۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۱۲
رضا صیادی: از همان روزهايي كه كارت اينترنت دو ساعته مي خريديم و با آن صداي جير جير معروفش «كانكت» مي شديم، تا به امروز كه مي توانيم با همين اينترنت گوشي، يك فيلم سينمايي فول اچ دي را در چند دقيقه ناقابل دانلود كنيم، ماجراي فيلتر و محدوده ممنوعه وجود داشته است. روزهاي اول كار خيلي آسان بود، يادم مي آيد بعضي وبلاگ ها فهرست پانصد سايت فيلتر شده در ايران را منتشر مي كردند. اين پانصد سايت اما در طول اين سال ها، در نسبتي منطقي با دنياي اينترنت رشد پيدا كرد و امروز خدا مي كند به چه عددي رسيده است.
آن اوايل، محتواي ممنوعه بيشتر مسائل جنسي بود. دهه شصتي هاي كه در نوجواني و ايام بلوغ با پديده شگفت انگيزي به نام اينترنت روبرو شده بودند، هر از گاهي- شايد هم بيشتر- گذرشان به اين سايت ها مي افتاد و خب اين جاي نگراني داشت. براي همين بود كه اساسا وقتي حرف فيلتر به ميان مي آمد، هيچ مخالفتي در كار نبود.
مدتي بعد كه اينترنت سرعت بيشتري پيدا كرد و وبلاگ ها و چت هاي گروهي و نخستين تجربه هاي شبكه هاي اجتماعي پيداشان شد، محتواي ممنوعه هم وسعت بيشتري پيدا كرد. سايت هاي سياسي كه غالبا خارج از ايران بودند روز به روز بيشتر مي شدند. آن روزها تلاش اصلي براي فيلتر همين سايت ها بود و ضرورتش براي بسياري از مردم غير قابل درك نبود، حتي آنهايي انتقاد داشتند باز هم درك مي كردند كه فيلتر كردن برخي سايت هاي سياسي طبيعي است.
اين جريان ادامه پيدا كرد تا همين سال هاي اخير كه ديگر شبكه هاي اجتماعي بخشي از ابزارهاي روزمره زندگي مردم شدند. حالا هر كسي حرفش را مي زند و به اندازه ضريب نفوذش حرفش شنيده مي شود. به همان اندازه اي كه تهديد محسوب مي شود، فرصت است. به همان اندازه اي كه خطرناك است، اميد بخش است. به همان اندازه اي كه جوانان را از زندگي مي اندازد، برايشان فرصت شغلي مي سازد و خلاصه همان قدر بد است كه خوب است. همان قدر حق است كه باطل است. يعني اين رسانه، ذاتا قابل تحسين و تقبيح نيست. قرار است تريبون كاربرانش باشد و در اين شرايط، كاربران شبكه اي را انتخاب مي كنند كه «امكانات» بهتري در اختيارشان بگذارد.
مشكل دقيقا از همين جا شروع مي شود. فيلتر كردن محتواي مستهجن و محتواي سياسي قابل درك است، اما فيلتر «امكانات» قابل درك نيست. اينكه فلان شركت خارجي بهترين امكانات را رايگان در اختيار ما قرار داده و براي فيلترينگ هم قواعد خودش را دارد دليل فيلتر نيست. تقصير خودمان است كه همين امكانات را نتوانستيم ارائه دهيم تا در مواقع بحران قدرت مديريت داشته باشيم. در اين شرايط چاره اي نمي ماند جز فيلتر امكانات!
سال هاست كه كلي سازمان و نهاد نشسته اند تا براي راه اندازي يك شبكه اجتماعي داخلي كه بتواند با نمونه هاي خارجي رقابت كند برنامه ريزي كرده اند. تا دلتان بخواهد بودجه پاي اين پروژه هاي ريخته و تا همين يك ماه پيش همه شان مي گفتند اگر مردم از تلگرام بيرون بيايند، اينجا امكاناتي بهتر را تجربه مي كنند. اما در اين يكي دو هفته كه تلگرام از دسترس خارج شد و فرصتي براي محك آنها رسيد، تقريبا هيچ كدامشان نمره قبولي نگرفتند. حالا وقت آن است كه برويم و از آن عزيزاني كه سال ها پز جنش نفروخته شان را مي دادند، بپرسيم كه همه توانت اين بود؟ واقعا با اين توپخانه مي خواستيم به جنگ نمونه هاي خارجي برويم؟
تا وقتي كه پروژه هاي داخلي مان، اينقدر غير قابل مصرف باشد، بايد به فيلتر امكانات تن دهيم!