۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۱ : ۲۲
عقیق:استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیۀ همدانیهای تهران، به پیامهای خداوند به انسان برای تحوّل باطنی اشاره و اظهار کرد: خداوند پیامهای بسیار مهمی در قرآن مجید به بندگانش دارد، اگر کسی مختصری به این پیامها دقت و فکر کند، در روح و باطن و روش انسان تغییر ایجاد میشود البته انسانی که به قول خود پروردگار اهل انصاف نسبت به من باشد.
وی ادامه داد: خداوند در آیات 12 تا 14 سوره مؤمنون می فرماید: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ» انسان، تو را از چکیدهای از گِل آفریدم، «ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ» سپس تو را به صورت یک نطفه در محل استواری قرار دادم، «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً» این نطفه را بهصورت یک موجود زنده ذرهبینی و زالو درست کردم، «فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً» بعد او را تبدیل به یک پاره گوشت کردم، «فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً» برای آن پاره گوشت اسکلت درست کردم، «فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً» روی این اسکلت استخوانی گوشت قرار دادم، آماده که شدی یک جنین کامل جامع قابل قبول «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» از جانب خودم حیات در تو دمیدم. پس از آن وقتی تو را میبینم به خودم میگویم: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» در واقع برای آفرینش تو در رحم به خودم میگویم احسنت!
استاد حوزه گفت: خداوند اشاره می کند: کار دیگری که در رحم کردم «وَصَوَّرَكُمْ» نقشبندی پا، شکم، دست، سر، صورت، اعضا، جوارح، ظاهر و باطن است. شکلی به تو دادم که وقتی به دنیا آمدی کسی تو را دید، متنفر نشود «فَأَحْسَنَ صُوَرَكُم» قلمم را در زیباسازی تو کامل به کار بردم، «وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبات» در رحم که بودی یک جفت برایت ساختم، از خوراک مادرت رزق طیب و طاهر و پاکیزه برایت ساختم، «ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُم»(غافر، 64) این من هستم خدای تو، هیچکس دیگر در کار خلقت تو دخالت نداشته، مستقیم دست قدرت خودم تو را ساخت.
سؤالاتی که خداوند از انسان می پرسد!
پژوهشگر علوم قرآنی در ادامه به سؤالاتی که خداوند از انسان می پرسد، اشاره و تصریح کرد: خداوند در سورۀ بلد از انسان سؤال میکند «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ»(بلد، 8) من برایت دو تا چشم قرار ندادم؟ «وَلِساناً وَ شَفَتَيْنِ»(بلد، 9) زبان و دو لب برایت قرار ندادم؟ اگر از این دو لب یکی را به تو نمیدادم، نود سال یک کلمه نمیتوانستی حرف بزنی، به دنیا آمدی بیسواد بودی «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَم»(علق، 4) با یک دانه قلم و انگشتهایی که مفاصل دارد و خم و راست میشود دانش به تو آموختم، با همین چند انگشت و یک قلم و کمی جوهر میلیونها کتاب به وجود آوردی «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَم»(علق، 5). یک یا دو ماه پیش از اینکه به دنیا بیایی، در رحم مادر انگشتت را در دهانت گذاشتم تا مکیدن را یاد بگیری.
استاد انصاریان در مورد نعمت زمین و آسمان که خداوند برای انسان قرار داده، گفت: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ»(نحل، 10) مرتب در فصلهای لازم از عالم بالا آب فرستادم به سود شما تا چشمه، قنات، چاه و سفره های زیرزمینی درست شود، یک بخشی از این آب خوردنی است «وَمِنْهُ شَجَرٌ» یک بخشی از این آب باغهای عظیمی را به وجود میآورد که انواع میوه سر سفرهات باشد. «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ» با این باران زراعت روییدم، انواع حبوبات، «وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ» خرما، «وَالْأَعْنابَ» انواع انگورها و خلاصه بندۀ من! «وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرات»(نحل، 11) از هر میوهای که نیاز داشتی با باران از زمین درآوردم. «وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ» شب و روز را برایت به کار گرفتم. اگر دائم کرۀ زمین شب بود همه چیز یخ میزد، اگر روز بود همه چیز میسوخت، به کرۀ زمین گفتم مهمان دارم هر بیست و چهار ساعت یک بار دور خودت بچرخ که برای مهمانها هم شب درست شود و هم روز. «وَالشَّمْسَ وَالْقَمَر»(نحل، 12) خورشید و ماه و ستارگان را بهخاطر تو به کار گرفتم. «اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ»(جاثیه، 17) تمام دریاها را هم برای تو به کار گرفتم، «لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا»(نحل، 14) «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»(نحل، 18) میلیاردها نعمت را برایت به کار گرفتم و نعمتهایم از چهارچوب شمرده شدن بیرون رفته است.
