کد خبر : ۱۱۱۱۸۶
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۳

ماجرای شیخ عباس قمی و نمازشبی که نخواند

یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم: چرا اشک می ریزید؟ فرمود: برای این که دیشب نماز شب نخواندم! گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و ...

عقیق:یکی از اعمالی که سفارش بسیاری بر آن شده است، اقامه نمازشب می باشد که در این راستا داستان هایی از نمازشب ائمه (ع) و بزرگان دین در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.

 

- نماز شب نخوانده بود، گریه می کرد

حجت الاسلام علی محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی (ره) می گوید:

یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم: چرا اشک می ریزید؟

فرمود: برای این که دیشب نماز شب نخواندم!

گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟

فرمود: فرزندم! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟ (۱)

 

- شب زنده داری

از ابن نباته روایت شده: روزی علی (علیه السلام) بیرون آمد ما دورش گرد آمدیم، حضرت پرسید: شما کیستید؟ چرا جمع شده اید؟ عرض کردیم: گروهی از شیعیان شما هستیم ای امیرمؤمنان.

فرمود: پس چرا نشانی از شیعه در شما نمی بینم؟

عرض کردیم: نشانی شیعه چیست؟

فرمود: چهره هایشان از شب زنده داری زرد است، چشمهایشان از خوف خدا گریان، لبهایشان از روزه خشک، گرد خاشعین بر صورتشان نشسته است. (۲)

 

۱. اصحاب امام صادق (علیه السلام)، ص ۱۶

۲. بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۱۵۱

منبع:حوزه


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین