۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۶
عقیق:آيا اين جمله كه نماز كليد بهشت است يعني دوستاني كه كارهاي خيري انجام مي دهد اما نماز نمي خوانند به بهشت نمي روند؟! در جواب بايد گفت اولاً اگر كسى نماز را ترك كند كار نيك ديگرى برايش نمي ماند تا به وسيله آن وارد بهشت شود اگر شخصى تارك الصلوه باشد اعمال ديگر او هيچ سودى نمى بخشد رسول اكرم (ص) مى فرمايند: «مَثل نماز مثل ستون خيمه مى باشد هر گاه ستون خيمه پا برجا باشد طناب ها، ميخ ها و پرده سود مى بخشند و هر گاه ستون شكته شود نه طنابى، نه ميخى و نه پرده اى (هيچ كدام) نافع نيستند.[1] در روايتى ديگر حضرت مى فرمايند: «نمازهاى پنجگانه را محافظت كنيد زيرا هر گاه روز قيامت بر پا شود خداوند تبارك و تعالى بنده را فرا مى خواند، اول چيزى كه از او سؤال مى شود (همين) نماز است اگر آن را تام و بدون نقص انجام داده (وارد بهشت مى شود) و گرنه در آتش افكنده مى شود. (2) نماز به قدرى اهميت دارد كه مدار قبولى تمام اعمال قرار گرفته است. همچنين حضرت در روايتى ديگر با صراحت مى فرمايند: «روز قيامت اولين عمل بنده كه به آن نظر مى شود نماز اوست اگر قبول شد به غير نماز نظر مى شود واگر قبول نگشت به هيچ عمل او نظر نمى شود.[3]
وقتى نماز به اين درجه از اهميت در دين مطرح شده است چگونه مى توان گفت: لازم نيست كه حتماً شخص نماز خوان باشد تا وارد بهشت شود؟ با وجود چنين رواياتى بايد با صراحت تمام گفت نماز كليد بهشت است و اگر اين كليد نباشد هرگز در بهشت باز نمى گردد و اعمال نيك ديگر همچون طناب و ميخ و پرده خيمه است كه بدون ستون هيچ فايده اى ندارند. بنابراين اين گونه روايات به منزله ى مخصص دايره شمول اين آيه شريفه مى شود كه («فمن يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَيْراً يَرَهُ »): «هر كس هم وزن ذره اى كار خير انجام دهد آن را مى بيند»[4]. اين روايات مى فرمايد در صورت بى نمازى اصلاً خيرى براى انسان نمى ماند تا آن را ببيند، زيرا بودن و ماندن خير مخصص و مقيد به خواندن نماز شده است.
ثانياً در همان سوره زلزال آيه آخر مى فرمايد: («و مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا يَرَهُ»): «هر كس هم وزن ذره اى كار شر انجام دهد آن را مى بيند». كدامين شر بالاتر از بى نمازى است؟ بى نمازى شر الاعمال است و طبق اين آيه شريفه انسان كار شر خود را هم خواهد ديد تا چه رسد به شر الاعمال و از كجا معلوم كه كارهاى خير ديگر بر اين شرالاعمال بچربد بلكه بر عكس رواياتى مانند روايات پيش گفته داريم كه با صراحت مى فرمايد قطعاً شر الاعمال بر تمامى كارهاى خير ديگر مى چربد و انسان با داشتن چنين شرى خيرى نخواهد ديد. به عبارتى ديگر بالاخره انسان يا بايد همه كار هايش خير باشد تا وارد بهشت شود و يا اگر در كنار كار خير، كار شر هم دارد، كار خير او بر كار شر او بچربد تا وارد بهشت شود. با نخواندن نماز قطعاً فرض اول تحقق ندارد زيرا نه تنها خيرانجام نداده بلكه در كنارش شر هم مرتكب شده است. پس فرض دوم محقق است يعنى در صورت نخواندن نماز و انجام كارهاى خير ديگر هم كار خير انجام داده و هم كار شر و روايات مى فرمايد نه تنها كار خير او بركار شر (نماز نخواندن) او نمى چربد بلكه بر عكس با وجود چنين شرى اصلاً خيرى برايش نمى ماند تا به وسيله آن وارد بهشت شود.
البته اين منافاتى با اين مطلب ندارد كه انساني كه نماز را ترك گفته و در عين حال كارهاي خيرى انجام داده به نحوى پاداش خود را از خداوند دريافت نمايد، زيرا خداوند شكور است و عمل خير كسى را ضايع نمى سازد. اين پاداش ممكن است به صورت شهرت به هم زدن و معروف و ثروتمند شدن و يا راحت جان دادن در وقت مرگ باشد.
پي نوشت:
[1] ميزان الحكمه، ج 5، ص 369، ر 10246.
[2] همان، ص 374، ر 10267.
[3] همان، ر 10268.
[4] سوره زلزال، آيه 7.