کد خبر : ۱۰۶۳۷۲
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۰۸

آتش قبر چه کسانی تا قیامت شعله ور است؟

سخنان امام جعفر صادق (ع) در خصوص بدترین موجوداتی که به زمین آمدند و تا روز قیامت آتش قبرشان شعله ور است، را در اینجا بخوانید.

عقیق:عرش در مدح پروردگار در تسبیح و ستایش است آسمان و زمین و همه هستی تسبیح خداوند را به جا می‌آورند؛ معبودی که عالمیان در مدح بزرگیش آوای زیبای عبودیت را می‌نوازند، مهربانیش را بر آدمیان ارزانی داشته و تمام هستی و نعمات الهی را برای آن‌ها به ارمغان آورده است؛ حال بندگی انسان‌ها و پاسخ موهبت پرودگار عالمیان چگونه است؟ اشرف مخلوقات بودن جایگاه کمی نیست؛ این نعمت بزرگ الهی لازمه مدح و ستایش پروردگاری است که از بین تمام آفریده هایش انسان را برای این مقام و منزلت برگزیده و تنها انتظار می‌رود برای سلامتی جسم، روح و روان آدمی؛ امانت بزرگش را همانگونه که بر انسان به ارمغان داده است به سوی او بازگرداند؛ اما غافل از این همه نعمات خداوند متعال نفس سرکش، پاکی و زلالی را از آدمی می‌رباید و از معشوق جدا می‌کند؛ خداوندی که با تمام بی مهری بندگانش راه را برای آن‌ها باز می‌گذارد تا توبه کنند؛ اما باز نفس سرکش انسان غفلت را بر سر راه آن‌ها می‌گذارد و عمر زودگذر آدمی زمان را همچون باد و چشم بر هم زدنی از بندگان پرورگار می‌گیرد و دیگر فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت و جز افسوس برای آدمیان باقی نمی‌ماند.

نفاق از بدترین گناهانی است که خداوند متعال از منفاقان روی می‌گرداند و آنها را  از درگاه الهی می‌راند.

نفاق از منظر قرآن چگونه است؟  

قرآن در خصوص سرنوشت منافقان در آیات مختلف سفارش بسیار می‌کند تا بندگان دچار سرانجام نافرجام نشوند؛ در آیه ۸ سوره منافقون راجع به منافقون و ادعاهایشون توضیح می‌دهد؛ عبدالله بن ابی در زمان پیامبر می‌زیست، منافق و ترسویی بیش نبود؛ بر اساس آیه ۸ سوره منافقین عبدالله بن ابی ادعا کرده بود؛ پایم به مدینه برسد، پیغمبر(ص) را بیرون می‌کنم، خدواند در پاسخ این منافق می‌فرماید: عزت منحصرا از آن خدا و پیامبر (ص) و مومنین است؛ یعنی تو ذلیل‌تر از آن هستی که بخواهی چنین کنی؛ تو آن قدر ذلیلی که خودت هم نمی‌دانی؛ عبدالله بن ابی هنوز به مدینه نرسیده بود که خدای متعال دو بار ذلت او را به او نشان داد.

این طور اشخاص که منافق و ترسو هستند، وقتی که در میان رفقای خودشان هستند رجز می‌خوانند؛ ولی در جمع به کلی شکل دیگری به خود می‌گیرند. وقتی که او آمد خدمت پیغمبر(ص)، قسم‌های غلاظ و شدادی خورد که اصلا من این حرف‌ها را نگفته ام و این‌ها را به من دروغ بسته اند. این اولین ذلتش بود. بعد هم پسرش آمد خدمت پیغمبر اکرم(ص) و عرض کرد: یا رسول الله(ص) همه می‌دانند که در میان انصار (اهل مدینه)، جوانی نسبت به پدر و مادرش خوش رفتارتر از من نیست. من پدرم را به عنوان یک پدر دوست دارم، ولی پدر من منافق است. اگر حق پدرم کشته شدن است فرمان بده تا خودم او را بکشم. فرمود: نه. اما با اینکه پیغمبر اکرم (ص) او را نهی کرد، آمد کنار دروازه مدینه ایستاد. هر کس می‌آمد می‌دید که او دارد قدم می‌زند و شمشیرش هم دستش است. پدرش از دور پیدا شد. جلوی او را گرفت و گفت: حق ورود به مدینه را نداری. تا پیغمبر(ص) اجازه ندهد من نمی‌گذارم وارد مدینه شوی. این آدمی که این چنین لاف می‌زد که اگر به مدینه برگردم پیغمبر(ص) را از مدینه بیرون می‌کنم، کارش به جایی رسید که روز بعد (بیش از یک روز هم تا رسیدن به مدینه فاصله نشد) نزدیکترین افراد به او یعنی پسرش به او گفت من بدون اجازه پیامبر(ص) نمی‌گذارم وارد مدینه بشوی.

خداوند در آیه ۱۳۷ تا ۱۳۹ سوره نساء می‌فرماید: آن‌ها که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دگر بار کافر شدند سپس بر کفر خود افزودند هرگز خدا آن‌ها را نخواهد بخشید و نه آن‌ها را به راه (راست) هدایت مى کند. به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکى در انتظار آن‌ها است. همان‌ها که کافران را، بجاى مومنان، دوست خود بر مى گزینند، آیا این‌ها مى خواهند از آنان کسب عزت و آبرو کنند با اینکه همه عزت‌ها مخصوص خدا است؟

بر اساس آیات ۷۲ و ۷۳ سوره آل عمران؛ اشاره به آن دسته اى شده که در حال شدت کفرهستند، سرانجام چشم از جهان میپوشند، چنین افرادى به مقتضاى ایمانى و عملشان نه شایسته آمرزشند و نه هدایت، مگر اینکه در کار خود تجدید نظر کنند. سپس در آیه بعد میگوید: به این دسته از منافقان بشارت بده که عذاب دردناکى براى آن‌ها است؛ آن‌ها کافران را به جاى مومنان دوست خود انتخاب می‌کنند؛ آیا به راستى می‌خواهند آبرو و حیثیتى از طریق این دوستى براى خود کسب کنند؟! در حالى که تمام عزت‌ها مخصوص خدا است. زیرا عزت همواره از علم و قدرت سرچشمه میگیرد و این‌ها که قدرتشان ناچیز و علمشان نیز همانند قدرتشان ناچیز است، کارى از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشا عزتى باشند.

انفاق از منافقین پذیرفته نمی شود

خداوند متعال در آیات ۵۳ تا ۵۵ سوره توبه در خصوص سرنوشت کار‌های منافقین می‌فرماید: بگو انفاق کنید خواه از روى میل یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمى شود چرا که شما قوم فاسقى بودید و هیچ چیز مانع قبول انفاقهاى آن‌ها نشد جز اینکه آن‌ها به خدا و پیامبرش کافر شدند و نماز بجا نمى آورند جز با کسالت و انفاق نمى کنند مگر با کراهت و (فزونى) اموال و اولاد آن‌ها تو را در شگفتى فرو نبرد؛ پروردگار عالمیان می‌فرماید؛ اى پیامبر به آن‌ها بگو: شما چه از روى اراده و اختیار در راه خدا انفاق کنید و چه از روى کراهت و اجبار و ملاحظات شخصى و اجتماعى، در هر حال از شما منافقان پذیرفته نخواهد شد. سپس به دلیل آن اشاره کرده مى فرماید:، زیرا شما گروه فاسقى بودید؛ نیتهایتان آلوده و اعمالتان ناپاک و قلبتان تاریک است و خدا تنها عملى را مى پذیرد که پاک باشد و از شخصى پاک و با تقوا سرزند.

بر اساس آیات دیگر قرآن؛ در آیه ۱۳ سوره حدید؛ منافقان که در تاریکى وحشتناک کفر و نفاق و گناه قرار گرفته اند در این هنگام فریادشان بلند مى شود و ملتمسانه از مؤمنان تقاضاى نور مى کنند، اما چیزى جز جواب منفى نمى شنوند، چنانکه در آیه بعد مى گوید: روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مى گویند: نظرى بر ما بیفکنید تا از نور شما شعله اى برگیریم؛ درون آن رحمت و برون آن عذاب است یعنى مؤمنان همچون ساکنان شهر در درون این باغ هستند و منافقان همچون بیگانگان در قسمت بیابانى قرار دارند

در آیه ۱۴ سوره حدید آمده است؛ آن‌ها را صدا مى زنند که مگر ما با شما نبودیم؟! هم در دنیا با شما در یک جامعه مى زیستیم و هم دراینجا در کنار شما بودیم چه شد که ناگهان از ما جدا شدید و به روح و رحمت الهى رفتید، و ما را در چنگال عذاب رها کردید؟! آن‌ها در پاسخ مى گویند: آرى با هم بودیم در همه جا با هم بودیم، در کوچه و بازار، در سفر و حضر، گاه همسایه هم بودیم و یا حتى گاه در یک خانه زندگى مى کردیم، ولى از نظر مکتب و عقیده و عمل فرسنگ‌ها با هم فاصله داشتیم، شما خط خود را از ما جدا کرده بودید و در اصول و فروع از حق بیگانه بودید. سپس مى افزایند: شما گرفتار خطاهاى بزرگى بودید؛ شما خود را به واسطه پیمودن طریق کفر فریب دادید و هلاک کردید، پیوسته در انتظار مرگ پیامبر(ص) و نابودى مسلمین و برچیده شدن اساس اسلام بودید، به علاوه در انجام هر کارمثبت و هر حرکت صحیح حالت صبر و انتظار داشتید و تعلل مى کردید، پیوسته در امر معاد و رستاخیز و حقانیت دعوت (ص) و قرآن شک و تردید داشتید، همواره گرفتار آرزوهاى دور و دراز بودید آرزوهائى که هرگز دست از سر شما برنداشت تا فرمان خدا دائر بر مرگتان فرا رسید.

آرى این آرزو‌ها لحظه اى مجال تفکر صحیح به شما نداد، غرق رؤیا‌ها و پندار‌ها بودید و در عالمى از وهم و خیال زندگى مى کردید و آرزوى وصول به شهوات و اهداف مادى بر شما چیره بود، از همه این‌ها گذشته شیطان فریبکار (که پایگاهش را در وجودتان محکم کرده بود) شما را در برابر خداوند فریب داد. او با وسوسه‌ها شما را مغرور کرد، گاه دنیا را در نظرتان جاودانه جلوه داد و گاه قیامت را یک حلواى نسیه قلمداد کرد، گاهى شما را به لطف و رحمت الهى مغرور مى کرد و گاه اصلا وجود خداوند بزرگ را زیر سؤال مى برد! این عوامل پنجگانه دست به دست هم دادند و خط شما را به کلى از ما جدا کردند؛ و در آیه ۱۵ سوره حدید آورده شده؛ مومنان خطاب به منافقان می‌گویند: امروز از شما غرامتى پذیرفته نمى شود که در برابر آن از عذاب الهى رهائى یابید و نه از کافران و به این ترتیب کافران نیز سرنوشتى هم، چون منافقان دارند و همگى در گرو گناهان و زشتیهاى اعمال خویشند، و راه خلاصى ندارند و جایگاهتان آتش است و مولى و سرپرستتان همان دوزخ است و چه بد جایگاهى است؟!

