یادداشت رسیده:
چه نیازیست به شهید دیالمه؟!
در سالیان اخیر، از ویژگیهای مختلف شهید دیالمه سخن گفته اند، ولی کمتر به «زهد و ساده زیستی» شهید اشاره کرده اند. شاید بتوان گفت زهد و سادهزیستی از مهمترین گمشده های امروز فعالان فرهنگی و انقلابی و خصوصاً مدعیان انقلابی ماست. استقبال برخی نهادها از برخی فعالان انقلابی باعث شده است که زهد و ساده زیستی در زندگی و مشی آنها رنگ ببازد و به بهانه رعایت شأن یا نیاز خانواده ـ خصوصاً زن و فرزندان ـ رفاه طلبی و زندگی شبه اشرافی را توجیه کنند.
عقیق:شهید دیالمه یکی از تأثیرگذارترین و شناختهشدهترین جوانان پیشبرنده نهضت امام خمینی در مشهد مقدس به حساب میآید.[1] اندیشمند، استاد عقاید اسلامی و شاید فعالترین جوان انقلاب اسلامی در مشهد که متأسفانه داشت از حافظه تاریخی جامعه فرهنگی و انقلابی ما فراموش میشد. از برکات فتنه 88 بود که لااقل نامی از شهید دیالمه بر زبانها بیاید و نطق مجلساش را علیه بنیصدر، بعد از حدود 30 سال از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش کنند! البته این نگاه ابزاری هم آفتها و آسیبهایی داشت؛ چون نگاه ناقص و روایت ناتمامی بود و ابعاد شخصیت و فعالیتهای او را فقط در عرصه سیاست و تک بُعدی نشان میداد. شناخت غالب افراد، خصوصاً جوانان انقلابی از دیالمه محدود شد به همین سخنرانی و موضعگیریهایش علیه سران جبهه نفاق. شخصیت علمی و اندیشههای انقلابیاش در بازار سیاست گم شد. تمام تلاشهایش در سایه این هویت سیاسی تعریف شد، تا جایی که میتوان گفت هویت انسانی و انقلابیاش با جامعیتی که در عرصه نظر و عمل داشت، هنوز ناشناخته مانده است.[2] در این نوشتار کوتاه درصددیم به این سئوال پاسخ بگوییم که چه نیازست به شهید دیالمه؟
نمونه بارز و مصداق کامل «آتش به اختیار»
شهید دیالمه جوان اندیشمند انقلابی بود که به حق میتوان او را نمونه و مصداق کامل «آتش به اختیار» دانست؛ کسی که در قبال جامعه و مردم خودش احساس مسئولیت میکرد و برای این احساس مسئولیت، اهل مطالعه و دانستن، مباحثه و مناظره، فعالیت و کار یدی بود. دیالمه از آن دسته انقلابیهای مکتبی بود نه انقلابیهای سیاسی؛ به مسائل سیاسی هم میپرداخت، اما آن را ذیل مباحث فرهنگی و تحقق عقاید و باورهای اسلامی میدانست. همّ و غم او بیشتر تبیین صحیح مکتب اهلبیت(ع) بود که تنها راه نجات مردم مسلمان ایران و کشورهای اسلامی و استعمارزده را پاییندی به مکتب انسانساز اسلام میدانست. عدول از این مکتب، تقلیل و آغشته شدنش به ایدئولوژیها و مرامهای دیگر را تاب نمیآورد و سفت و سخت مقابل انحرافات و التقاط فکری و عقیدتی دیگران میایستاد. شخصیتپرستی را نمیپسندید و همین روحیهاش باعث شد که در اوج معروفیت شخصیتها و گروههای مختلف به نقد و بررسی افکار و اندیشهها و رویکردهایشان بپردازد که البته، این روحیه کار هر کسی نبود و فضای جامعه انقلابی و پرشور، آمادگیاش را نداشت. دکتر سعید جلیلی[3] که در نوجوانی در جلسات شهید دیالمه شرکت میکرده، میگوید: «هر هفته بعد از ظهر پنجشنبه به سخنرانیهایش میرفتم. احساس میکردم آنها بر پایه اندیشه ناب امام و اسلام است. او به خوبی همه جریاناتی که از خط امام فاصله گرفته بودند، نقد میکرد و هیچ زاویهای را از این خط تحمل نمیکرد و در بیان، شجاعت خوبی داشت.»[4]
مخاطب شناسی و وقت گذاشتن برای مخاطبان
نکته ویژه در زندگی و فعالیتهای کوتاهمدت اما پُربار شهید دیالمه، مخاطبشناسی و وقت گذاشتن برای مخاطبان است. او که در دانشگاه در حال تحصیل بود و ظرفیتهای دانشگاهها و دانشجویان را در ایجاد تحول در جامعه میدانست، عمده وقت خود را صرف جوانان و دانشجویان کرد؛ گویی احساس میکرد برخی دانشجویان و بعضی دانشگاهها یتیم و بیسرپرست ماندهاند و از این جهت، به راحتی جذب شعارها، گروهکها و شخصیتها میشوند. او آرمانها، نیازها و روحیات جوانان و دانشجویان را به خوبی میشناخت و بیشترین وقت خویش را برای چنین مخاطبی میگذاشت. توده مردم با وجود روحانیون سرشناس و انقلابی در مشهد مانند حجتالاسلام هاشمینژاد، آیتالله خامنهای، حجتالاسلام واعظ طبسی، آیتالله خزعلی و... در جریان فعالیتهای انقلابی و اندیشههای امام خمینی بودند، ولی دانشجویان احساس نیاز بیشتری داشتند تا با کسانی مواجه شوند که زبان و نیاز آنها را بداند و هم انقلابی سخن بگوید و هم نگاهش انحرافات فکری و عقیدتی کمتری داشته باشد و مثل مباحث دکتر شریعتی، کمتر مورد اعتراض جامعه متدینین و روحانیون قرار بگیرد و مهمتر از همه، برای آنان وقت بگذارد، حرفها و نظراتشان را بشنود و آنها را تحلیل، تکمیل یا تصحیح کند. آن زمان امثال آیتالله خامنهای، افرادی که بتوانند با دانشجویان به ویژه دانشجویان مشهدی ارتباط بگیرند، نبودند یا جامعیت ایشان را نداشتند و از سویی جلسات تهران و تبعید و حساسیتهای ویژه ساواک به ایشان و مراجعه کنندگان، مانع دسترسی همه دانشجویان مشتاق مشهدی به ایشان میشد و شهید دیالمه تلاش داشت این خلأ را پر کند. دیالمه با درک این نیاز جوانان و دانشجویان، برایشان وقت میگذاشت و بدون اینکه خود را برتر و بالاتر از آنها بداند، همراه و همگام با آنها سلوک میکرد.
***
کاظمی ـ از همراهان شهید ـ میگوید: رهبر انقلاب تازه از تبعید آمده بود. یک شب من و وحید رفتیم منزلشان، کوچه فروغ. نماز را پشت سرشان خواندیم. بعد تا حدود 12:30 در مورد وضعیت دانشگاه و فعالیتها صحبت کردیم. رهبر توصیههای کار در محیط دانشگاه را به وحید میگفتند.[5]
سهیلی ـ از همراهان شهید ـ در دسته بندی گروههای اسلامی آن دوران میگوید: «گروههای اسلامی آن زمان در دو گروه خلاصه میشدند. شهید هاشمینژاد و کلاسهای اندیشه اسلامیاش در بیرون دانشگاه و کلاسها و سخنرانیهای شهید دیالمه داخل دانشگاه.»[6]
اصغرنژاد ـ از همراهان شهید ـ میگوید: «عضو تیم کشتی دانشکده و خیلی فرز و چابک بود. توی همین محیطها، بچهها را شناسایی میکرد و بر ایشان کلاس میگذاشت.»[7]
***
دیالمه با تأسّی به سیره اهل بیت(ع)، به کارآیی گفتگوی اقناعی باور داشت. اهل سخنرانی یکطرفه نبود و سخنرانیهای یک طرفه را درمان همه نیازهای مخاطبان نمیدانست. به تبلیغ و گفتگوی چهره به چهره اعتقاد راسخ داشت و برای تک تک مخاطبانش وقت میگذاشت. به گفتگو و مناظره بیشتر قائل بود تا سخنرانی یکطرفهای که مخاطبان نتوانستند سئوالات، انتقادات و شبهههایشان را بپرسند. جلسات ایشان همیشه با پرسش و پاسخ همراه بود. بیشتر تمایل داشت که سئوالات به صورت حضوری پرسیده شود تا کتبی. تمام سئوالات کتبی حضار جلسات را جمعآوری میکرد و تلاش داشت در فرصتهای مقتضی به آنها پاسخ بگوید. دغدغه پاسخ به سئوالات مخاطبانش را داشت. نمیتوانست از سئوالات و نیازهای فکری مخاطبان، به راحتی بگذرد. تلاش او روشنگری و تبیین مسائل مختلف مورد نیاز مخاطبان و پاسخ به نیازهای آنها بود.
ارتباطات گسترده و تشنه دانستن
اهل مطالعه و تحقیق بود. دامنه مطالعاتش گسترده بود. حرفهای مختلف و کتابهای گوناگون فکری را میخواند و در حد خودش، کتابخانه وسیعی داشت و با اینکه رشتهاش داروسازی بود و دانشکده پزشکی پاتوق اولیهاش بود، اما در معارف اسلامی ید طولایی داشت. معارف اسلامی سیرابش میکرد. مباحث مبنایی معارفی و ایدئولوژیک را خوب مطالعه کرده بود. دوره متوسطه که درس میخواند با پدرش به جلسات انجمن اسلامی پزشکان میرفت و به شهید مطهری ابراز علاقه میکرد.[8]
با طیفها و گروههای مختلف ارتباط داشت. ارتباطات خوبی با علمای مشهد، تهران و قم داشت. ارتباط دائمی با علما داشت و سئوالهایش را میپرسید. برخی از آنها هم نوارهای سخنرانیاش را گوش میکردند و او را زبان گویای اسلام ناب و مشابه هشام بن حکم در زمان امام صادق(ع) میدانستند. به همین دلیل در انتخابات مجلس از او حمایت کردند.[9] اینکه علمای بزرگ مشهد که بعضاً به احتیاط و محافظهکاری مشهور بودند، از کاندیداتوری یک جوان انقلابی غیرحوزوی حمایت کنند، جای بررسی و تأمل دارد و حاکی از ارتباط مستمر شهید دیالمه با آنها و شناخت دقیق و عمیق آنها از او دارد.
یارحمیدی ـ از همراهان شهید ـ میگوید: رفته بودیم منزل آیتالله سید عبدالله شیرازی. وحید را خیلی احترام کرد. چند طلبه و معمم دیگر هم نشسته بودند. آیتالله شیرازی به یک نفر گفت فلان کتاب را بیاور. کتاب عربی آورد و داد به وحید. یکی از آن طلبهها گفت به ما نمیدهید؟ آیتالله شیرازی گفت هنوز برای شما زود است. وقتش که شد به شما هم میدهم.[10]
دیالمه به جلسات شهید مطهری میرفت و بعد از طرح بحثهای التقاط مجاهدین توسط شهید مطهری در مشهد، مجموعه مباحث اقتصادی را شروع کرد: شفاعت، زهد، توکل و... را که مجاهدین در جزواتشان زیر سئوال میبردند.[11]
منابع اطلاعات و تحلیلش فقط از یک طیف و گروه نبود و با توجه به روحیه تحلیلگر و ذهن نقّادش، اطلاعات مختلف را بررسی و تحلیل میکرد و بهترین مواضع و تحلیلها را اتخاذ میکرد. ارتباطات گسترده و تنوع طیفهای مرتبط باعث شد تا در جریان مسائل مختلف جامعه و نیازهای تودهها و گروهها قرار بگیرد. همین ارتباطات، دقت نظرها و روحیه تحلیلی و نقّادانهاش باعث شد که خیلی زود انحرافات عقیدتی و فکری افراد و شخصیتها را متوجه شود.
حساسیت به افکار و عقاید التقاطی و انحرافی
اعتقاد داشت تا وقتی کسی مبنای اعتقادیش درست نباشد، حضورش در مباحث سیاسی ممکن است او را به انحراف بکشد. مثل مجاهدین خلق که به عنوان یک گروه سیاسی تغییر ایدئولوژیک دادند و مارکسیست شدند.[12]
شاید بتوان گفت که شهید دیالمه از حیث خط فکری، رویکردها و شیوه مبارزاتی مثل شهید مطهری و استاد مصباح یزدی میاندیشید و پرداختن به مباحث فکری و اصلاح عقاید و باورهای مبارزان را اولویت جدی مبارزات انقلابی خود میدانست. البته مشابهتهای دیگری میتوان بین این سه یافت که هر سه به کارهای فکری و مبنایی اعتقاد داشتند؛ برای رفع نیازهای عقیدتی مخاطبان ـ به ویژه مخاطبان جوان ـ بسیار اهمیت قائل بودند و برای این قشر خیلی وقت میگذاشتند؛ منتقد شدید افکار التقاطی و اندیشههای انحرافی بودند و اهل تعارف و احتیاط و محافظهکاری در این زمینه نبودند. شعارها و آثار مکتوب سازمان مجاهدین خلق و دکتر شریعتی را که در آن زمان مورد استقبال زیادی از جامعه دینی قرار گرفته بود را با معیارهای دینی و مکتبی میسنجیدند و ملاحظه ای در عیان کردن مخالفتهایشان نداشتند.
از آنجایی که شهید دیالمه به مباحث نظری و عقیدتی تعلق خاطر ویژهای داشت، بیشتر پیشبینیهایش درباره انحراف شخصیتهای مختلف تا امروز ثابت شده است. بنیصدر، آقای منتظری، سروش و میرحسین موسوی و... سال 1359 درباره اینها صحبت کرده بود و انحرافاتشان را تذکر داده بود. مثلاً هنوز مهندس موسوی نخستوزیر نشده بود. میگفت نباید رئیس دولت با افکار ایشان سرکار بیاید. انتقادش همفکری بود. میگفت در کتاب فاجعهنامه سیاسی ـ اجتماعیاش که به نام «حسین رهجو» چاپ شده، این اشکالات فکری وجود دارد.[13] یا دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری از او درباره انتخابات ریاست جمهوری پرسیدند، گفت: انتخاب آقای ابوالحسن بنیصدر به ریاست جمهوری فاجعه خواهد داشت.[14]
یا در دانشکده پزشکی دانشگاه مشهد گفت: ریاست جمهوری بنیصدر برای اسلام و انقلاب اسلامی ما یک فاجعه است؛ چرا که به ولایت فقیه، سر سوزنی اعتقاد نداشت و همین امر باعث میگردد که نهایتاً در مقابل امام ایستاده و مشکلات عظیمی را ایجاد نماید.[15]
تلاش و پشتکار شبانه روزی
در شبانه روز حدود 20 ساعت کار میکرد. از ثانیهها استفاده میکرد. دقیق، مفصل و حسابشده. بسیار هم پیچیده برنامهریزی و کار میکرد.[16] کم میخوابید، صبح زود بلند میشد و بعضیوقتها، خیلی کوتاه بین کار میخوابید.[17] ساده و مردمی بود. رسانهزده نبود و در فضای زندگی واقعی مردم بود. صرف فعالیتهای تبیینی و روشنگری را کافی نمیدانست و علاوه بر دغدغه رفع نیازهای مردم محروم، به عمل و فعالیت اجتماعی نیز میپرداخت. با گروهی از دوستان در سال 1353 به مناطق محروم جنوب کشور رفت و علاوه بر کمک به آنها، مستندهایی ساخت که بعد از پیروزی انقلاب، چند باری از تلویزیون پخش شد. برای تک تک همراهان و مخاطبانش وقت میگذاشت. به فعالیتهایی که خودش و انقلابیون دیگر داشتند، بسنده نمیکرد و درصدد خدمترسانی به مردم بود. شعار همراه با عمل و خدمت را رمز پیروزی انقلابیون میدانست.
دینمدار و پایبند و متعهد به شرع
آن که ارتباطات گسترده فرهنگی و اجتماعی دارد، نیاز به خلوتهای خاص و ارتباط خاص با خدا دارد که بتواند به درستی در مسیر حق و صراط مستقیم حرکت کند. آنکه ارتباط خوبی با خدا ندارد، با خلق خدا هم نمیتواند به خوبی ارتباط برقرار کند. خدمات و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی اگرچه ضروریست ولی حد و حدودی هم دارد و آنچنان نباید در این فعالیتها غرق شد که از نماز و عبادت غافل شود. صالحی ـ از همراهان و یاران شهید ـ میگوید: وحید از آنهایی بود که در عین مبارزه همهجانبه با ظلم شاه، نماز شبش ترک نمیشد. همیشه در مبارزه از دیگران جلوتر بود و همزمان اهل دعا بود و تقوای یک مسلمان را رعایت میکرد.[18] حد و حدود هر کاری را میدانست و اهل افراط و تفریط در کارها نبود. به بهانه فعالیت سیاسی و خدمات اجتماعی، نماز و عبادت را کنار نمیگذاشت و به بهانه عبادت و خودسازی، کار و فعالیت اجتماعی و موضعگیری سیاسی را تعطیل نمیکرد. هم تقوای پرهیز داشت و هم تقوای ستیز. با همه تلاشها و مجاهدات شبانه روزیاش برای اهل نظر و علمای بزرگ مشهد مشخص بود که روحیه خودساختهای دارد و خلوتهای خوبی داشته است. اهل شهرت و به دنبال شهرت نبود؛ به دنبال انجام تکلیف الهی و مکتبی بود. شخصیتپرستی را نمیپسندید و منتقد این روحیه بود؛ همچنان که نمیخواست از خود بُت بسازد. متکبر و مغرور نبود. همچون شهید آوینی، عُجب را آفت انقلابیون و فعالان سیاسی میدانست. مخاطبان را به خودش دعوت نمیکرد؛ به مکتب انسان ساز اهل بیت(ع) رهنمون می ساخت.
زهد و سادهزیستی
در سالیان اخیر، از ویژگیهای مختلف شهید دیالمه سخن گفته اند، ولی کمتر به «زهد و ساده زیستی» شهید اشاره کرده اند. شاید بتوان گفت زهد و سادهزیستی از مهمترین گمشده های امروز فعالان فرهنگی و انقلابی و خصوصاً مدعیان انقلابی ماست. استقبال برخی نهادها از برخی فعالان انقلابی باعث شده است که زهد و ساده زیستی در زندگی و مشی آنها رنگ ببازد و به بهانه رعایت شأن یا نیاز خانواده ـ خصوصاً زن و فرزندان ـ رفاه طلبی و زندگی شبه اشرافی را توجیه کنند.
دیالمه با این که از یک خانواده ثروتمند بود و از نظر مالی نسبت به همه بچهها بالاتر، اما خیلی ساده زندگی میکرد. توی کلاس های منزل، با زیرشلواری میآمد که بعضی وقتها سوراخ بود.[19] خیلی وقتها نفت توی خانه نداشت.[20] دیالمه به حداقلها قناعت میکرد و در زندگی شخصیاش، بر خود سخت میگرفت.
معیار داشتن و توجه به مباحث بنیادی
دیالمه در بحثها همیشه به صورت مبنایی بحث میکرد و تلاش داشت مخاطبان و همراهانشان ملاک و مبنا دستشان باشد و تابع جو و احساسات و شور و شعارها قرار نگیرند. دیالمه تابع جو و احساسات زمانه نبود و ذهن نقّاد و تحلیلگری داشت. نمیخواست شاگردان و همراهانش مقلّد بار بیایند. به آنها اعتماد به نفس میداد و تشویقشان میکرد که در مباحث و جلسات، حضور فعالی داشته باشند و نقّاد و تحلیلگر بار بیایند. حُبّ و بُغضهای شخصی در مقابل شخصیت باتقوا و اندیشمند او جایگاهی نداشت. وقتی از کسی انتقاد میکرد با دلیل و منطق جلو میرفت. کسی جرأت نداشت در غَلَیان احساسات و هیجانات آن روزها، علیه افراد محبوب حرفی بزند، اما او حقیقت را فدای مصلحت نمیکرد.[21]
در مقدمه «مرکز تدوین مرکز نشر آثار و اندیشههای شهید دیالمه» بر کتب چاپ شده اخیر شهید آمده است: «دیالمه با نگاه جامعی که به ضعفهای فکری و انحرافات موجود در جامعه آن روز داشت چاره را در دو حرکت همسو دید: 1. تدوین مفاهیم صحیح دینی و تبیین آن برای نسل جوان، 2. به نقد کشیدن افکار واندیشههای انحرافی و التقاطی. «معیاردهی» ویژگی برجسته کلاسهای درس شهید دیالمه است که مخاطبانش را با شاخصها و موازین دینی آشنا کند تا در دام گروهها و جریانهای ضد اسلامی مطرح آن روز جامعه گرفتار نشوند.»
ضرورت سیر مطالعاتی شهید دیالمه
وقتی سخنرانی های شهید دیالمه را گوش میکنید به خودتان میگویید باید پیادهشان کرد تا کتاب بشود و به دست جوانان و نوجوانان امروز برسد. سیر مطالعاتی «شهید دیالمه» جایش در میان سیرهای مطالعاتی امروز جوانان و دانشجویان خالی است. دفتر نشر معارف با همکاری مرکز نشر آثار و اندیشه های شهید دیالمه تاکنون 9 کتاب از مباحث شهید را در قطع پالتویی منتشر کرده است که عبارتند از: 1. انتظار، ضابطه حرکت بر صراط مستقیم (156 صفحه)، 2. زهد و آزاداندیشی، ضابطه حرکت بر صراط مستقیم (72 صفحه)، 3. فقر، ضابطه حرکت بر صراط مستقیم (52 صفحه)، 4. شفاعت، ضابطه حرکت بر اصرط مستقیم (60 صفحه)، 5. صیرورت انسان بر صراط مستقیم (90 صفحه)، 6. امام، ضابطه حرکت بر صراط مستقیم (به انضمام بحثی درباره ولایت فقیه) (60 صفحه)، 7. توکل، ضابطه حرکت بر صرط مستقیم (66 صفحه)، 8. صبر، ضابطه حرکت بر صرط مستقیم (48 صفحه)، 9. انسان خلوت و خلوت انسان (80 صفحه). اما قبل مطالعه آثارش، اطلاع از زندگی و فعالیت هایش هم ضروری است که دو کتاب زیر گوشه هایی از زندگی و اندیشه و منش او را به تصویر می کشد: 1. آقا وحید: کتاب «آقاوحید» برشهایی از زندگی و مبارزات شهید دکتر عبدالحمید دیالمه که به همت محمدمهدی خالقی و حجت احمدی زر تدوین شده است. این کتاب داستانکها و خاطراتی کوتاه از زندگی و مبارزات شهید دیالمه است به روایت دوستان و شاگردان و همراهان شهید. 2. دیالمه: این کتاب زندگی و مبارزات شهید دیالمه است که به همت محمدمهدی خالقی و مریم قربانزاده از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.
یاسر عسگری
پی نوشت:
[1] . دیالمه، ص9.
[2] . دیالمه، صص9 ـ 10.
[3] . عضو مجمع تشخصی مصلحت نظام و دبیر سابق شورای امنیت ملی کشور.
[4] . آقا وحید، ص 27.
[5] . آقا وحید، ص 62.
[6] . آقا وحید، ص 21.
[7] . آقا وحید، ص37.
[8] . آقا وحید، ص46.
[9] . آفا وحید، ص 47. ناقل: قنبری.
[10] . آقا وحید، ص73.
[11] . آقا وحید، 32. ناقل: آریایی. مباحث مذکور هر کدام به صورت یک مجلد از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده اند.
[12] . آقا وحید، ص38.
[13] . آقا وحید، ص 55، ناقل: هادی وکیلی.
[14] . آقا وحید، ص58. ناقل: سعید جلیلی.
[15] . آقا وحید، ص59.
[16] . آقا وحید، ص57، ناقل: هادی وکیلی.
[17] . آقا وحید، ص 35. ناقل: آریایی.
[18] . آقا وحید، ص71.
[19]. آقا وحید، ص 31. ناقل: آریایی.
[20] . آقا وحید، ص30.
[21] . دیالمه، ص10.