از اولِ تاریخ تشیع تا امروز، عنصر محبت یك اصل اساسى در جریان تشیع البته عاطفه متكى به منطق، حقیقت و نه عاطفه پوچ بوده است.
بر
همین اساس است كه اجر رسالت در كتاب وحی تنها در گرو محبت و مودت محقق
میشود قُل لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی
الْقُرْبى ) و در مقابل این جریان مبارك، خدشهدار كردن این محبت به هر شكل
و به هر صورتى، خیانت به جریان عظیم محبت اهلبیت (ع) است.
طبق
نظر مقام معظم رهبری «این به خاطر این است كه آن جنبه ارتباط عاطفى و
محبتآمیز در شعر شاعران، مدح مداحان و ذكر ذاكران، به نحو اتمّ و اوفى
وجود دارد، اما در دیگر جاها وجود ندارد یا اگر هست، ضعیف است. شعر، مدح،
ذكر، این نقش را در تاریخ تشیع دارد».
* گاهی یك بیت شعر تاثیرگذارتر از یك ساعت بحث مستدل است
در
باب مداحى و مداحان، مطالب زیادی توسط بزرگان دین مطرح شده كه نشان میدهد
در بقاى تشیع، در حفظ ایمان و معرفت شیعى و پیروى از اهلبیت (ع) نقش
مداحی، نقش بسیار تاثیرگذاری است.
مقام
معظم رهبری در خطاب به مداحان فرمودند «گاهى یك بیت شعرى كه شما میخوانید
از یك ساعت بحث مستدل یك گوینده ماهر تأثیرش در دلها بیشتر است. خوب،
این خیلى ظرفیت بزرگى است. از این ظرفیت باید خوب استفاده كرد. میتوان با
این امكان، با این ظرفیت عظیم، معارف اهلبیت (ع) را به كمك جنبههاى عاطفى
تا اعماق دل مردمِ چهارگوشه این كشور برد و آن را تعمیق بخشید. این چیز
كمى نیست».
* شما به مداح به چشم یك معلم نگاه كنید
دشمنان
اسلام از زمانیكه كه نوای حكومت علوی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
طنینانداز شد، برای خاموش كردن نور حق كمر همت بستند تا نگذارند، معارف
ناب تشییع عالمگیر شود و بر همین اساس از هر ابزاری كه تصور میشد؛ كمك
گرفتند تا نوای «اشهد ان امیرالمومنین» را از منارهای مساجد این مملكت
بگیرند.
دشمنان اسلام به درستی دریافتند كه
گسترش معارف اسلامى، معنوى و انقلابى و پراكندن بذر محبت اهلبیت (ع) در دل
و روح انسانها بلای جان فرهنگ استكبار است و جریانی كه میتواند دلهای
مخالفان فرهنگ اهلبیت (ع) را خون كند ترویج اسلام ناب محمدی در سرتاسر
جهان است.
از
این رو همه ما وظیفه داریم در راستای گسترش معارف اهل بیت (ع) تمام تلاش
خود را انجام دهیم اما در این راه وظیفه مداحان بسیار چشمگیرتر است.
در
این زمینه حضرت آیتالله خامنهای فرمودند «با این چشم به حرفه مداحى
نگاه كنید. وقتى آنجا مىایستید براى خواندن، احساس كنید كه به عنوان یك
مبلّغ دین، به عنوان یك پیامآور حقائق دینى، در اثرگذارترین شكل، آنجا
ایستادهاید. اگر این احساس وجود داشت، آن وقت انتخاب شعر محدودیت پیدا
میكند، كیفیت ادا محدودیت پیدا میكند، انسانهایى كه میخواهند این
مسئولیت را انجام دهند، محدودیت پیدا میكنند؛ چارهاى هم نیست. این كار را
خود شما باید انجام دهید؛ كار خود مداح است.
امروز
اگر چنانچه بپرسند: «آقا حرفه مداحى به چى احتیاج دارد؟ یكى میخواهد
مداح شود، از امروز شروع كند، چه چیزى نیاز دارد؟»، دو یا سه چیز را
میشمارید؛ میگویید باید صدایش خوب باشد، حافظه خوبى داشته باشد، بتواند
شعر یاد بگیرد؛ البته روح هم داشته باشد.
انسانى
با داشتن حافظه خوب و صداى خوش، میتواند مداح شود، به نظر ما این كافى
نیست. شما به مداح به چشم یك معلم نگاه كنید كه میخواهد چیزى را به مستمع
خود تعلیم بدهد. همه شماها این صلاحیت را دارید. هیچ كس را از این دائره
نباید بیرون كرد. هر كه شوق این كار را دارد، بسماللَّه، خیلى خوب است؛
اما صلاحیتش را در خودش به وجود بیاورد.
شعرى كه میخوانید، شعر
معرفت و آموزنده باشد. فرض بفرمایید فاطمهى زهرا (س) را كه میخواهید
معرفى كنید، آنچنان معرفى كنید كه یك انسان مسلمان، یك زن مسلمان، یك جوان
مسلمان از آن زندگى درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمه قداست ، طهارت
،حكمت، معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگى كند.
این،
طبیعت انسان است. ما انسانها تابع و متمایل به كمالیم. اگر بتوانیم كمال
را در خودمان ایجاد كنیم، میكنیم؛ اگر نه، آن كسى كه صاحب كمال است، به
طور طبیعى انسان به او گرایش دارد. این كمال را در فاطمهى زهرا (س)، در
امیرالمؤمنین (ع)، در ائمهى اطهار (ع) براى شنونده تشریح كنیم و شنونده
ما در قالب شعر، در قالب كلام موزون، و به خصوص در قالب صداى خوش و آهنگ
درست و خوب، این معرفت را مثل آب زلالى كه مینوشد، بنوشد و به همه اجزاى
بدن او برسد.
این كار از خیلى گویندگان، هنرمندان و معلمان بر نمیآید اما از شما برمىآید، اگر این كار را انجام دهید».
* مداح چشمهى شعر شاعر به جوش میآورد
یكی
از احتیاجات نسل امروز كسب معارف و اخلاقیات است تا با امید ، نشاط
،خوشبینى به آینده، با ایمان به خدا، با پیوستگى قلبى به اهلبیت بار
بیاید.
نسل
جوان امروز باید افتخار كند به اینكه متعلق به ایران اسلامى است، به وجود
امام، جمهورى اسلامى، دین، مذهب و به پیروى از اهلبیت (ع) افتخار كند. ما
امروز به جوانى احتیاج داریم كه بداند سرنوشت خود و جامعهاش وابسته به
كار و تلاش اوست.
در
حقیقت جوان امروز باید اهل تلاش ، كار ، جدیت و پیگیرى باشد و اهل تنبلى ،
وادادگى و لاابالیگرى نباشد و به قول مقام معظم رهبری «این تربیتها در
هیئتهای مذهبی با شعری كه این معانى را تزریق میكند عملی میشود زیرا
بهترین نحوه بیان هم بیان غیرمستقیم است».
مقام معظم رهبری در
رابطه با این موضوع كه معارف اهلبیت (ع) را در قالب شعر خوب ترویج كنید،
به مداحان فرمودند: « امروز بحمداللَّه شعراى خوب، گویندگان خوشسلیقه در
بیان، در ابراز حقائق و به نظم كشیدن این حقائق به وسیلهى شعر، داریم؛
اینها را بگردید پیدا كنید. شما كه مداحید، وقتى طالب شعر باشید، چشمهى
شعر شاعر به جوش مىآید. شما كه طالب شدید، او شعر میگوید. وقتى شعرش به
وسیلهى شما خوانده شد، انگیزه او براى شعر گفتن چند برابر میشود؛ یك
همافزائى به وجود مىآید؛ او به شما كمك میكند، شما به او كمك میكنید».
* داستان مرثیه خوانی مرحوم ركن الواعظین از زبان مقام معظم رهبری
یكی
از شرایط مرثیهخوانی پایندی به صدق واقعه است و برای گریاندن مستمعین
نباید از هر سخن بیاساسی استفاده كرد بلكه سوزندان قلب محبان اهلبیت (ع)
به وسیله هنرنمایی در كیفیت بیان واقعه توسط مداحان باید تأمین شود و چه
زیبا رهبر انقلاب فرمودند: «اشك گرفتن از مردم كه هدف نیست؛ هدف، آمیختن
این دلِ اشكآلود كه اشك را به چشم میرساند و چشم را اشكبار میكند به
معارف زلال است؛ البته با هنرنمائى».
حضرت آیتالله خامنهای در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) داستانی نقل كردند كه مطرح كردن آن خالی از لطف نیست.
ایشان
فرمودند «ما در مشهد یك منبرىِ معروفى داشتیم، خدا او را رحمت كند، مال
پنجاه سال قبل است؛ مرحوم ركن الواعظین. او منبر میرفت و مردم پاى منبر
روضهخوانى او مثل ابر بهار گریه میكردند؛ در حالیكه خودش هم بارها میگفت
من اسم نیزه و خنجر نمىآورم. واقعاً هم نمىآورد؛ بنده دهها منبر از او
دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر میكرد كه مجلس را منقلب
میساخت؛ بدون اینكه بگوید «كشتند»، بدون اینكه بگوید «تیر زدند»، بدون
اینكه بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمیگفت.
میتوان با شیوههاى هنرمندانه، روضهخوانى خوب كرد و گریاند.
البته
این را هم به شما عرض كنم؛ اینكه آقایان مداحها، و سابقها روضهخوانها
كه ما حالا كمتر توفیق پیدا میكنیم ببینیم، اما در مواردى از افاضات
مداحها مستفیض میشویم، اصرار میكنند كه بلند گریه كنید، لزومى ندارد؛
خوب، آرام گریه كنید.
وقتى
میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینكه «صدا، صداى این جمعیت نیست»؛ یا
وقتى مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینكه «صلوات، صلوات این
جمعیت نیست».
شما
بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به این شیوهها،
اصل نیست؛ كارى كنید كه دلهاى مستمع را در اختیار بگیرید. دل مستمع وقتى
در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه كند، باز مقصود حاصل
است؛ اگر به شما توجه كرد، باز مقصود حاصل است.
* ورود سبكهای حرام در عرصه مداحى، حرمتش را دو برابر میكند
جان
كلام این است كه كار مداحى كار بزرگ و مهمى است زیرا مقام معظم رهبری
فرمودند «میتواند مصداق درشت و برجستهاى باشد از مجاهدت فىسبیلاللَّه.
اینكه میگویید ما حاضریم در میدان حضور داشته باشیم، این براى هر كسى یك
جور حضور است. یك روز انسان توى میدان جنگ ظاهرى است، یك وقت انسان در
میدان پیكار با دشمنانى است كه در جنگهاى فرهنگى و جنگهاى نرم وارد
مبارزه شدهاند؛ این یك جور دیگر پیكار است؛ اقتضاى خودش را دارد. در كار
شما مداحان، در میدان بودن و مجاهدت كردن، یعنى ارائهى سخن اثرگذار و بیان
هدایتگر براى دلها؛ البته با شیوههاى هنرمندانه. حالا شیوهى هنرمندانه
هم كه عرض میكنیم، خوب، صداى خوش كه الحمدللَّه همهتان دارید؛ آهنگهاى
متعارفى هم هست. البته بعضى از آهنگهایی هم كه انسان گوشه و كنار میشنود
یا به گوش انسان میرسد، آهنگهاى مناسبى نیست؛ حالا گیرم كه چهار نفر را
هم جذب كند. نه، آهنگ باید سنگین، متین و متناسب با محتوائى باشد كه شما
دارید عرضه میكنید؛ خداى نكرده به سمت آهنگهاى حرام و آهنگهایى كه گناه
است، سوق پیدا نكند. این هم خیلى نكته اساسى و مهمى است. هر شعرى، هر
تصنیفى، هر ترانه و آهنگى كه خوانده شد، قابل تقلید نیست.
چیزهائى هست كه خودش فى نفسه حرام است؛ اگر چنانچه وارد عرصه مداحى و بیان حقیقت و بیان خدا و پیغمبر شد، آن وقت حرمتش دو برابر خواهد شد.
بنابراین آهنگ هنرمندانه و خوب و متناسب و شعر خوب و صداى خوش و شاید از همه بالاتر دل پاك و مطهر و بااخلاص مداح محترم، لازم و مهم است».