۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۹ : ۱۷
در گفتوگویی که با حجتالاسلام علی علم الهدی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، انجام داده است به بررسی بخشهای از زندگی و جلوههایی از شخصیت حضرت امالبنین سلامالله علیها پرداخته ایم تا آموزههای تربیتی و سیره زندگی که این بانوی ارجمند در زندگی پر فراز و نشیب خود به کار برد، الگویی برای مردان و زنان حقطلب و مؤمن باشد.
این کارشناس دینی درباره سجایای اخلاقی حضرت امالبنین سلامالله علیها میگوید: «این بانوی ارجمند در زمینه همسری، بانویی مهربان و فداکار بود. تا جایی که همواره تأکید میکرد که: من در دوران قبل از ازدواج خود از خداوند میخواستم که مردی را به همسری من درآورد. اما خداوند با مهر بیکران خود، مرد مردان را به همسری من برگزید. ایشان به قدری به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عشق و ارادت داشتند که بعد از شهادت جانسوز ایشان، همواره حامی فرزندان ایشان بودند. بعد از آن هم به تصریح تاریخ، با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرد.»
آن طور که در تاریخ گفته شده، نام اصلی حضرت امالبنین سلامالله علیها «فاطمه» است. چرا در تاریخ ایشان را کمتر با عنوان فاطمه میشناسیم؟
درست است که نام اصلی حضرت امالبنین سلامالله علیها، فاطمه است اما در منابع معتبر نوشته شده که این بانوی با بصیرت و دانا در زمان ازدواج با حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، از ایشان خواستند تا ایشان را با عنوان فاطمه صدا نزنند تا وقتی یاد و خاطره حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها تداعی میشود، غم و آزردگی در وجود مبارک فرزندان آن حضرت به وجود نیاید. این نکته نشان میدهد که ایشان تا چه اندازه دارای درایت و بصیرت بودند که حرمت فرزندان حضرت زهرا سلامالله علیها را به خوبی نگه میداشتند.
تقدم فرزندان حضرت زهرا(س) بر فرزندان حضرت امالبنین(س)
بعد از اینکه حضرت امالبنین سلامالله علیها در خانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام صاحب فرزندانی شدند، چگونه میان فرزندان خود و فرزندان حضرت زهرا سلامالله علیها رابطه ایجاد میکردند؟
به تصریح و تأکید تاریخ اسلام، حضرت امالبنین سلامالله علیها در همه شرایط فرزندان حضرت زهرا سلامالله علیها را بر فرزندان خود ترجیح میداد و مقدم میدانست. حتی به فرزندان خود آموزش میداد و تأکید میکرد که به ایشان احترام بگذارند و ادب را در محضر آنها رعایت کنند.
این گونه بود که در ماجرای کربلا مشاهده میکنیم که حضرت ابوالفضل علیه السلام در همه شرایط امام حسین علیه السلام را نه به عنوان برادر، بلکه با عنوان مولا و آقا خطاب میکند. این رویکرد، احترامی بود که در مکتب مادر خود آموزش دیده بود و تا زمان شهادت در میدان حق آن را حفظ کرد.
انتظار در مدینه
پرسش دیگری که با مرور تاریخ آن دوران به ذهن خطور میکند، آن است که آیا حضرت امالبنین سلامالله علیها در واقعه عاشورای سال 61 هجری به همراه کاروان امام حسین علیه السلام بودند؟
در این باره نقلهای مختلف گفته شده است. عدهای عنوان کردهاند که حضرت امالبنین سلامالله علیها همراه کاروان بود ولی طبق روایتها و نقلهای مستند، آن حضرت در زمان واقعه عاشورا همراه کاروان نبود. درواقع شهادت فرزندان خود را از نزدیک ندید. بلکه در مدینه حضور داشت و هر لحظه انتظار اخبار و حوادث را میکشید.
روایت شده که وقتی کاروان امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلامالله علیها به مدینه نزدیک شد، امام سجاد علیه السلام به یکی از اعضای کاروان به نام بشیر فرمودند که خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به مردم شهر برسانند. در آن زمان حضرت امالبنین سلامالله علیها یکی از اولین افرادی بود که به استقبال کاروان آمد. وقتی بشیر آن بانوی گرامی را در مسیر دید، خبر شهادت حضرت عباس علیه السلام و سه برادرش را به این مادر فرزانه و مؤمن اعلام کرد. اما ایشان باز هم درباره امام حسین علیه السلام پرسید و جویای احوال امام شد. این نکته نشاندهنده بصیرت دینی و معرفت آن بانوی ارجمند است.
