاب به انصار است که در مرحله ای از پیشگامان نهضت و انقلاب نبوی (ص) بودند.
حضرت زهرا (س) در بخشی از خطبه فدکیه خطاب به انصار نهیب میزنند:
«تلبسُکم الدَّعوه»؛ در برابر مخاصمه حیرت زده شدید
«و خضعت نعرهُ الشرک»؛ نعره شرک آسوده شد و فرو نشست
«ألا قد أری أن قد أخلدتم إلی الخفض»؛ آگاه باشید که میبینم سست شدهاید، به رفاه و تنآسایی دل بستهاید
«و أبعدتُم مَن هو أحقُّ بالبسط و القبض»؛ و دور شدید از کسی که به زمامداری احق است.
«و خلوتم بالدَّعه»؛ با راحتی و رفاه خلوت کردید
«و نجوتم من الضیق بالسعه»؛ از سختیهایی که لازمه یک زندگی دینی است، به رفاه و راحتی سقوط کردید
«فمججتم ما وعیتم»؛ آنچه برای خود به دست آورده بودید، چون آب دهان بیرون انداختید
«و دسعتم الذی تسوّغتم»؛ غذای مقوی که خوردید را قبل از هضم استفراغ کردید
«فإن تکفروا أنتم و من فی الارض جمیعا فإن الله لغنی حمید»؛ اگر شما و هر که در زمین است همگی کافر شوید، پس خدا بینیاز و ستوده است.
در این فرازها حضرت به نکتهای برای حفظ قیام و انقلابی ماندن اشاره میکنند که ریشه همه کندیها، کاهلیها و قعودهاست؛ و آن سقوط به دره رفاه و تنآسایی است.
این دنیا زدگی میتواند یک قوم پیشرو را از بحبوحه جهاد و قلل رفیع سیر و صعود الی الله به زیر بکشاند و به دره وازدگی و عقب افتادگی مطلق بیندازد که در این صورت باید دانسته شود خداوند منان، بینیاز از یاری بندگان خویش است و بار او بر زمین نخواهد ماند و او ستوده است و نیازی به عبادت و جهاد خلق خود ندارد و این بندگان هستند که نیازمند جهاد فی سبیل او و قیام لله و تداوم پایدار آن هستند.
این مسأله و اصل اساسی در همه انقلابها و جهادهای الی الله خودنمایی میکند و درس بزرگی است که باید به آن متخلق شد؛ دوری از رفاه زدگی.
کوخ حضرت زهرا (س)، منشأ همه برکات
در مقابل رفاهزدگی که سم مهلک قیام لله است، حضرت زهرا (س) باعملکرد خود ما را متوجه درمان آن بیماری میکنند. به تعبیر امام (ره) ایشان با کوخنشینی، سعی دارند به ما الگو دهند و ما را متوجه پیشگیری از افتادن در آن ورطه خطر در زندگی و انقلاب خود کنند.
امام (ره) در این خصوص میفرمایند: «...ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا (س) است. از این کوخها هم محقرتر بوده، لکن برکات این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخ نشینانمحقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمیرسد و در جنبههای تربیتی آن قدر بوده است که هر چه انسان میبیند برکات دربلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکات آنهاست».(۲)
بنابراین باید گفت سالک الی الله، قائم به قیام لله، انقلابی حال حاضر، برای فرار از سقوط و برای در مدار انقلاب ماندن، باید کوخنشین باقی بماند.
ایشان با بیان اینکه آنچه حضرت رسول اکرم (ص) و صدیقه طاهره (س) به دنبالش بودند از همین کوخ بوده است، اشاره میکنند که با وجود این همه برکات و نورانیتها، تا آنچه این ذوات مقدسه میخواستند، راه بسیاری مانده است.
ایشان در این زمینه میفرمایند: « آنچه او (پیغمبر اکرم (ص)) میخواست باز نشده است و بشر به این زودی نمیتواند برسد به او مگر إن شاء الله خلف صالح او بیاید و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند».(۴)
به عبارتی، رشد و صیرورت و سیر و انقلاب بشریت، با انقلاب اسلامی، تازه به ریل اصلی خود بازگشته است و نیازمند مجاهدتها، قیامها، عدم قعودها و ثبات قدم هاست تا به زمان ظهور موفور السرور حضرت حجت (عج) برسیم و پرچم انقلاب و رشد بشر را به دست ایشان برسانیم که به بروز و ظهور واقعی مطلوب خود برسانند.
و این مهم در همه اوقات مخصوصا در شرایط کنونی جامعه، ایجاب میکند که ما همچنان در مسیر، کوخنشین بمانیم.
امام (ره) با یک دستورالعمل اجتماعی درباره راه حل مشکلات و صعود جامعه را در یک امر خلاصه می کنند و عدم توجه به آن را مایه هلاکت جامعه و دولت و نقش بر آب شدن همه مجاهدتهای انبیاء و اولیاء میدانند. ایشان میفرمایند: «ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید.
... به همین حال خوی کوخنشینی نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را... آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روز که رئیس جمهور ما خدای نخواست، از آن خوی کوخنشینی بیرون برود و به کاخنشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخنشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخنشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم».(۵)
البته باید توجه داشت که کوخنشینی به معنای عقب ماندگی دنیایی در امور نیست، چه اساس و محور انقلاب اسلامی نزد امام، به تعبیر مقام معظم رهبری جمع دنیا و آخرت و مسأله دین و دنیا است. بلکه ایشان با ظرافت به تفکیک این دو مسأله توجه به دنیا و کوخنشینی در آن پرداخته میفرمایند:
«کسی که تمام توجهش به باغداری است، این نمیتواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است، آنها جزء همان کوخ نشینانند. آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است، آنها هم این طور؛ لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخنشینی در بین مردم باشد، این اسباب این میشود که انحطاط اخلاقی پیدا بشود».(۶)
بنابراین فرق است میان کسی که تمام توجهش به دنیا و توسعه آن برای خود است و کسی که توجه به دنیا دارد، اما برای حفظ جامعه. در تعبیر امام (ره) اولی دارای خوی کاخ نشینی و هلاک شونده است و دومی کوخنشین و انقلابی و راقی، هر چند متوجه به دنیا نیز باشد.
علی اخباری
پینوشتها
۱ـ صحیفه امام، ج۲۰، ص۶
۲ـ صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۳
۳ـ صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۴
۴ـهمان
۵ـ صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۵
۶ـ صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۶
منبع:فارس