پیام خداوند به بندگان از زبان حضرت موسی(ع)
وی به پیامی که خداوند به بندگان از زبان حضرت موسی(ع) فرستاده، اشاره کرد و افزود: «یابن عمران! قل لبنی آدم» از قول من به آدمیان بگو «من کان شفیعکم الیّ اذ خلقتکم» آن وقتی که شما را میآفریدم شفیع شما در آفرینش شما چه کسی بوده غیر از خودم؟ آن وقتی که داشتم با قلم هنرم صورتت را نقاشی میکردم، چه کسی به من کمک داد؟ «ومن کان شفیعکم الیّ اذ مننت علیکم بالاسلام» آن وقتی که نعمت دین را به تو دادم چه کسی واسطه من بوده؟ «أمّن اخرجکم من اصلاب آبائکم» چه کسی بوده که شما را از صلب پدر بیرون آورده؟ «بالرفق الی بطون امهاتکم» آرام و راحت و با خوشی نطفۀ تو را از صلب پدرت انتقال به رحم مادرت دادم. «أمّن اخرجکم بالرفق من ارحام اُمهاتکم» چه کسی بود که با مهربانی تو را از رحم مادر بیرون آورد؟ «أمّن ألقی الرحمة والرأفة فی قلوب اُمهاتکم» مهرورزی و مهربانی و محبت را چه کسی در دل مادرانتان انداخت که 9 ماه بار سنگین شما را تحمل کند و دو سال نصف شب از خواب شیرین خود بگذرد و به تو رسیدگی کند، مادر «حتی تخرج اللقمة مِن فیها» لقمه را از دهان خودش درآورد و نرم کرد و در دهان تو گذاشت. «أمّن فتق القلب جعل فیه نوراً» چه کسی با قلبتان این کار را کرد و در آن روشنایی قرار داد که با آن نور هدایت شوید و به دنبال من بیایید؟ «أمّن وهب لکم السمع تسمعون به» چه کسی به تو گوش داد که با این گوش همه نوع صداها را میشنوید؟ بندۀ من! «هذه منتی علیکم قدیمة» اینها نعمتهای قبل من به توست.
صبر بی نهایت خداوند در برابر گناه بندگان
نویسنده کتاب ارزشمند «صبر از دیدگاه اسلام» افزود: خداوند خطاب به بنده خود می گوید: «تعصونی بالنهار» روزها که گناه من را مرتکب شدی «و متمردون علیّ» پشت پا به دستورات من زدی. من به نفع خودت گفتم نماز بخوان شانه بالا انداختی نمیخوانم، به تو میگویم عرق نخور میگویی میخورم، میگویم قمار نکن میگویی قمار میکنم، میگویم ای زن و دختر بیحجاب و نیمه عریان مقابل چشمان نامحرمان نروید، میگویید میروم؛ با اینکه این همه گناه می کنید و «وانا بعلمی أحفظکم فی ظلم اللیالی» روزت را به گناه گذراندی، اما شبها که میخواهی استراحت بکنی حفظت میکنم که راحت بخوابی؛ حشرات در گوشت نروند، مار و عقربی از خاکی بیرون نیاید تو را بزند، تا صبح میخوابی و خودم حفظت میکنم. «وان الملائکه لتنادی یا حلیم! ما احلمک عن الظالمین» گناهت که سنگین میشود فرشتگان من ناله میکنند و میگویند: ای خدای بردبار! در مقابل این همه گناه چرا اینقدر بردباری میکنی؟ او را بزن، عمرش را قطع کن.
غرق در نعمت های خداوند هستیم و با او می جنگیم!
وی به بخش دیگری از پیام خداوند به حضرت موسی(ع) اشاره و خاطرنشان کرد: خداوند می فرماید: «یا موسی ینقلبون فی نعمائی» در نعمتهای من میغلتند «ویعصوننی»، میخورند و انرژی میگیرند و با من میجنگند! موسی! همه کاری میکنند، هر حرامی را میخورند، هر حرامی را مرتکب میشوند بعد تنها که میشوند یک گوشه با خودشان حرف میزنند و میگویند «انی غفور رحیم» خدا ما را میآمرزد! «یا موسی! کم یشکوا کرام الحفظة إلی عبدی» چقدر این نویسندگان اعمالشان به من شکایت میکنند که دیگر ما دلمان نمیخواهد این پرونده را سیاه کنیم، چقدر گناه روی گناه بنویسیم؟ امرشان میکنم صبر کنید، «آمرهم بالصبر وأقول لهم لعله یرجع ویتوب» میگویم ملائکه نویسندگان عجله نکنید، شاید بندهام به من برگردد و با من آشتی کند.
خداوند از هر سخاوتمندی سخیتر است
استاد انصاریان در پایان صبر خداوند در عصیان بنده را مورد اشاره قرار داد و گفت: خداوند خطاب به بنده خود می گوید: «نادیتمونی» صدایم زدی، رویم را برنگرداندم «فلبیتکم» جوابت را دادم، «سئلتمونی» با آن همه گناه آمدی و گفتی مشکل دارم، گره به کارم خورده، مریض دارم، قرض دارم «فاعطیتکم» عطا کردم. «بارزتمونی» به روی من شمشیر گناه کشیدی «فامهلتکم» مهلت دادم. «ترکتمونی» من را رها کردی و رفتی و گفتی من خدا را نمیخواهم، «فرأیتکم» پشت سرت گفتم، اما من تو را میخواهم، «عصیتمونی» معصیت کردی، بدون اینکه خانواده و اطرافیانت متوجه شوند «فسترتکم» گناهت را پوشاندم، گفتم بندهام آبرو دارد. «فان رجعت الیّ» اگر به من برگردی «قبلتکم» دست به سینهات نمیزنم. «وان ادبرتم عنی» اما اگر رویت را برگرداندی و رفتی زمان به تو میدهم، برای این که «وانا اجود الاجودین» من از هر سخاوتمندی سخیتر هستم، «واکرم الاکرمین» از هر کریمی کریمتر هستم، «و ارحم الراحمین» از هر مهربانی مهربانتر هستم.