۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۹ : ۱۱
نسلی که در دهه های 30 و 40 شمسی دوران جوانی ویا میانسالی خودشان را درمشهد سپری می کردند خصوصا اهالی محله نوغان چهره دوره گردی را با قامتی متوسط و استخوانی با موهای صاف و خرمائی خوب به یاد دارند چهره ای ژولیده با لبابسهای عجیب غریب همراه با یک کلاه پوستی که دم روباهی به عنوان حمایل از اون آویزان کرده بود با دف و دایره زنگی که همراهش بود هر روز پس از سلامی به آقا امام رضا(ع) بلند می خوند :
جیگی جیگی ننه خانوم
بیا بشین روی زانوم
رو زانوم سنجد داره
یه کمی بخور قوت داره
.......
روزها رو بدین منوال سپری می کرد و شبها به درون خانه غار مانند خودش درون کالی آخر کوچه نوغان به صبح می رساند گرچه خودش سراسر اندوه بود ولی آرزویی جز شادی دل مردم نمی خواست با تمام علاقه ای که به شغلش داشت در ماههای محرم و صفر به احترام آقا امام حسین (ع) دست به دف و دایره نمی زد و در این ایام دیگر از او خبری نبود گویا در این روزها در خانه اش با تنهایی خودش خلوت داشت حالا بماند که چه می خواست و چه آرزو می کرد.
مردم محله نوغان خوب به یاد دارند روزی را که به دلیل غیبت چند روزه این نوازنده با سرکشی از خانه اش با جسد بی جان او روبرو شده و با حسرت این پیکر بی جان را تا غسالخانه گورستان عمومی مشهد(مشهور به گلشور) مشایعت کرده بودند .این مرد کسی نبود جز جیگی جیگی ننه خانم نوازنده ساده دلی که جز برای دلش نمی زد و چون هرچه از دل برآید لاجرم بر بردل نشیند مردم هم خوشحال بودند از هنر این مرد.
اما نمی دونم از این قسمت به بعد را چه بنامم معجزه و یا مزد ارادت ،... میگن همزمان حاج حسن تاجر معروف و متمول شهر که جاقبری در حرم داشته با واسش خریدن هم میمیره و میبرنش غسالخونه ....اون موقعها برق نبوده تو تاریکی جای دو تا مرده عوض میشه و..... فرزندان حاج حسن هنگامی که می خواستند آخرین وداع را با جنازه پدرشان بکنند پس از کنار زدن کفن ناگهان با چهره آرام جیگی جیگی مواجه می شن و تا به خودشان بیان متوجه می شن پدرشون ساعتی است که در گورستان عمومی مشهد به زیر خروارها خاک رفته و سعی و تلاش آنان برای نبش قبر با حکم دوتن از آیات عظام و معروف مشهد(از جمله مرحوم آیت الله سبزواری) بی نتیجه می مونه و جیگی جیگی تا ابد در ایوان شمالی صحن عباسی می آرامد.خدا بیامرزدش "جیگی جیگی " را که جز شادی برای مردم نمی خواست.(جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب جیگی جیگی ننه خانوم: به کوشش محمد برومند/ناشر: انتشارات جهان سترگ، چاپ اول1388)
هرموقع حرم رفتید خصوصا صحن انقلاب روبه آقا این داستانو بیاد بیارین و زمزمه کنید :
یا امام رضا تو رو به غریب نوازیت به جوادت قسم،
عنایتی به این بنده ناچیز بکن منم عوض بشم
داستان جیگی جیگی را قاسم رفیعا خیلی ساده و روان به نظم کشیده:
یه وقتایی خدا بخواد تخت سلیمون مال ماس
گشنه نباشی آتقی ،یه وقتایی نون مال ماس
دست خدا باشه ،که هس، هیشکی جلودار تو نیس
خدا بخواد همون میشه اینا دیگه کار تو نیس
اینجا تو این شهر بزرگ بین یه عده محتشم
بین اونایی که دارن یه عالمه حشم کشم
گاهی یه پیرمرد میاد یک شبه پادشا میشه
بنده خوب و خالص و ناب امام رضا میشه
اونجا تو دسگاه خدا هرچی میبینی واقعیس
پارتی و مارتی نداریم این دیگه دست بنده نیس
نمیشه دید بعضیا رو کارتو راست و ریس کنن
با گوشه چشم یک نفر اسم تورم تو لیس کنن
نمیشه ریشت بکشه تو رو به سقف آسمون
چسب و سریشت بکشه تو رو به سقف آسمون
خدا که مثل بنده نیس کار و بارش حسابیه
خدا همیشه یک جوره خدا یه انقلابیه
یه پیر مردخسته بود که مونده تو قبیله گم
یه اسم صاف و ساده داش جیگی جیگی ننه خانم
مردم مشهد اون روزا نگاش می کردن مثه باد
که یک دفه گم میشه و باز دوباره خودش مییاد
ویلون و درمونده دیدی؟ تو شهر ما فراوونه
از همه جا رونده دیدی؟ تو شهر ما فراوونه
یه عده اصلا اومدن بمیرن اینجا ، نشده
به قصد مردن اومدن ،نمردن اما ،نشده
یادم میاد میخوند همش جیگی جیگی ننه خانوم
میشس دوزانو رو زمین بیا بیشین روی زانوم
درسته وزنش یه کمی میلنگه ناساز میزنه
آخر زانوم یه کمی ذهن تو رو گاز میزنه
ولی ترانه اینجوری بوی اصالت میگیره
وقتی با عشوه بخونی یه جوری حالت میگیره
یه روز مبینن یه نفر مرده یه گوشه خسته گم
میگن کیه ؟ یکی میگه جیگی جیگی ننه خانم
همون روزی که حاج حسن صاحب کلی ساختمون
عمرشو بخشید ... نه !چیزی نمونده بود ازعمراون
همون روزی که کل شهر مهمون حاج حسن بودن
تو خط شام وحجله و قبر خوب و کفن بودن
یه قبر خوب توی حرم نزدیک صحن با صفا
لیاقتو حال میکنی ؟ همساییه امام رضا
جیگی جیگی ننه خانوم مرد و صداش در نیومد
حتی یه دست از تو جیب کسی براش در نیومد
فقط یه عده جمع شدن ،که آخه یک کاری کنین
اونو بزارین یه گوشه ،با همدیگه یاری کنین
تا نگرفته بو یکی اونو از اینجا دور کنه
زنگ بزنین جنازه رو شهرداری جمع و جور کنه
اما خدا وقتی بخواد برنامه راس و ریس شده
اون که خدا خودش میخواد آقا شده، رئیس شده
آره !خدا وقتی بخواد گور و کفن عوض میشه
جیگی جیگی ننه خانوم با حاج حسن عوض میشه
تازه میفهمن توی گور ،این کیه ؟حاج حسن کجاست ؟
دس نزنین حکمتیه ، حکمت خالص خداست
وقتی میری توی حرم یا شدی محو و خسته ،گم
بگو امام رضا منم ،جیگی جیگی ننه خانم
امام رضا حال میکنه ، جواب میده به ناله هات
تو اون همه نذر و نیاز گم نمیشه دیگه صدات
چقد خوبه ما هم بشیم تو این شلوغی محو وگم
ما هم عوض بشیم مثه جیگی جیگی ننه خانم
پی نوشت:
http://www.passavand.blogfa.com/post-37.aspx
http://somarogh.blogfa.com/8710.aspx
شعر قاسم رفیعا از وبلاگ سمارق
منبع:خبرآنلاین
211001