۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۸
عقیق:فکر کردن به دنیای بعد از مرگ، آشنا شدن با جهانی که قرار است تا ابد در آن زندگی کنیم و پرداختن به موضوعات و لوازم موردنیاز در آن جهان، اگر از مسیر صحیح و با منطق علمی و دینی انجام شود، نهتنها موجب کسالت و دلخوری نمیشود بلکه زمینه نشاط و شادابی برای تلاش بیشتر در زندگی دنیا فراهم کرده و سبک زندگی دنیای ما را منطبق بر اهداف اخروی تنظیم میکند. شاید بر همین اساس است که در روایتهای دینی تأکید شده که «هر کسی که زیاد از مرگ یاد کند، عمر طولانیتری خواهد داشت.» چراکه یاد مرگ، فعالیت و نشاطی با خود همراه دارد که انسان مؤمن را هدفمند کرده و زندگی او را با اهداف پایدار اخروی برنامهریزی میکند.
برای آشنا شدن بیشتر با عوالم پس از مرگ، تأثیر دعا کردن برای اموات و اوضاع و احوال انسانهای مؤمن در بهشت بحثهای ریشهای و روایی با حجت الاسلام علی علم الهدی، پژوهشگر دینی و استاد حوزوی انجام داد ایم. طبق گفته این کارشناس دینی، اختیار نامحدود و نعمتهای محدود از ابزار و وسایل این دنیاست تا امکان آزمایش و امتحان در قابل خوشیها، راحتیها، سختی و گرفتاریها مهیا باشد. در حالی که بهشت دارای نعمت نامحدودی است که دیگر از امتحان و ابتلا در آن خبری نیست. در عین حال روح انسان پس از مرگ در اختیار فرشتگان قرار میگیرد و آنها به امر خدای متعال، برای روح و طینت انسانی برنامهریزی میکنند. در حالی که روح انبیاء و اولیای الهی و شهدا در مرحلهای بالاتر قرار گرفته که نه تنها آنها دارای اختیار و آزادی عمل هستند، بلکه گاه ابزاری به آنها داده میشود تا آزادی بیشتری را در عالم بهشت تجربه کنند؛ دو بالی که به فرموده نبی مکرم اسلام به جعفر بن ابیطالب، شهید جنگ موته، داده شد از نوع همین ابزار است تا بتواند در بهشت همراه با فرشتهها پرواز کند.
اما روح انسان در عالم بعد از مرگ چه احوالی دارد؟ آیا حضور در بهشت جاودان که سرای همیشگی مردم مؤمن است، کسالتآور نیست؟ تکامل و تلاش برای پیشرفت در عالم بعد از مرگ هم وجود دارد؟ کارهایی مانند علمآموزی و درس خواندن در دنیا در عالم آخرت هم تأثیری دارد؟ اینها سؤالاتی است که در گفتوگو با این پژوهشگر دینی مطرح کردیم تا پاسخ آنها راهی برای برنامهریزی بهتر در سبک زندگی دینی ما باشد.
آیا هر شخصی که از دنیا میرود در انتظار دعای بازماندگان است؟ حتی اگر فردی مؤمن بوده و از فرصتهای عمرش استفاده کند، باز هم بعد از مرگ نیاز به دعای مردم دنیا و خویشاوندان خود دارد؟
بله. حتی کسانی که عمر خود را در راه بندگی و اطاعت خدای متعال گذرانده باشند و در دنیا مؤمنانه و صحیح زندگی کرده باشند، بعد مرگ و رفتن به سرای دیگر هم در انتظار دعا و هدایای بازماندگان خواهند بود. طبق آنچه در روایتها آمده آنچه مردم دنیا برای رفتگان و اموات خود میفرستند، به آنها میرسد.
در این مورد تأکید شده که عصر دوشنبه و به خصوص عصر پنجشنبه به قبرستانها و مزار اموات خود بروید و از آنها به خوبی یاد کنید، در حقشان دعا کنید و برای آنها خیرات بدهید. چون همین دعاها و خیرات گرههایی را از کار اموات که دستشان از دنیا کوتاه است، باز میکند. روایت شده که در عصر پنجشنبه روح اموات را به میعادگاهی میآورند که از دعاها و خیرات بستگان و دوستان خود بهرهمند شوند.
وقتی روح انسان به فرشتهها سپرده میشود
در آن زمان اموات کجا هستند که آنها را به میعادگاه میآورند؟
وقتی انسان مؤمن از دنیا میرود، روح او در اختیار و همراه فرشتهها قرار میگیرد. چنانکه در قرآن کریم درباره مرگ در آیه 11 سوره مبارکه سجده میفرماید: «قُلْ یتَوَفَّاکم مَّلَک الْمَوْتِ الَّذِی وُکلَ بِکمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکمْ تُرْجَعُونَ؛ بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را مىگیرد؛ سپس شما را بهسوی پروردگارتان بازمىگردانند.»
بنابراین مادامی که ما در دنیا هستیم، دارای اختیار و آزادی عملی هستیم و حتی خدای متعال، ابزار قوی و قدرتمندی در اختیار ما قرار داده تا هر کاری میخواهیم انجام بدهیم. در این دنیا چشمی به ما داده شده که هر چه بخواهیم میبینیم و از هر چیزی که بخواهیم چشمپوشی میکنیم و نگاه نمیکنیم. دستی داریم که با آن هر کاری بخواهیم انجام میدهیم، گوشی داریم که با اختیار هر چه را بخواهیم میشنویم و پایی داریم که هر جا بخواهیم میتوانیم برویم. اینها و هزاران نمونه و ابزار دیگر که خدای متعال در اختیار ما قرار داده، در کنار اختیار دنیایی باعث میشود تا آزادی عمل گستردهای داشته باشیم.
اما به محض اینکه از این دنیا برویم، اختیار از ما گرفته میشود. فرشتهها میآیند و به امر خدا، روح و طینت انسانی را دریافت میکنند. طبق روایتها روح انسانهای مؤمن به وادیالسلام یا درختی در بهشت منتقل میشود؛ و شاید این درخت در همان وادیالسلام قرار دارد که محل جمع شدن ارواح انسانهای مؤمن است. اما روح انسانهای گناهکار به وادی برهوت برده میشود. در مجموع تمام ارواح انسانها در اختیار فرشتهها قرار دارد و دیگر ما از خودمان اختیاری نداریم و همه امور به امر خدای متعال و به واسطه فرشتهها اجرا میشود.
شرایط ویژه پیامبران، اولیا و شهدا در عالم پس از مرگ
این شرایط در مورد همه انسانها صدق میکند؟ یعنی همه مردم، هر دینی داشته باشند، در هر دوره تاریخی زندگی کنند و هر نوعی که از دنیا رفته باشند، بعد از مرگ دنیایی با همین شرایط خواهند بود و روحشان در اختیار فرشتهها قرار دارد؟
این مورد استثنایی دارد که مربوط به انبیاء و اولیای الهی و افرادی میشود که در راه خدا کشته شده و به شهادت رسیدهاند. درواقع حیات و آزادی عمل مربوط به این افراد است که خدای متعال درباره آنها وعده داده است: «وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیاء وَلَکن لاَّ تَشْعُرُونَ؛ و به آنها که در راه خدا کشته مىشوند، مرده نگویید؛ بلکه آنان زندهاند ولى شما نمىفهمید.»
این افراد در عالم بعد از مرگ دنیایی دارای اختیار و آزادی عمل هستند تا هر کاری بخواهند انجام بدهند. حتی چهبسا اختیارات و ابزاری در اختیار آنها قرار بگیرد که راحتتر کار خود را انجام بدهند. همان طور که به فرموده پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله، جعفر بن ابیطالب بعد از اینکه در جنگ موته به شهادت رسید، دارای دو بال است که به هر جایی که بخواهد میتواند پرواز کند و برود. درواقع دو بال به عنوان ابزاری در اختیار این مجاهد فی سبیل الله قرار گرفته تا در کنار آزادی عملی که دارد بتواند هر کاری میخواهد انجام داده و به هر جا میخواهد برود.
یاد مرگ، کسالتآور است یا نشاطآور؟
هرچند در روایتها عنوان شده که زیاد از مرگ یاد کنید، اما در عرف مردم دیده میشود که معمولاً در جمعهای دوستانه و خانوادگی کمتر از مرگ یاد میشود و به امور مربوط به آن پرداخته میشود و درواقع در عرف، یاد مرگ را بدیمن و بدشگون میدانند. آیا چنین رویکردی که در عرف جامعه جا افتاده درست است؟ و چقدر باید به یاد باشیم؟
اینکه در عرف اینگونه جا افتاده و مردم معمولاً از یاد مرگ پرهیز میکنند، کاری است که در نقطه مقابل شرع قرار گرفته است. درست است که یاد مرگ گاهی ما را به یاد جدایی از خانواده و عزیزانمان میاندازد، اما باید از مرگ یاد شود درست زندگی کنیم.
در قرآن کریم به عنوان کتاب زندگی و حیات مشاهده میکنیم که خدای متعال بارها از مرگ انسانها یاد کرده و ما را به یاد سفری که رد پیش داریم میاندازد. در روایتها هم توصیه شده که از مرگ یاد کنید و کسی که از مرگ یاد کند، عمر طولانیتری خواهد داشت. حتی عنوان شده کسی که وصیتنامه بنویسد، عمرش طولانی میشود. درواقع عمر طولانی ثمره و برکتی است که از یاد مرگ به ما داده میشود تا بتوانیم در مزرعه دنیا بهترین محصول را بکاریم و برای زندگی پایدارمان بعد از مرگ ذخیره کنیم.
چگونه یاد مرگ میتواند باعث نشاط و شادابی انسان شود؟
از آموزههای دینی برمیآید که یاد مرگ نه تنها باعث خمودگی و افسردگی نمیشود، بلکه میتواند عامل نشاط، فعالیت، ایمان و شادی بیشتر در زندگی شود. چون انسان مؤمن میداند در اثر تلاشی که رد این دنیا انجام میدهد، صبری که در برابر مشکلات و گرفتاریها دارد و اعمالی که انجام میدهد، بعد از مرگ و رفتن از این دنیا، شادی و سرور ابدی در انتظار اوست. پس یاد مرگ نمیتواند او را ناراحت کند. بلکه هر بار به یاد سفر اخروی خود میافتد شاد میشود و با شور بیشتری به کار و تلاش در راه خدا میپردازد.
از طرف دیگر کسی که یاد مرگ نباشد، وقتی با آن مواجه شود فقط غافلگیر میشود و توشهای ندارد که با خود ببرد. ولی اگر انسان در طول زندگی به یاد مرگ باشد خود را برای آن آماده میکند و با آمادگی با آن روبرو خواهد شد. درواقع یاد مرگ باعث میشود انسان در زندگی برنامهریزی متناسب با زندگی اخروی خود داشته باشد و با هدف در این دنیا زندگی کند. نه اینکه هدفش رسیدن به رفاه و موقعیت خوب در دنیا باشد و وقتی از دنیا رفت دست خالی باشد.
از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله سؤال شد که در میان مردم مؤمن چه کسی زرنگتر و زیرکتر است؟ آن حضرت فرمودند: «کسی که بیشتر از مرگ یاد کند و بیشتر خود را برای مرگ آماده کند.»
ماندن در بهشت جاودان، کالت آور نمیشود؟
این پرسش هم برای برخی از افرا پیش میآید مبنی بر اینکه در حالی که دنیای بعد از مرگ باقی، بینهایت و بیکران است، آیا راکد و خستهکننده نیست؟
قرآن کریم در مواردی به این موضوع اشاره فرموده که: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا؛ خَالِدِینَ فِیهَا لَا یبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا؛ کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهای بهشت برین محل پذیرایى آنان خواهد بود. آنها جاودانه در آن خواهند ماند و هرگز تقاضاى نقل مکان از آنجا نمىکنند.» درواقع افرادی که در بهشت به سر میبرند، در آنجا باقی میمانند و پایدار در آن زندگی میکنند اما به هیچ وجه منتظر تغییر و تحول نیستند که جای خود را تغییر بدهند.
توجه داشته باشید که طبق تفاسیر قرآن کریم، در فردوس که بهترین مکان بهشت است و از ویژگیهای آن پایداری و بینهایت بودن است، هیچ مانعی ندارد که تحول و تکامل وجود داشته باشد. یعنی اسباب و شرایط تکامل در بهشت هم وجود داشته و انسانها در اثر اعمالی که در این دنیا انجام دادهاند و موهبتهایی که خدای متعال در آن جهان به آنها عطا فرموده، به طور دائم در مسیر تکامل باشند. همین تکامل عاملی است که انسان را دچار کسالت و خستگی نمیکند. چون انسان در بهشت مدام در حال پیشرفت خواهد بود تا به نعمتهای بالاتری دست پیدا کند.
اگر بهشت را با دنیا مقایسه کنیم، تصور میکنیم که ماندن همیشگی در آن سخت خواهد بود. همان طور که امام علی علیه السلام فرمودهاند: «دنیا سرایی است که از دور دیدن آن بهتر است از اینکه آن را از نزدیک ببینی و شنیدن آن از دیدنش برتر است.» حقیقت هم همین است و انسانهای هشیار این موضوع را میفهمند. در ادامه آن حضرت فرمودند: «بهشت برخلاف دنیاست. دین آن از شنیدنش بهتر است و از نزدیک دیدن آن از اینکه از دور ببینی برتر است.» به این معنا که هر چه درباره بهشت بشنویم وقتی با آن مواجه شویم مشاهده خواهیم کرد که از حقیقت بهشت از همه شنیدههای ما برتر و والاتر است.
ما در دنیا با محدودیت نعمتها مواجه هستیم و در عین حال مدام در معرض آزمایشهای الهی در قالب آسایش، امنیت، مشکلات و گرفتاریها قرار داریم. اما این خصلتها در بهشت وجود ندارد. انسان مؤمنی که در دنیا از امتحانهای الهی سربلند بیرون آمده در بهشت با انواع نعمتهای بینهایت مواجه میشود و میتواند از آنها استفاده کند. بدون هیچ و مشقتی سیراب از موهبت الهی میشود و این خصلتی نیست که انسان را خسته و دلزده کند.
چرا نعمتهای دنیا به اندازه و وسعت بهشت نیست، با وجود آنکه ما در دنیا دارای اختیار عمل هستیم و شاید بهتر بتوانیم از این نعمتها استفاده کنیم؟
چون دنیا مکان آزمایش و امتحان است. در کلاس درس مشاهده میکنید که صندلیها چوبی و سخت هستند تا فرد احساس راحتی زیاد نداشته باشد. ابزاری مانند مبل راحتی و اسباب آسایش در خانه قرار دارد که محل استراحت است. نسبت دنیا به بهشت نیز همین گونه است. در دنیا نعمتها محدود هستند چون باید در اینجا امتحان شویم و مشخص شود چه کسانی لیاقت و ارزش بهشت را دارند. ولی در بهشت که قبولشدههای امتحان دنیایی جمع هستند، نعمتها نامحدود در اختیار انسانها قرار میگیرد چون دیگر بنای آزمایشی وجود ندارد.
در بهشت گفته میشود: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِک یوْمُ الْخُلُودِ؛ لَهُم مَّا یشَاؤُونَ فِیهَا وَ لَدَینَا مَزِیدٌ؛ (به آنان گفته مىشود): به سلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگى است. هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست و نزد ما نعمتهای بیشترى است (که به فکر هیچکس نمىرسد)» درواقع در دنیا به ما گفته میشود قانع باشید ولی در آخرت میگویند چه میخواهید تا به شما بدهیم و حتی بیشتر و زیاده از آن داده میشود، قبل از اینکه تصور کنند.
از طرف دیگر فرشتهها بر انسان وارد میشوند و میگویند: «سَلاَمٌ عَلَیکم بِمَا صَبَرْتُمْ؛ سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان.» از سوی دیگر در جوار قرب الهی قرار دارد، هر چه بخواهد برای او آماده است، نه قدیمی میشود و نه از بین میرود. در این شرایط خستگی و کسالت به انسان دست نمیدهد.
تکامل ابدی اهل بهشت
اشاره کردید که در بهشت، تکامل وجود دارد و انسان مرحله به مرحله پیشرفت میکند. چه کمالاتی در بهشت در انتظار انسان مؤمن است؟
تحولات و تکاملهای روحی و معنوی یکی از این پیشرفتهاست که انسان مؤمن از فیضهای جدید معنوی در بهشت برخوردار میشود.
در عین حال تکامل علمی نیز در بهشت وجود دارد و روایات به این موضوع اشاره کردهاند. در قرآن کریم اشارههایی درباره سیرهای فضایی در بهشت شده است. در عین حال مؤمن از بهشت میتواند به جهنم بیاید، اهل جهنم را ببیند و با آنها صحبت کرده و از حالات آنها بپرسد. آنقدر در بهشت تحولات و تکاملهای گسترده وجود دارد که دلزدگی و خستگی در آنجا معنایی ندارد. بلکه اگر به بهشتیان گفته شود از اینجا بیرون بروید، وحشت میکنند و ناراحت میشوند.
منظور از تکامل علمی در بهشت چیست؟ آیا علمی که در دنیا داریم با خود به بهشت میبریم؟
هر انسان مؤمنی که در دنیا در رشتهای و شاخهای از علم و هنر و غیره تلاش کرده و به درجه رسیده، درجه خود را از دنیا به بهشت میبرد و در درجه خود دائماً توسعه پیدا میکند. یعنی هر کسی در درجه خود تکامل یافته و رشد میکند. بنابراین کسی که در این دنیا به بالاترین درجه علمی برسد، در آن دنیا از نظر علم خود جلوتر بوده و گستردهتر میشود در حالی که انسانهایی با علم و معرفت کمتر باید مدتها تلاش کنند تا توسعهیافتگی داشته باشند، آن در درجه خودشان.
البته دقت داشته باشید که امور معنوی نیز در این مقوله جای دارد. یعنی انسانها به میزان دین، اعتقاد و معرفت خود در عالم بهشت توسعه پیدا میکنند و معنویات جدیدتر و والاتری را تجربه میکنند.
بنابراین آیا اصحاب یمین میتوانند به مقام مقربین برسند؟
خیر. رسیدن به هر مرحله معنوی و علمی باید در این دنیا پایهگذاری شود. اصحاب یمین در درجه معنوی خود توسعه پیدا میکنند ولی نمیتوانند مانند مقربین باشند، چون در دنیا بنای آن را نگذاشتهاند. اگر میخواهیم در بهشت در درجات بالا باشیم حتماً باید درجه خود را در همین دنیا مشخص کنیم. در آن دنیا کاری در رابطه با رشد این گونه و رسیدن به مقام اولیای الهی از ما برنمیآید. در مجموع نهایت کمال خدای متعال است و جز حضرت حق، کسی در این نهایت قرار نمیگیرد. بلکه همه به سمت کمال حرکت میکنند.
تهیه و تنظیم: مریم مرتضوی
منبع:تسنیم
می کنیم مولوی میگوید فکرت از ماضی ومستقبل بود چون از هردو رست مشکل حل شود .گیر کار در نگهداشتن ذهن در زمان حال است که باید دائم المراقبه باشیم زمانیکه انسان به این مرحله رسید این بیت شعر تداعی میگردد. مرا که جنت دیدار در درون دل است چه حاجت به حور العین باشد . کجا ز لذت دیدار دوست خبر یابی ترا که میل به انگبین باشد