عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۰۴۳۶۸
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۹
سروده‌های شاعران به مناسبت میلاد بانوی دو عالم/
همزمان با بیستم جمادی الثانی ولادت حضرت زهرا(س) جمعی از شاعران اشعار خود را به بانوی دو عالم اختصاص داده‌اند.
عقیق: جمعی از شاعران همزمان با بیستم جمادی الثانی ولادت حضرت زهرا(س) سروده‌های خود را در رثای روز زن و ولادت بانوی دوعالم منتشر کرده‌اند.

سورهٔ کوثر(سعید نسیمی)

وضو گرفته ام از چشمه های سورهٔ کوثر
که شعر تازه بگویم برای سورهٔ کوثر

نبی که جان جهان و جهان به پا‌‌ست برایش
قیام کرده چو در پیش پای سورهٔ کوثر

دگر چه جای تعجب که کل خانهٔ هستی
به پا نموده خدا بر بنای سورهٔ کوثر

علی است ساقی کوثر که در شکوه وصالش
شده به امر خدا «هل اتای» سورهٔ کوثر

جمال نقطهٔ «با» در محیط «بسمله» یعنی
که حیدریست عجب ابتدای سورهٔ کوثر

من از تجلی «إنّا» به طور آیه گرفتم
که فخر کرده خدا بر عطای سورهٔ کوثر

«فَصَلِّ» وقت نماز است، ای رسول و قیامت
شود قیام تو با اقتدای سورهٔ کوثر

بخوان نماز به شکرانه بهر خیر کثیری
که جاری است ز بی انتهای سورهٔ کوثر

به عمق واژه «وَانْحَرْ» نگاه کن که بدانی
هر آن چه داده خدایت فدای سورهٔ کوثر

و «أبْتَرْ» آن که زده سنگ طعنه آینه ات را
که تا همیشه بماند جلای سورهٔ کوثر

شرار قهر خداوند، شعلهٔ غضب او
و نور مهر خدا از رضای سورهٔ کوثر

ستاره چشمک آمین زند به نور دعایش
به ساحتی که رسد ربنای سورهٔ کوثر

نوشت فاطمه یعنی جدا شد ست ز آتش
کشیده هر که نفس در هوای سورهٔ کوثر

خودش که هیچ، شفاعت کند به روز قیامت
محب و شیعه و‌ درد آشنای سورهٔ کوثر

عراق و شام و مدینه به تند باد حوادث
جدا نموده ز هم آیه های سورهٔ کوثر

شهید نهضت ایران قدم گذاشت به راه
شهید تشنه لب سر جدای سورهٔ کوثر

تمام شأن نزول زیارت شب جمعه
هوای مادری کربلای سورهٔ ‌‌‌‌‌کوثر

هوا هوای بُنَیَّ بُنَیَّ بود که جاری
در التماس فرج شد دعای سورهٔ کوثر

***

منصوره محمدی مزینان

سلام مادر باران... سلام عطر نسیم
سلام روضه ی رضوان... سلام خُلقِ عظیم
کرامتی و نشسته به دامنِ تو کریم
ملائکانِ مقرٓب به خانه ی تو ندیم

تو زلفِ اهل زمین را به آسمان بستی
بنای عرش خدا را ...تو پلکان هستی

تو ماورای بهشتی ... تو‌کوثری بانو
در آسمان هدایت منوری بانو
تو ذوالفقارِ امیر دلاوری بانو
به کار زارِ ولا، از همه سری بانو

به صدق‌ِ خطبه ی طوفانی فدک... زهرا
قسم که دستِ خدایی بدون شک... زهرا

تو عشق اهلِ سمایی چه شد که اینجایی؟!
چرا چو اهلِ زمین سر به خاک میسایی؟
فروغ چشمِ پدر .. ای کمال زیبایی
چقدر پیشِ علی با وقار می آیی

جوان شده به نگاهت دوباره عالم پیر
به ذره ذره یِ هستی رسیده خیر کثیر

دلیل خلقت عالم .... اصول ایمانی
محبت تو شده ... ضامن مسلمانی
بروج و طارقی و انشراح و فرقانی
تو شرحِ منزلتِ آیه های قرآنی

نشان به آیه ی کوثر به هل اتی و دخان
که آیه آیه ی مدحت شکفته در قران

کسی زِ نسل شما انقلاب خواهد کرد
تمام عالمیان را مجاب خواهد کرد
دعای ما همه را مستجاب خواهد کرد
ستون کاخِ ستم را خراب خواهد کرد

تمامِ دار و ندارت «نصیبِ نرجس شد»
«ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد»

***

انسیه موسویان

هنوز ایستاده‌ای، وسیع مثل آسمان
چنان بلند و پُرغرور که دیدنت نمی‌توان

تو آن درخت روشنی، شکوهمند و بارور
که تازیانه‌های باد، نمی‌کند تو را خزان

حدیث ایستادنت، به کوه طعنه می‌زند
شکوه شاخه‌های تو به بادهای بی‌امان

هلا! تمام آسمان چکیده در زلالی‌ات
به چشم‌های روشنت، دخیل بسته کهکشان،

تو برکه‌های خسته را به سمت رود می‌بری
تو دشت‌های تشنه را به ابر می‌دهی نشان

من آن کویر بی‌بَرَم، تو آن بهار بارور
که سبز می‌کنی مرا، کران کران، کران کران

***

الهام نجفی

مادر نشسته رو به روی تو، با چشم های خیس و بارانی
پاییز شد بعد از تو می بیند، هر فصل را سرد و زمستانی

با دست های خسته و لرزان، دارد نوازش می کند حالا
چشمان سردت را که پوشاندی، در لحظه های تلخ پایانی

امروز دلتنگ تو شد وقتی، پیراهنت را شست با اشکش
می خواند زیر لب گلم لا، لا، رفتی نصیبم شد پریشانی

آرام می ریزد گلاب اشک ، بر روی یک پیراهن زخمی
بر دور پوتین تو می بندد، بند دلش را گرچه پنهانی

هر روز داغت را به دل دارد، این مادر غمگین و دلخسته
از دوریت گرد و غبار غم ، دارد فراوان روی پیشانی

با یاد زینب روضه می خواند، تا اینکه آرامش کند بانو
مثل علی اکبر گل من هم، پرپر شد و گردید قربانی

***

مریم عماری

روزی که پا گذاشت به این دنیا، تقدیر او بهشت مقدر شد
تفسیر او به وصف نمی‌گنجید، شأن نزول سوره کوثر شد
دوران سخت زنده به گوری بود، تاریخ خط خورده سیاهی بود
در روزگار تیره وهم‌آلود، عطفی میان آن همه باور شد
سرچشمه حیا و فضیلت‌هاست، از کور رو گرفتن او زیباست
او پاره تن پدرش بوده، «ام اب» جناب پیامبر شد
هم‌شأن او برای سخن گفتن، هم‌مرتبه برای یکی بودن
تنها علی‌ست لایق پیوستن، اینگونه او به فاطمه همسر شد
حتی لباس و رخت عروسی را، ببخشید بر گدا و از آن بگذشت
تا مجتبی کریم امامان هم، الگو برایش حضرت مادر شد
ریحانه بود و عطر خوشش جاری، خورشیدی از فضایل اسلامی
دنیا نداشت ظرفیت او را، دنیا غرور و کینه سراسر شد
اینجا به بعد زخم گلوگیری، در جان شعر ریشه زده، حتی
گریان میان آتش و خاکستر، قلب ترک ترک شده در شد
بغضی ه شعر مرا لرزاند، بیتی میان آتش و در می‌سوخت
یک گل که از تبار پیمبر بود، در اوج زخم حادثه پرپر شد
قبرش ز دیده گر چه نهان بوده، اما عجیب نیست، در این دنیا
هر چیز پر بها که شود پنهان، قطعا دلیل خاصیت زر شد

***

فاطمه معصومی

زمین در خواب باران روشن از درک حضور توست
هبوط رنگ ها را آسمان مدیون نور توست

شکیب شعله ها را ناز چادر میبرد با خود
ببین ، طوبای در حق منجلی این خانه طور توست

به نورت ماهتاب آشوب کن کابوس ظلمت را
که خورشیدت میان بزم شب دلخوش به نور توست

نه تنها آسمان ها مات و مبهوت کراماتت
که خورشید کریم کهکشان ها محو نور توست

اگر راهی منور مانده در شب های تار شهر
هنوز آیینه دار روشنائی از عبور توست

***

زهرا محمودی

و برگ برگ دلم را ورق بزن بانو

سری به کلبه ی این مستحق بزن بانو

که واژه های مقدس همه ردیف شوند

و با حضور شما در غزل عفیف شوند

منم که گم شده ام بی مزار من هستم
به دور محور غم بی قرار من هستم

برای از تو نوشتن بهانه می خواهم
و از حضور شما جز دعا نمی خواهم

نشسته بغض که شاید گره گشا بشوی
که کوثرانه بباری علاج ما بشوی

همین که عطر بهشتت نصیبمان بشود

جواب غربت "امن یجیب..."مان بشود...

به یادتان تن شب_بوی یاس می گیرد

و هرکه عاشقتان شد به شوق می میرد...

نشسته پشت دری که ...اسیر خانه ی توست

کبوترانه پریده به شوق شانه ی توست

چقدر فصل غریبانه را ورق بزند؟!

دلش گرفته ودردش فقط بهانه ی توست

به آسمان خدا هم اگر نگاه کنی

همیشه ذکر ملائک همان ترانه ی توست

دخیل بستم و تسبیح عشق در دستم

که دانه دانه اش از تربت جوانه ی تست

غریبی آمده بانو مجاورت شده است

به فکر گرمی آغوش مادرانه ی توست

امید بسته به این که سپیده آمدنی ست

که می رسد وَ به دستش کلید خانه توست...

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین