۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۲۱
عقیق: پیشتر خالد انصاری کارشناس شبکه وهابی و تفرقه انگیز وصال فارسی در سخنانی عجیب، ابن ملجم، قاتل امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع را مسلمان معرفی کرده و مدعی شده بود : «ما برای اثبات اسلام عبدالرحمن ابن ملجم نیازی نیست دلیل بیاوریم. ابن ملجم خودش مجتهد بوده و اجتهاد کرده...»
مجری این شبکه کوشید تا با اشاره به سخنی از ابن تیمیه (پیشوای وهابیت) این توهین سخیف را تعدیل کند، اما در حین صحبت به خاطر آورد که نظر ابن تیمیه نیز در مورد قاتل وصی رسول اکرم(ص) نیز همان سخن کارشناس برنامه است.
به همین جهت این مجری وهابی با تغییر دادن یک باره موضع خود و بریده بریده صحبت کردن مدعی شد: «ابن تیمیه می گوید که مسلمان بودن ابن ملجم از ...... یک قیاس می کند ...ولی مهم این است که ظالم است...ولی خب تکفیرش کردن...»
اما بد نیست بر یک نمونه از دشمنی های پدر معنوی فرقه وهابیت با امیرالمومنین مروری داشته باشیم. از جمله اموری که دشمنی ابن تیمیه با امیرالمومنین علیه السلام را هویدا می کند برخورد دوگانه او با دشمنان و مبغضین ابی بکر و عثمان و دشمنان و مبغضین امیرالمومنین علیه السلام میباشد.
وی در مورد دشمنان ابی بکر چنین میگوید :
«و از این رو منافق ترین گروه ، دشمنان ابی بکر می باشند زیرا در میان صحابه هیچکس غیر از او محبوب تر در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبود و هیچکس نیز به اندازه ابی بکر ، محبت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را در دل نداشت. برخی (از همین دشمنان ابی بکر ) از بزرگترین نشانه های نفاق بودند و برای همین است که در هیچ گروهی به اندازه نصیریه و اسماعیلیه، منافقان که دشمنی ابی بکر را دارند پیدا نمی شود.»(1)
بر این اساس، دشمنان ابی بکر همگی منافق اند و هیچ شکی در این امر وجود ندارد!
وی در مورد قاتل عمر میگوید :
« ابولولوه کافری بود که عمر را به قتل رساند همچنان که یک کافر، مومنی را به قتل میرساند و اینگونه شهادت بسیار بزرگتر از شهادتی می باشد که بوسیله یک مسلمان باشد . زیرا کشته شده بوسیله کافر دارای مقامی والاتر از کشته شده بوسیله کافر است.»(2)
و یا میگوید :
«کسی که عمر را کشت کافری بود که با اسلام و پیامبر و امت اسلامی دشمنی داشت و این عمل وی نیز از روی دشمنی با اینان بوده است.»(3)
این مطلب نشان میدهد که قاتل عمر، کافر بوده و حرمتی نداشته و بلکه کفر او سبب بالا رفتن مقام شهادت عمر می باشد ! (البته در این زمینه گفتنی بسیار است.)
در جای دیگر در مورد قاتلان عثمان میگوید :
عثمان را نکشتند مگر گروهی اندک که سرکش و ظالم بودند .... و کسانی که سعي در قتل عثمان داشته اند همه خطاكار، بلكه ظالم و سركش و متجاوز بودهاند. (در حالی که قاتلان عثمان در تاریخ مشخص هستند)(4)
حال که موقف ابن تیمیه در مقابل دشمنان ابی بکر و قتله عمر و عثمان مشخص شد ، بد نیست که نظرات او را در مورد دشمنان و قاتل امیرالمومنین(ع) ببینیم .
وی میگوید :
آن كسى كه على(ع) را كشت، اهل نماز و روزه بود و قرآن مى خواند و معتقد بود كه كشتن على(ع) مورد رضايت خدا و پبامبر است و اين كار را به خاطر به دست آوردن محبت خدا و پيامبر انجام داد، اگر چه در اين عقيده دچار گمراهى شده بود .(5)
و در جای دیگر در مورد ابن ملجم ملعون میگوید :
و لذا - على بن ابى طالب علیه السلام - را يكى از خوارج به نام عبد الرحمن بن ملجم در حالى كه از عابدترين انسان ها بود به قتل رساند .(6)
یعنی ابن ملجم مرادی خارجی ، با اینکه قاتل امیرالمومنین علیه السلام است ولی از عابدترین مردم و اهل نماز و روزه و قرآن بوده و نیت وی قربت الی الله بوده است !!
وی در جای دیگر ، این چنین سخن می گوید :
خداوند خبر داده است: «مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار می دهد!» و روشن است كه خداوند محبت صحابه را در دل هر مسلمانى قرار داده است؛ به ويژه خلفا و به ويژه ابوبكر و عمر؛ چرا كه تمام صحابه و تابعين اين دو نفر را دوست داشتند و (آن زمان) بهترين قرنها بود. اما در باره على اين چنين نبود؛ زيرا بسيارى از صحابه و تابعين بغض على را در دل داشتند، او را سب مىكردند و با او مىجنگيدند.(7)
پس دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام نه تنها در میان تابعین وجود داشته بلکه در میان برخی اصحاب نیز دشمنی با امیرالمومنین علیه السلام بوده است .
وی در دفاع از کسانی که به همراه امیرالمومنین(ع) در جنگها شرکت نکرده (با اینکه ایشان ، اولی الامر بودند ) و در اثبات بهشتی بودن کسانی که با ایشان جنگیدند میگوید :
و کسانی که با علی (ع) جنگیدند از این حالات خارج نیستند: یا گناهکار بودند ، یا مجتهد خطا کار بودند و یا عملشان صحیح بود و در هر صورت، هیچ اشکالی بر ایمان آنها نبوده و این مطالب مانع بهشت رفتن آنها نمیشود!
پس هر کس که با علی (ع) جنگید، با اینکه ستمکار است ولی این امر سبب خروج وی از ایمان نمیگردد و (این مطلب ) سبب وجوب آتش جهنم بر او و نرفتن به بهشت نمی گردد زیرا اگر ظلم و ستم به دلیل تاویل باشد، مجری آن اجتهاد کرده است.(8)
حتی کسانی از دشمنان امیرالمومنین علیه السلام که خطا کار بوده و جنگیدنشان با امیرالمومنین علیه السلام نیز از بیخ و بن غلط بوده ، باز هم اشکالی بر ایمانشان نیست و مستقیماً وارد بهشت میشوند!
و چگونه است که قاتلان عثمان مستوجب هرگونه توهین و نفرین هستند ولی کسانی که با امیرالمومنین(ع) مقاتله کردند، مجتهدند و حتی اگر ستمکار باشند باز هم اجر می برند زیرا مجتهد خطا کارثواب می برد؟
پس تاکنون معلوم شد که رتبه کسانی که علیه امیرالمومنین علیه السلام هر کاری در ذم و ملامت و دشمنی و جنگ کرده اند از جمله افراد گمنام نبوده اند بلکه گروهی از صحابه و تابعین بوده اند!
دقت در این گفتار ابن تیمیه و همچنین در نظر داشتن پیش فرض اهل تسنن در بالا بودن رتبه صحابه و تابعین در نزد جمهور آنها ما را به این مطلب رهنمود میسازد که ابن تیمیه قصد القاء این سخن را دارد که : علی(ع) کسی بود که بزرگان اسلام با وی مشکل داشتند و دوران او دوران فتنه و جنگ بود و همان بزرگان صحابه، او را مورد نقد و خدشه قرار داده اند! ولی در مقابل، کسانی که علیه ابی بکر و عمر و عثمان سخن گفته اند مشتی منافق و کافر و باغی و ظالم بوده اند !
این ناصبی در دفاع از خوارج چنین میگوید :
این همه تعریف و تمجید از منحرفینی همچون خوارج چه الزامی دارد؟ آیا باید کسی که منحرف و خارج از دین است را به الفاظ حمیده ستود؟
حال چگونه است که ابن تیمیه به صراحت بیان می کند که خوارج، ظاهراً و باطناً متدیّن به اسلام بوده اند؟ پس چرا نامشان را خوارج می نامد؟ کسی که ظاهر و باطنش مسلمان باشد را خارجی می نامند؟
این سخنان ابن تیمیه عملاً فریادی بلند، مخفی در میان کلمات است که به همه مسلمانان ندا میدهد: چگونه به شما بفهمانم که من از علی متنفرم و با او دشمن هستم ؟!
پی نوشت ها:
1_(منهاج السنة النبوية ، ج 4 ص 300 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
2_(منهاج السنة النبوية ، ج 6 ص 31 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
3_(منهاج السنة النبوية ، ج 7 ص 153 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
4_(منهاج السنة النبوية ، ج 6 ص 296 - 297 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
5_(منهاج السنة النبوية ، ج 7 ص 153 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
6_(منهاج السنة النبوية ، ج 5 ص 47 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
7_(منهاج السنة النبوية ،ج 7 ص 137 - 138 ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
8_(منهاج السنة النبوية ،ج 4 ص 393، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)
9_(منهاج السنة النبوية ،ج 4 ص 37 - 38، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم)