۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۱۰
متن پرسش و پاسخی در رابطه با شخصیت مختار ثقفی ازسوی مرکز پاسخگویی به شبهات منتشر شده که در ادامه میآید:
پرسش:
با توجه به اینکه در کتابهای تاریخ نوشته شده که مختار مردم را به سوی "محمدبن حنفیه" دعوت میکرد آیا مختار مورد تأیید ائمه هست یا نه؟
پاسخ:
یکی از تحولاتی که در کوفه به وقوع پیوست و از جمله پیامدهای قیام امام حسین (ع) محسوب میشود قیام مختار است مختار فرزند "ابوعبیده بن مسعود ثقفی" یکی از سرداران اسلام بود که در شمار شیعیان سرشناس کوفه به شمار میرفت.
در آغاز قیام امام حسین (ع) مسلم بن عقیل فرستاده امام (ع) به کوفه، در خانه مختار سکونت گزید و مختار با وی بیعت کرد و بعد از شهادت مسلم، او زندانی شد و در تمام مدتی که واقعه کربلا رخ داد او در زندان بود که بعدا با وساطت "عبدالله بن عمر" آزاد شد و به حجاز رفت و در مکه به عبدالله بن زبیر پیوست.(1) زیرا در پارهای از اهداف مشترک بودند ولی این اتحاد به زودی از هم گسست و مختار در پی خواستههای خود از ابن زبیر جدا شد و به کوفه رفت قبل از آن مختار با محمد حنفیه دیدار کرد و نقشه خود مبنی بر خونخواهی امام حسین (ع) و انتقام گرفتن از قاتلان آن حضرت را با او در میان گذاشت.
مختار سکوت "محمد حنفیه" را برای خود اجازه تلقی کرد و در کوفه مردم را به قیام همراه خود فراخواند و گفت: محمد بن علی (محمد حنفیه) مرا به سوی شما فرستاده که من مورد اعتماد و وزیر و برگزیده و امیر او هستم...»(2)
اما بعضی از شیعیان از جمله "سلیمان بن صرد" ادعای او مبنی بر رابطهاش با "محمد حنفیه" را مورد انکار قرار دادند.(3)
مختار قبل از دست زدن به هر گونه اقدام مؤثر دوباره توسط حاکم کوفه زندانی شد ولی بعد از آزادی از زندان به سازماندهی قیام خود پرداخت. گویند مختار ابتدا صلاح دید با امام سجاد (ع) رابطه برقرار سازد و او را در جریان بگذارد ولی امام پاسخ مثبتی به او نداد از این رو او به "محمد حنفیه" روی آورد.(4) ولی محمد هم پاسخ مبهمی به او داد به این مضمون که «از این که خدا ما را به وسیله هر که از بندگانش یاری دهد، مخالفتی نداریم».(5)
موضع "ابن حنفیه" در قبال مختار، در اوضاع عمومی کوفه اثر نهاد، زیرا دوری امام سجاد (ع) از صحنه مبارزات علنی بخاطر وجود جو خفقان و همچنین آگاهی امام (ع) از بی وفایی و رنگ پذیری آنها و در نتیجه عدم پاسخ مثبت در قبال قیام مختار نظر شیعیان را به سوی ابن حنفیه که بعد از امام سجاد (ع) فردی مورد قبول شیعیان بود متوجه ساخت و مختار نیز زعامت شیعیان را به دست گرفت و تعدادی از بزرگان شیعه که او را شایسته رهبری میدانستند به گرد او جمع شدند و به نفع مختار به تبلیغ پرداختند و گروهی هم که به نمایندگی مختار از طرف ابن حنفیه تردید داشتند به حجاز رفته و پاسخ محمد بن حنفیه که در جواب آنها گفت «به خدا دوست دارم خداوند به دست هر کدام از بندگانش که صلاح میداند انتقام ما را از دشمنان بگیرد» به منزله حمایت از مختار تلقی نمودند و در نتیجه شیعیان کوفه نیز به گرد او جمع شدند و زمینه قیام وی فراهم شد.
مختار برای جلب حمایت سردار بزرگ شیعه "ابراهیم اشتر" فرزند "مالک اشتر" هم از وجود "محمد حنفیه" مایه گذاشت و نامهای به او نشان داد که گویا از طرف "محمد بن حنفیه" است و ابراهیم هم به او پیوست.(6) پس مختار در شامگاه 12 ربیع الاول سال 66 ه ق، با شعار «یالثارات الحسین» قیام خود را شروع کرد.(7) و پس از سرکوبی قیام اشراف کوفه، به خونخواهی خاندان رسول خدا(ص) پرداخت و به یاران خود دستور داد کسانی را که در کشتار روز عاشورا دست داشتند دستگیر و به قتل برسانند.(8)
مختار بعد از قتل چند تن از قاتلان امام حسین (ع) سرهای آنها را به نزد محمد بن حنفیه فرستاد و او نیز از خداوند برای مختار پاداش نیکو خواست.(9) گویند وقتی مختار سرهای عمر بن سعد و فرزندش را به مدینه فرستاد تنها در آن روز بود که امام سجاد (ع) را خندان دیدند.(10)
قضاوت درباره مختار و قیام او ساده است هر چند اخبار، مشحون از اتهامات مغرضانه و گزافههایی است که چهره او را از یک شیعه انقلابی تا کذّاب مدعی نبوت آشفته کرده است. ادله زیادی وجود دارد که حاکی از اعتقاد مختار و یارانش به تشیع و علاقه فراوان نسبت به اهل بیت علیهم السلام بود. او در محیطی شیعی رشد و تربیت یافت و نسبت به مقام اهل بیت(ع) شناخت کامل داشت و در دوران حکومت خود به دفاع و خونخواهی از آنان پرداخت.
مختار چندین بار هدایایی برای "محمد حنفیه" فرستاد تا بین خاندان رسول الله(ص) پخش کند.(11) مختار با کشتن قاتلان امام حسین (ع) و یارانش چندان "علی بن حسین(ع)" و "محمد بن حنفیه" را خوشحال کرد که او را ستایش و دعا کردند.(12)
یاران مختار او را هواخواه خاندان رسالت میدانستند و دشمنانش او را دروغگو مینامیدند آنگونه که ابن زبیر به ابن عباس گفت:
«خدا دروغگو را کشت»
ابن عباس هم پاسخ داد:
«خداوند رحمت کند مختار را که مردی دوستدار ما و آشنا به حقوق ما بود»(13).
موضع مختار در انتقام گرفتن از امویها و اشراف به خوبی میتواند نشان دهد که برای رسیدن به هدف خود حاضر شد موقعیت خود را به خطر انداخته و به دستگیری و قتل قاتلان امام حسین (ع) بپردازد، اما از آنجا که او ضربات زیادی بر پیکر امویها وارد کرده و زبیریها را نیز مورد حمله قرار داد، آنها کوشیدند تا انواع و اقسام اتهامات را به او نسبت دهند مانند: ادعای نبوت، ادعای مهدویت برای ابن حنفیه، تاسیس فرقه کیسانیه، و نسبت دادن لقب کذاب به او، که بیشتر این نسبتها بعد از مرگ مختار به او داده شده است.
دلیل این مقدار حمله بر او برای ضرباتی است که بر پیکر امویها وارد کرده است و ابن زبیر نیز که از دشمنان اهل بیت(ع) بود نمیتوانست نسبت به مختار که برای حاکم کردن اهل بیت کوشش میکرد بی تفاوت بماند.(14)
مختار در قیام خویش به یکی از هدفهای اساسی خود یعنی خونخواهی خاندان رسول الله(ص) دست یافت پس به کار بردن واژه شکست برای او چندان زیبنده نیست. از سویی دیگر، برخی معتقدند مختار مردی جویای نام و قدرت نیز بود و در رفتار سیاسی و تصمیم گیریهای خود گاهی به ملاحظات دینی پشت پا میزد و در برابر دشمنانش قول و عملش متفاوت بود. بعضی از برخوردهای او موجب رنجش و کناره گیری برخی شیعیان از او شد و این کار در تضعیف موقعیت سیاسی و نظامی مختار بسیار مؤثر بود.(15)
در نتیجه پس از واقعه کربلا و اوضاع دشوار حاکم، امام سجاد (ع) سعی بر آن داشت تا با جنبشهایی که به نام شیعه بر پا میشد مانند "قیام توابین" و "مختار" بخاطر حفظ جان اهل بیت (ع) رابطهای برقرار ننماید ولی این به معنای طرد این قیامها نبود اما دو شخصیت دیگر یعنی "محمد بن حنفیه" و "ابن عباس" در فعالیتهای سیاسی و گروهی مشارکت داشتند و چون محمد بن حنفیه به دلیل علوی بودن برای شیعیان دارای اهمیت خاصی بود، با اینکه او هیچ داعیه رهبری نداشت مختار به نام او در کوفه علم مخالفت با بنی امیه و ابن زبیر را برافراشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ماهیت قیام مختار رضوی اردکانی.
2. تاریخ سیاسی اسلام رسول جعفریان.
3. نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت جعفر منتظر القائم.
4. سرگذشت امام سجاد زین العابدین محمد جواد نجفی.
پی نوشتها:
(1). طبری، تاریخ طبری، ترجمه: پاینده، ج7، ص 321، یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ج2، ص 201.
(2) . تاریخ طبری، «پیشین» ج7، ص 321.
(3) . همان، ص 324.
(4) . مسعودی، مروج الذهب، ترجمه پاینده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج2، ص 77.
(5) . یعقوبی، پیشین، ج2، ص 201.
(6) . دینوری، اخبارالطوال، ترجمه دامغانی، تهران، نشر نی، ص 334.
(7) . ابن اعثم، الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج3،ص 258.
(8) . دینوری، پیشین، ص 348.
(9) . طبری، پیشین، ج8، ص 3353.
(10) . یعقوبی، پیشین، ج2، ص 203.
(11) . ابن اعثم، الفتوح، ج3، ص 258.
(12) . این شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، ج4، ص 144.
(13) . ابن اعثم، الفتوح، ج3، ص 327.
(14) . جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج3، ص 229.
(15) . منتظر القائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت علیهم السلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص 322.
منبع:ابنا
211001