و در آیات ۴۸، ۱۶۶ و ۲۵۴ سوره بقره، ۴۱ سوره دخان، ۴۵ سوره طور، ۱۰۱ سوره مومنون و ۳۸ سوره مدثر اشاره شده است: آیه ۱۶۶ سوره بقره؛ در آن روز نه داد وستدى هست و نه رابطه دوستى، آیه ۲۵۴ سوره بقره؛ نه عوضى گرفته مى شود، آیه ۴۸ سوره بقره؛ و نه کسى به فریاد دوستش مى رسد آیه ۴۱ سوره دخان؛ نه نقشه‌ها و مکر‌ها به جائى مى رسد، آیه ۴۵ سوره طور؛ نه رابطه خویشاوندى به درد مى خورد، آیه ۱۰۱ سوره مومنون )؛ و خلاصه همه در گرو اعمال خویش و گرفتار اعمال خود هستند و در آیه ۳۸ سوره مدثر قرآن روشن مى کند که تنها وسیله نجات در آن روز ایمان و عمل صالح است، حتى دایره شفاعت محدود به کسانى است که سهمى از این دو را داشته باشند نه بیگانگان مطلق و آن‌ها که پیوندهاى خود را به کلى از خدا و اولیاء الله بریده اند.

درآیه ۲۱ سوره ابراهیم آمده است: آیا شما سهمى از عذاب الهى را بجاى ما مى پذیرید؛ در آیه ۴۹ مومنون نیز اشاره شده: از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما تخفیف دهد؛ درآیه ۱۰۷ مومنون آورده شده است: پروردگارا! ما را از این آتش سوزان بیرون آر، اگر بار دیگر بازگشتیم ظالم و ستمگریم.

منافقان از دیدگاه پیامبر (ص) چگونه اند؟

پیامبر (ص) در خصوص منافقان و نفاق می‌فرمایند: منافق آن کسی است که ظاهرش برخلاف باطنش باشد؛ دم دورو تا چه اندازه پست و نکوهیده است، در حضور یک چهره دارد و در غیاب چهره‌ای دیگر!؛ کسی که در دنیا دارای دو چهره باشد در روز قیامت دارای دو زبان آتشین خواهد بود؛ آدم دو چهره سزاوار نیست و نشاید که نزد خدا فردی امین و درستکار به حساب آید؛ آدم دوچهره در روز قیامت یکی از بدترین مردم نزد خداوند متعال به شمار می‌آید؛ عذاب قبر در اثر (این سه چیز): سخن‌چینی، غیبت کردن و دروغ گفتن است.

احادیث نبی اکرم (ص) در خصوص منافقان این چنین است؛ آدم دورو در روز قیامت با دو زبان آویزان و آتشین وارد محشر می‌شود: یکی از پیشِ رو و دیگری از قفا بدن او را شعله‌ور می‌سازند؛ کسی که در جایی باشد و مانع از سعایت و نمّامی از برادر دینی خود باشد خداوند هزار باب از شرور را در دنیا و آخرت از او باز خواهد داشت؛ در شب معراج زنی دیدم سرش به صورت خوک و بدنی به شکل الاغ داشت و با هزار هزار (یک میلیون) گونه عذاب شکنجه می‌شد. او زنی دوبهم زن و دروغگو بود؛ برحذر باش! و از غیبت کردن و دوبهم‌زنی بپرهیز. غیبت کردن مانع قبولی روزه است و دو بهم زنی باعث عذاب قبر می‌شود؛ آدم دو چهره، وِجهه و حیثیتّی ندارد.

اهل بیت (ع) منافقان را چگونه معرفی کرده اند؟

امیرالمومنین (ع) در خصوص منافیان می‌فرماید: چقدر قبیح است که انسان دارای دو چهرة متضاد و متفاوت باشد؛ آدم منافق فردی است مکّار، حیله‌گر، زیان‌رسان و همیشه محل شک و اتّهام است؛ نفاق و دورویی نشانة (عقدة) حقارتی است که شخص منافق در درون خود احساس می‌کند؛ برحذر باش و از نفاق بپرهیز و بدان که آدم دو چهره نزد خدا وِجهه و منزلتی ندارد؛ بدترین خصلت‌ها: یکی دروغ و دیگری نفاق و دورویی است؛ آدم‌های منافق با توسّل به کِذب و تزویر کار‌های ناپسند خود را زیبا و نیکو جلوه می‌دهند؛ کسی که به حرف آدم سخن‌چین گوش بدهد دوستان خود را از دست خواهد داد؛ بدترین سخن راست (دروغ هم نیست) سخنِ سخن‌چین است!؛ خداوند تبارک و تعالی بندة چندرنگ و چند چهرة خود را دشمن می‌دارد.


حضرت علی (ع) در جایی دیگر فرموده اند: آدم سخن‌چین در پاسی اندک از زمان، ماه‌ها فتنه و آشوب برپا می‌کند؛ با آدم چاپلوس رفاقت مکن، او با چرب‌زبانی کار‌های خود را برای تو زیبا جلوه می‌دهد و دوست دارد تو نیز هم‌رنگ او باشی؛ کسی که بی‌جهت و دروغین از تو تعریف می‌کند شایسته است که بی‌جهت و با تهمت‌زنی نیز از تو بدگویی نماید؛ نمّامی و دوبهم‌زنی یک (لکّه و) گناهی است که فراموش نمی‌شود؛ هر نوع سعایت و سخن چینی را تکذیب کن، خواه راست باشد یا دروغ؛ (این دو صفت) امین بودن با سخن چنین بودن در یک نفر جمع نمی‌شوند.

علامت‌های انسان منافق

مولای متقیان (ع) می‌فرمایند: آدم منافق سه علامت دارد: در سخن دروغ می‌گوید، در وعده به قول خود وفا نمی‌کند و در امانت دیگران خیانت می‌نماید؛ آدم منافق بَسان درخت حَنظل است، برگ‌هایش سبز و خُرّم، اما طَعم تلخ و ناگواری دارد؛ بزرگترین حماقت، زیاده‌روی در ستایش و یا سرزنش دیگران است؛ توقع تعریف بیجا از مردم برای خود نشانة حماقت و ابلهی است.

امام سجاد (ع) منافقان را این گونه معرفی می‌کند: منافق کسی است هرگاه با تو حرف می‌زند دروغ می‌گوید و اگر به تو وعده می‌دهد خُلف وعده می‌کند، هر وقت امانت به او سپردی به تو خیانت می‌نماید و چنانچه با او مخالفت کنی در پشت سر، تو را غیبت می‌کند؛ کسانی که کارشان تفرقه و دوبهم‌زنی میان مردم است همان‌هایی هستند که (فردا) سگ‌های جهنم خواهند بود.

امام محمدباقر (ع) در این باره می‌فرمایند: آدم‌های سخن‌چین که کارشان مُدام تفرقه انداختن و دوبهم‌زنی میان مردم است، بهشت برای آن‌ها حرام خواهد بود.

امام جعفر صادق (ع) در خصوص منافقان فرموده اند: کسی که در نزد تو از دیگران بدگویی می‌کند (مسلّماً) نزد دیگران هم از تو بدگویی خواهد کرد؛ سه نفرند که به بهشت راه نخواهند یافت: قاتل خون‌آشام، آدم مشروب خوار و کسی که کارش نمّامی است؛ کسی که میان دو نفر دو بهم زنی کند خداوند در قبرش آتشی می‌افروزد که تا روز قیامت در آن بسوزد؛ آدم سخن‌چین دوبهم زن، بدترین مخلوقات خدا است که بر روی زمین قدم گذاشته است؛ دوبهم زنی یکی از بزرگ‌ترین سحر و جادو‌ها است. بین دوستان تفرقه می‌اندازد و میان نزدیکان و هم دلان، عداوت و دشمنی ایجاد می‌نماید.