چنین رویکردی را در سبک زندگی و حتی نحوه جانفشانی فرزندان حضرت امالبنین سلامالله علیها هم میتوان مشاهده کرد.
درست است. ادب، جانفشانی، ایثارگری، فداکاری، دفاع از حق، بصیرت دینی، تیزبینی، درایت و هشیاری که در وجود مبارک فرزندان آن بانوی گرامی مشاهده میکنیم، همگی نشان از تربیتی دینی دارد که حاصل زندگی و آموزش در مکتب مادری فداکار و دانا است. تمامی فرزندان حضرت امالبنین سلامالله علیها این گونه بودهاند. نهتنها حضرت عباس علیه السلام را آقای ادب و معرفت و بصیرت میشناسیم، بلکه هر سه برادر ایشان شامل عبدالله، عثمان و جعفر دارای بصیرت و ایمان بودهاند.
به این ترتیب حقطلبی، ایثارگری و ادب حضرت عباس علیه السلام مدیون تربیت شدن توسط حضرت امالبنین سلامالله علیها است. طوری که این مادر بزرگوار چهار فرزند خود را در راه خدا فدا کرده و بعد از آن هم نهتنها افسوس نمیخورد، بلکه از رشادتها و بصیرت فرزندان خود تعریف میکند.
عرض ادب حضرت امالبنین(س) در محضر حضرت زینب(س)
رابطه حضرت امالبنین سلامالله علیها با حضرت زینب سلامالله بعد از واقعه عاشورا چگونه بود؟
حضرت امالبنین سلامالله علیها در آن زمان نیز همچنان مدافع حریم اهل بیت علیهمالسلام بود. به طوری که وقتی کاروان امام سجاد علیه السلام به مدینه رسید، حضرت امالبنین سلامالله علیها برای عرض تسلیت به خانه حضرت زینب سلامالله علیها رفت. این اتفاق هم ادب و بصیرت آن بانوی ارجمند را مشخص میکند که نسبت به مقام حضرت زینب سلامالله علیها آگاه و مطلع بوده است.
آن حضرت از زمانی که وارد خانه امام علی علیه السلام شده بود، در حق فرزندان آن حضرت کوتاهی نکرد و تا آخر عمر گرامی خود این گونه بود. در هر شرایطی حرمت و ادب را در محضر فرزندان حضرت زهرا سلامالله علیها حفظ میکرد و مقام امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام را در میان مردم نشر میداد.
احترام اهل بیت علیهم السلام به حضرت امالبنین(س)
در این شرایط برخورد خاندان اهل بیت علیهم السلام و به خصوص حضرت زینب سلامالله علیها با حضرت امالبنین علیها سلام چگونه بود؟
خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام در مقابل خلوص نیت، مهربانی بیدریغ و بصیرت دینی حضرت امالبنین سلامالله علیها همیشه به ایشان احترام میگذاشتند. درواقع آن بانوی بزرگوار در نظر تمامی اهل بیت علیهم السلام دارای منزلت و شأن ویژهای است. به طوری که هر گاه یکی از ائمه اطهار علیهم السلام از عموی خود، حضرت عباس علیه السلام یاد میکردند، معرفت و مهربانی مادر ایشان را از یاد نمیبردند و از آن بانوی ارجمند به خوبی یاد میکردند.
به طوری که حتی روایت شده است حضرت زینب سلامالله علیها به دیدار این بانوی ارجمند میرفتند و بسیار به ایشان احترام میگذاشتند.
وفاداری بانوی بزرگ اسلام
وفاداری حضرت عباس علیه السلام و برادران آن حضرت نسبت به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ثابت شده است. این وفاداری در وجود مبارک مادر ایشان چگونه بود؟
حضرت امالبنین سلامالله علیها نمونه یک زن وفادار و دلسوز است. همسری مهربان که به حق و به طور کامل در شأن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وفاداری کرد. به طوری که به تصریح تاریخ، آن بانوی ارجمند منزلت و جایگاه امام علی علیه السلام را به عنوان امام و پیشوای خود به خوبی میشناخت و خود را مأموم ایشان میدانست.
در زمینه همسری نیز، بانویی مهربان و فداکار بود. تا جایی که همواره تأکید میکرد که: «من در دوران قبل از ازدواج خود از خداوند میخواستم که مردی را به همسری من درآورد. اما خداوند با مهر بیکران خود، مرد مردان را به همسری من برگزید.» ایشان به قدری به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عشق و ارادت داشتند که بعد از شهادت جانسوز ایشان، همواره حامی فرزندان ایشان بودند. بعد از آن هم به تصریح تاریخ، با هیچ مرد دیگری ازدواج نکردند.
گفتگو از: مریم مرتضوی
منبع:تسنیم