۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۰۱
باز
کن در که گدای سحرت برگشته
بندهی
خسته ز عصیان، به درت برگشته
باز
هم دربهدری، دور و برت برگشته
سفره
را چیدی و دیدم نظرت برگشته
اصلا
انگار نه انگار گنهکارم من
به
تو اندازهی یک عمر بدهکارم من
گرچه
آلودهام و خوار ولی آمدهام
با
همان فطرت پاک ازلی آمدهام
دیدم
از غیر درت بیمحلی آمدهام
دست
پر هستم و با نام علی آمدهام
از
عقوبات منِ غمزده تعجیل بگیر
عبد
آلوده پشیمان شده تحویل بگیر
بنده
وقتیکه فرو رفت به مرداب گناه
خواست
از چاله درآید ولی افتاد به چاه
وای
از دست رفیقی که مرا برد ز راه
من
زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه
حرف
پرواز زد اما همه طنّازی بود
دوستت
دارم آن دوست دغلبازی بود
حال،
من آمدهم حال مرا بهتر کن
دیگر
از دست خودم خسته شدم باور کن
با
چنین بنده که داری به مدارا سر کن
تا
سحر، جانِ مرا مست می کوثر (حیدر) کن
دارم
امید، مقیم حرم یار شوم
من
به قربان علی تا دم افطار شوم
گر
چه اندازهی یک کوه، گنه سنگین است
آشتی
با تو همیشه مزهاش شیرین است
سفرهای
را که تو چیدی، چقدر رنگین است
آخر
کارِ هر آنکس که بیاید این است
اولین
قطرهی اشکی که ز چشمش ریزد
از
دلش نالهی یا فاطمه برمیخیزد
حاج منصور سپس به خواندن ادامه دعای ابوحمزه پرداخت و در پایان مناجات با توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام شعر خود را اینگونه آغاز کرد:
حدیث
من مگر از لطف تو حسن باشد
وگر
نه شاعر تو کی خسی چو من باشد؟!
غریبی
تو عجیب است یا حسن که تویی
کسی
که در وطن خویش بیوطن باشد
کسی
نبود که مرد جدال با تو شود
عجیب
نیست اگر قاتل تو زن باشد
هزار
حرمله تشییع کرده است تو را
مدینه
نقطهی پیوند تیر و تن باشد
به
حرمتِ کفن پاره پارهات آقا
برادر
تو یقیناً که بیکفن باشد
* باب خداست تا به خدا محفل رباب
ما
را به عرش میبرد آه دل رباب
کشتی
شکست خوردهی طوفان کربلا
پهلو
گرفت گوشهای از ساحل رباب
پس از حاج منصور ارضی، استاد ولی الله کلامی زنجانی، شاعر برجسته اهل بیت عصمت و طهارت به شعر خوانی پرداخت:
بارالها سینه را پر نور کن
شر
شیطان را ز دلها دور کن
هر
که بدبین است بر آل علی
یا
بده آگاهیش یا کور کن
بارالها
نور عینم دادهای
اعتبار
نشئتینم دادهای
میکنم
سجده به مهر کربلا
نعمت حبالحسینم دادهای
گفتیم
که بر در موالی برویم
در
شهر کرم حضور والی برویم
ای
پایهگذار کاخ احسان و کرم
ما را مگذار دست خالی برویم
بر
شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر
قریحهی کمیتی تو حسن
از
درگه تو کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهلبیتی تو حسن
ساقی
به قدح میِ صفا میریزد
ساقی
عرق شرم و حیا میریزد
خورشید،
ستارگان نور افشان را
از عرش به پای مجتبی میریزد
ملک
سرمست جام اهل بیت است
فلک
در زیر پای اهل بیت است
خدا
بر بام خلقت یک علم زد
و
آن پرچم به نام اهل بیت است
امین
وحی با کل ملائک
کبوترهای
بام اهل بیت است
میان
چارده نور الهی
حسن
بدر تمام اهل بیت است
ابالفضل
دلاور، عبد صالح
نگهبان خیام اهل بیت است
بیا
صاحب زمان اینجا بقیع است
نوا
خیزد ز جان اینجا بقیع است
به
پشت نردهها قبر امامان
ندارد
سایهبان اینجا بقیع است
همینجا
بود شور محشر افتاد
حسن
دنبال نعش مادر افتاد
شاخه
طوبی را در آن کوچه زدند
نخل
طوبی را در آن کوچه زدند
بچههای
فاطمه شیون کنید
مادر ما را در آن کوچه زدند
حاج محمود کریمی آخرین کسی بود که میکروفن را بدست گرفت و با شور و حالی خاص به روضه خوانی و سینه زنی پرداخت:
لب
تو حدّاقل سیر بود، بهتر بود
به جای خون به لبت شیر بود بهتر بود
ز
خون، محاسن و پشت لبت جوانه زده
به
عمه گفتم اگر پیر بود بهتر بود
برای
اینکه سرت بر زمین نیفتد، نی
به
تاب زلف تو درگیر بود بهتر بود
سرت
به نیزه که دیدم، به خویش گفتم اگر
بچه ام
اسیر در غل و زنجیر بود، بهتر بود
گلوی
کوچک تو جا برای نیزه نداشت
به
جای نیزه اگر تیر بود بهتر بود
تمام
حنجرت از تیر رشته رشته شده
به
دست حرمله شمشیر بود، بهتر بود
عقيق عزيز واقعا ديشب كي بيشتر موجب اتفاق خاص و بي نظير شد ؟؟؟
حاج منصور ارضي ‘ استاد كلامي زنجاني يا محمود كريمي . شايد هم از جلسه بي خبر بوديد .
واقعا نفس قدسي منصور ارضي و شعرخواني بسيار قوي استاد كلامي جلسه را متحول كرد نه سينه زني حاج محمود عزيز
از معدود مداحانی هست که واقعا مطیع ولایته نه به اسم
خیرش بده الهی
چیش ویژه بود چون سه تا اسم بودن دیگه مگه نه
یه ذره پرس وجو کن متوجه میشی چرا ویژه بود سخنرانی نکن
جهت اطلاع مخاطبين، شب شانزدهم در اخر مجلس (آخر سينه زني) حاج منصور براي چند دقيقه به طور ديوانه واري شروع كرد به خوندن تا جايي كه محمود كريمي ميكروفن رو از دست حاجي گرفت و انقدر آن چند دقيقه جانسوز بود كه حتي بعد اتمام جلسه هم خيليها همينطور در گوشه اي افتاده بودند و خودشان را ميزدند و گريه ميكردند.
اين يك خط هم براي همون چند دقيقه سروده شده:
نفسم بند و لبم خشك و گلويم ماتم
ز "حسين" گفتن "منصور" هنوزم ماتم
حاجي تركوند... اصلا هنوز تو فكرش كه ميافتم ميخوام گريه كنم
خیلی زحمت میکشید
جدا شب بي نظيري بود جاي همه شب زنده دارها خالي،خدا انشالله سالهاي سال سايه حاج منصور رو بالاي سر ما نگه داره
سلامتي همه نوكراي امام حسين علي الخصوصض حاج منصور صلوات
اما وقتی به منصور میگید حاج منصور
به اون یکی میگید استاد...باید به حاج محمود آقا هم احترام بزارید