امام موسی بن جعفر (ص) درخصوص منافقان فرموده اند: آیا مگر مردم جز از راه محصول زبانشان (فردا) در جهنم سرافکنده سرنگون خواهند شد؟!
امام حسن عسکری (ع) نیز منافقان را اینگونه معرفی می‌کند: به راستی که آدم دوچهره و دوزبان چه بد بنده‌ای است، در حضور از انسان تعریف می‌کند و در پشت سر، او را می‌خورد (غیبت می‌کند)

اسفل السافلین جایگاه چه کسانی است؟

حجت الاسلام و المسلمین محمد پویا کارشناس مذهبی در گفتگویی با اشاره به اینکه جایگاه منافقان در پایین‌ترین طبقه جهنم است، اظهار کرد: منفورترین افراد منافقان هستند که جایگاه آن‌ها در پایین‌ترین طبقه جهنم (درک اسفل اسافلین) است؛ خداوند سرنوشت منافقان را همانند کافران رقم زده و تا ابد با هم و در کنار یکیدیگر قرار دارند؛ خداوند منافقان را ملعون قرار داده و بار‌ها بر آن‌ها لعن و نفرین می‌فرستد.

وی ادامه داد: پیامبراکرم (ص) بار‌ها فرموده اند من نه از مومنان که مشخص است که ایمان دارند و نه کافران که دشمنی شان با اهل ایمان مشخص است، می‌ترسم بلکه از افرادی هراسانم که عمل و حرفشان متفاوت است(منافقان)، هدف گذاری ندارند و با جامعه ایمانی وفق داده نمی‌شوند و دشمن‌ترین افراد برای مومنان، اسلام، خداوند، قرآن و اهل بیت (ع) هستند.

این افراد شبیه‌ترین فرد به موشان صحرایی ند

حجت الاسلام و المسلمین پویا با اشاره به اینکه منافقان شبیه‌ترین افراد به موشان صحرایی هستند، تصریح کرد: معنای لغوی نفاق و منافق از موشان صحرایی گرفته شده است؛ منافقان شباهت زیادی به موشان صحرایی به دلیل وِیژگی‌های مشترک دارند؛ هر دو برای فرار از آنچه که است تظاهر می‌کنند تا هنگام خطر در امان باشند؛ موشان صحرایی لانه خود را به گونه‌ای طراحی می‌کند که در زمان معمولی یک راه برای رفت و آمد و در مواقع خطر راهی برای رهایی از دشمن داشته باشد.

این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه منافقان برای فرار از خطر راه‌های بسیاری را در نظر می‌گیرند، افزود: منافقان خصلت و ویژگی‌های خاصی دارند به این معنا که در هر جمعیتی که حضور دارند تظاهر به همراهی دارند و در هنگام خطر راهی برای فرار دارند تا مورد حجمه کسی قرار نگیرند.

وی با اشاره به اینکه منافقان حزب باد هستند، عنوان کرد: به جامعه ایمانی هشدار داده می‌شود از منافقان بر حذر باشند آن‌ها دشمن واقعی اهل ایمان هستند؛ منافقان دروغگو و کذاب هستند و با هرصدایی بلند می‌شوند و در جریان باد هستند؛ آن‌ها به دلیل اینکه مبادا هویتشان برای دیگران آشکار شود و امنیت خود را از دست بدهند دائم در هراسند.

از مگس‌های منافق برحذر باشید!

حجت الاسلام و المسلمین پویا با اشاره به اینکه تعبیر خداوند از منافقان که آن‌ها را همچون مگس دارای حرکت‌های بدون هدف هستند و نمی‌توانند درست و به جا و به موقع تصمیم بگیرند، استقلال و ثبات شخصیتی ندارند، تعبیر‌های زیادی دارد، گفت: خداوند درقرآن کریم تعابیر زیادی را در خصوص منافقان آورده است؛ آیات زیادی به موضوع نفاق و منافقان در قرآن کریم اختصاص داده شده که بیشترین آیات در سوره‌های احزاب، منافقون و توبه است.

 

منبع:باشگاه خبرنگاران


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین