۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۸ : ۲۲
دوستی شما از چه زمانی آغاز شد؟
در زمان نوجوانی درباره مدارس اسلامی که زیر نظر خانم بنت الهدی صدر اداره می شدند، اطلاعاتی شنیده بودم. حدود سال48 بود که کتاب «اقتصادنا» از شهید صدر نظرم را جلب کرد و مطالعه کردم، بعد فهمیدم ایشان برادر شهیده بنت الهدی هستند که درباره وی شنیده بودم. شیفته شدم و دنبال ایشان رفتم.
در همان سال بود که کتاب هایی از شهیده بنت الهدی به دستم رسید، اولین کتابی که از ایشان مطالعه کردم کتاب«سراع» بود. خیلی خوشم آمد و برای دیدار ایشان مشتاق تر شدم. اواخر سال 48 بود که توفیق دیدار حضوری با ایشان را پیدا کردم. در اولین جلسه، صحیفه سجادیه را باز کردند و درباره دعاهای آن گفتند. صحبت های ایشان باعث شد نگاه من به صحیفه عوض شده و ارتباطم با صحیفه بیشتر شود.
چه ویژگی های شخصیتی در وجود ایشان دیدید؟
ایشان شخصیت گسترده ای داشتند، به عنوان یک بانو، اسلام عملی را در وجود ایشان دیدم. تمام ویژگی های یک انسان واقعی را داشت. بسیار وقت شناس و به علم اهمیت فراوانی می دادند، اهل جدال احسن بود. از نظر اخلاق و رفتار نیز بسیار با محبت و متواضع، اما در مسائل تربیتی و دینی اهل تسامح و تساهل نبود. یک عطوفت و ریز بینی خاصی در رفتارشان بود. با این که فعالیت های علمی ایشان زیاد بود، اما باعث نشد از کارهای دیگر مثل آشپزی و فعالیت های هنری باز بمانند.
از دیگر ویژگی های ایشان، این بود که منتظر نمی ماندکسی کاری انجام دهد، بلکه خودشان انجام می داد و می گفت: این باعث می شود هم سرعت عمل بالا رود و هم این که از بروز برخی از مشکلات جلوگیری می شود. اسیر دنیا نبود و معتقد بود آنها که اسیر دنیا هستند، از همان اول اسارت را انتخاب می کنند و افراد آزاد آنهایی هستند که با خدا معامله می کنند و با خدا ارتباط دارند.
کدام ویژگی ایشان شما را مجذوب کرد؟
جامع نگری، دقت نظر و افق دید بالای ایشان، بسیار مرا شیفته کرد. در کارهایشان خدا بود. این ها برای من بسیار مهم بود و من هر لحظه بیشتر مجذوبشان می شدم.
بیشترین دغدغه ای که داشت درباره ی چه موضوعی بود و چه توصیه ای می کرد؟
بیشترین دغدغه ایشان اسلام بود، می خواستند اسلام در جامعه باشد، اسلام به تمام معنایش با تمام ابعادش، همان دغدغه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و دغدغه دیگرشان این بود که انسان ها با خدا رفیق باشند و با او ارتباط بگیرند. در این زمینه بسیار فعال بود.
توصیه ایشان این بود که انسان همه کارهایش برای خدا باشد، کار خوب انجام دهد و زمان شناس بودن برای ایشان بسیار اهمیت داشت.
از زمان شهادت ایشان بگویید.
ایشان در زمانی قرار گرفتند که دشمن عملاً می دانست وقتی اسلام وارد میدان شود، دیگر جای ظلم نیست؛ آنها با اسلام ، با علم و بیداری مردم مخالف بودند و شهیده بنت الهدی آمده بود که اسلام را زنده کند و در تمامی فعالیت هایش این موضوع را محور قرار می داد.
البته در زمان شهادت ایشان بنده آنجا نبودم، اما شنیدم که بعد از دستگیری آیت الله صدر، ایشان به صحن امام علی(ع) رفتند و مظلومیت خودشان را نشان دادند و به دنبال بیداری مردم بودند؛ بعد از دستگیری برادر قطعاً می دانستند که این آخرین بار است، چرا که آیت الله صدر بارهای متعددی دستگیر شده بود، اما در هیچ موردی خواهر این گونه رفتار نمی کرد و این موقعیت شناسی قوی ایشان را می رساند که به جا و به موقع عمل می کرد.
با توجه به شناختی که از ایشان داشتید شما چه توصیه ای برای طلاب چه دارید؟
همان راهی که ایشان رفت را ادامه دهند، راهی که ایشان رفت تمامی مواد و امکاناتش در اختیار ما هست حتی بعد انقلاب این امکانات بیشتر شده از آنها به خوبی استفاده کنیم؛ ایشان در اختناق آن گونه فعالیت می کردند، مثلاً فرض کنید ظرف غذا جلوی ایشان بود اما نیزه ها و خنجرها روی گلویشان نیز قرار داشت و با مشکلات فراوانی رو به رو بودند، اما در زمان کنونی این غذا بدون هیچ مانعی در اختیار ما هست. ایشان با آن همه خفقان و سختی این راه را رفتند، حال که مسیر هموار است و همان پتانسیل و گاهی بیشتر از آن، در اختیار ما قرار دارد ما جدیدیت داشته باشیم و وقتمان را هدر ندهیم و با اتکای به خدا پیش برویم.
منبع:حوزه