۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۱۲
به مناسبت انتشار این کتاب، بخشهای مهمی از روایتهای آن در ادامه از نظر میگذرد:
دیدار نمایندگان ستاد نامزدها، نمایندگان شورای نگهبان و نمایندگان وزارت کشور با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان کاندیداهای انتخابات سال 88 در تاریخ 26 خردادماه:
من فقط در یک جملهای که خارج از مسائل بررسی قانونی و اینهاست، در بیان آقای دانشجعفری بود بگویم که مطلقا آن جور که شما تلقی کردید نیست. من در کردستان حرفهای همیشگی خودم را زدم، آن چیزی که من درباره عزت اسلامی بیان کردم، اینها حرفهای امروز من که نیست، اینها حرفهای بیست و چند سال من است. شما به سابقه سخنرانیهای من مراجعه کنید. در زمان آقای هاشمی، حرفهای من همینهاست، حرفهایم فرق نکرده. بازهم من همان حرفها را میزنم. یعنی تا وقتی توان گفتن دارم همین حرفها را خواهم زد. همان مبانی، همان اصول، همان ارزشها، آن چیزهایی را که با آن حیات من شکل گرفته تکرار خواهم کرد.
من یک سخنرانی یکجا کرده بودم، آقای کروبی آمد گفت که «من رفتم ایلام و گفتم این حرفهایی که رهبری زده درباره من بوده است. من را گفته است» خب تلقی آقای کروبی این است. آن چیزی که من گفتم که باید رئیسجمهور این جوری باشد، آن جوری باشد، یک نامزدی تطبیق میکند به خودش، نامزد دیگر هم تطبیق میکند به خودش که این اتفاق هم پیش آمد، البته غیر از آقای احمدینژاد. یکی از آن دو نامزد محترم دیگر هم همین را گفته بود که «حرفهایی که فلانی زده، آنها با من منطبق است.»
من درخواست میکنم از آقایان مسئول در وزارت کشور و همچنین در شورای نگهبان که به این موارد دقیقا رسیدگی کنند. اگر چنانچه بعضی از اشکالات، مقتضی این است که پارهای از صندوقها بازشماری شود، اشکالی ندارد.
هیچکس
نیابد به این تشنجآفرینی و اغتشاشآفرینی کمک کند. همه باید در مقابل آن
صریح موضع بگیرند کما اینکه مواضع حقیقی شماها هم جز این نیست. همه صریح
موضع بگیرند، روشن کنند که این درخواست آنها نیست و هرکاری که تشنجآفرین
باشد واقعا نکنند، یعنی همدیگر را عصبانی نکنند.
من به مهندس موسوی گفتم و ایشان هم قبول کرد
بعد به مساله ابطال انتخابات میپردازند که در اظهارات آقای الویری و دیگران مطرح شده بود: «شما بدانید و یقین کنید صددرصد بنده، این را رد میکنم، اگر همه هم جمع بشوند بگویند ابطال، من قبول نخواهم کرد. ابطال یعنی زدن توی دهن مردم. چند میلیون آدم آمدند پای صندوق رای دادند، من بگویم شما غلط کردید رای دادید. چنین چیزی مگر ممکن است؟ مطلقا من این را قبول نخواهم کرد. مساله مرجع خلاف قانون و فرای قانون هم جایش اینجا نیست. اینجا مرجع قانونی وجود دارد. راه قانونی وجود دارد. من به شورای نگهبان و وزارت کشور توصیه کردم، بازهم میکنم. الان هم آقایان حضور دارند به ایشان میگویم به دقت رسیدگی کنند. حتی اگر لازم شد صندوقها را بازشماری کنند، حتما بکنند. شماها بروید حضور داشته باشید و نگاه کنید. همان مواردی که مورد شبهه است بروید نگاه کنید. اگر چنانچه نتیجه بازشماریها خلاف آن چیزی درآمد که الان در آمار رسمی وجود دارد، حتما آن را دخالت دهند. البته من مطمئنم، یقین دارم که امکان ندارد نتایج انتخابات را عوض کند، نتایج عوض نخواهد شد اما راه همین است، راه، راه قانونی است. من به آقای مهندس موسوی هم گفتم، ایشان هم قبول کرد از من که راه، راه قانونی است. از همان طرق قانونی مشی کنند، من هم قرص و محکم پشتش میایستم. شما بدانید من با آقایان شورای نگهبان و وزارت کشور رودربایستی ندارم، میایستم پایش تا این قضیه حل بشود.»
آقا از حضار میخواهند چایی میل کنند و شیرینی بردارند. خانم کروبی میگوید: «انشاءالله شیرینیاش شمارش کلیه صندوقهای آرا باشد.»
رهبر انقلاب پاسخ میدهند: «کلیه نگویید، هیچ لزومی ندارد. یک تعدادی را مشخص کنید، بگویید اینها را بازشماری کنند، یا به صورت تصادفی. چه لزومی دارد که 40 میلیون رای بازشماری بشود؟ تصادفی باشد. بازشماری بعضی آرا هم به نظر من جواب میدهد. میتوانید به این نتیجه عمل کنید، چه اشکالی دارد.
شهادت تاریخی عباس آخوندی
آقای آخوندی وقت میگیرد تا یک «شهادت تاریخی» بدهد. او خاطره نیمهشب پس از انتخابات 2 خرداد 76 را بازگو میکند. «ساعت یک نصف شب معلوم شد که درواقع آقای خاتمی رای را دارند. من در ستاد انتخابات وزارت کشور بودم. خبر رسید که عدهای میخواهند از میدان هفتتیر، حرکت کنند به سمت وزارت کشور و بگویند ما نتیجه انتخابات را قبول نداریم. من آن وقت فکر کردم چهکار میشود کرد؟ رفتم منزل و یک پیام تبریکی نوشتم برای آقای خاتمی و اول صبح ساعت 7 صبح رفتم خدمت آقای ناطق و گفتم این پیام تبریک را شما امضا کنید و همین الان به صدا و سیما بدهید. ایشان گفتند هنوز نتایج آرا اعلام نشده. گفتم میدانم که آقای خاتمی برنده انتخابات است و اگر شما این پیام را ندهید ممکن است که عدهای بخواهند اغتشاش کنند. آشوب کنند و مشکل ایجاد شود. خوب است شما این پیام تبریک را امضا کنید. ایشان امضا کردند و ساعت 11 صبح منتشر شد. قبل از اینکه وزارت کشور نتیجه کلی آرا را ساعت 2 بعدازظهر قرائت کند.»
این مقدمه است برای حرف اصلی او: «ولی آقای خامنهای! ایندفعه به نظر من مشکل فساد در مقدمات انتخابات است که من صبح خدمت آقای کدخدایی هم عرض کردم. متاسفانه ایندفعه شورای نگهبان در مقدمات انتخابات خوب مراقبت نکردند. وگرنه من با نظر حضرتعالی موافقم که صندوقها را 20 بار هم که بشمارند، نتیجه آرا عوض نخواهد شد. درواقع همان جو بیاعتمادی که آقای دانشجعفری گفتند، ایجاد کرده و کسی نمیتواند زیر بار نتیجه انتخابات برود. من خواهشم از حضرتعالی این است که شورای نگهبان را موظف فرمایید مقدمات انتخابات را پیش از روز رأیگیری مورد توجه قرار دهند. چون آنها مهمتر از خود راگیری است.»
رهبر انقلاب پاسخ میدهند: «اگر چیزی باشد که الزام قانونی برای شورای نگهبان یا برای نظام ایجاد کند حرفی نداریم، آن را رسیدگی کنند. اما بالاخره آقای آخوندی مرجع شورای نگهبان است. در این مسائل باید منطقی و به دور از احساسات باشیم. برای همه شما شرایط حساس است چون همه شما بچههای انقلابید، برای این انقلاب زحمت کشیدید و خون دل خوردید».
روایت علیرضا شمیرانی
بخش دوم این کتاب مربوط به روایت علیرضا شمیرانی از وقایع سال 88 و اتفاقات بعد از آن است که تحت عنوان «روایتی برای اندیشیدن» آمده است. بخشهایی از این فصل در ادامه میخوانید:
بهسراغ مسئولان ذیربط در مراکز و سطوح مختلف رفته و با آنها گفتوگو شد؛ مانند دبیر و تعدادی از اعضای دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، دادستان کل کشور و برخی از دیگر مقامات قضایی، وزیر و رئیس ستاد انتخابات کشور، وزیر اطلاعات و رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، سخنگوی شورای نگهبان، برخی از اعضای هیاترئیسه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فرماندهی نیروی انتظامی، رئیس سازمان صداوسیما و... از سوی دیگر با فعالان سیاسی حامی و دستاندرکار ستادهای انتخاباتی همه نامزدها از آقای احمدینژاد تا آقای موسوی و آقای رضایی و نیز افراد متعددی که در آن مقطع به دنبال حلوفصل مسائل پس از انتخابات بودند، گفتوگو شد. به موازات این اقدامات با تنی چند از مسئولان دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی و دفتر حفظ و نشر آثار ایشان که شاهد و واسط و راوی فراز و فرودهایی از آن روزگار عبرتآموز بودند، گفتوگو شد و علاوهبرآن برخی از اسناد و مدارک مورد ملاحظه قرار گرفت. برخی از این عزیزان از دفترهای یادداشت روزانهشان، سرمایه بیبدیلی در اختیار گذاشتند که تا مدتها میتوان از آن استفاده کرد.
به میدان کشاندن مردم کم جرمی است؟
بعدازظهر یکی از روزهای تیرماه که هنوز یک ماه از انتخابات نگذشته بود، وقتی آقا از ملاقات رئیس ستاد انتخاباتی آقای موسوی با یکی از مسئولان دفترشان مطلع شدند، فرموده بودند که اینها واقعا نمیفهمند چه کار زشت بزرگی کردهاند؟ صرفنظر از آنچه تا انتخابات شد، همین اعلام مخدوش بودن انتخابات بدون هیچ دلیلی و سپس به میدان کشیدن مردم و کارهایی که امروز دشمن را به طمع انداخته، کم جرمی است که حالا بعضی طلبکار هم هستند؟! شاهد مثال دیگر آنکه در همان روزهای نخست برافروخته شدن آتش فتنه، یکی از افراد مشهور نامهای به رهبر انقلاب مینویسد و ادعاهایی را مطرح میکند از سنخ آنچه کم و بیش همان فرد و دوستانش در جامعه منتشر کرده بودند. رهبر انقلاب برای نویسنده پیام میدهند و از جمله او را در برابر این پرسش قرار میدهند که مگر نمیگویید راهپیمایی 25 خرداد راهپیمایی سکوت بود؛ چرا حمله به بسیج و تلاش برای تصرف آن و دستیابی به اسلحه موجود در پایگاه را محکوم نکردید؟ چرا وقتی حمایت مقامات آمریکایی و صهیونیستی را دیدید، از آنها اعلام بیزاری نکردید؟
دیدار با فضلای قم
در تیرماه همان سال 88 رهبر انقلاب جلسه دیگری با جمع محدودی از فضلای قم به درخواست آنها داشتند. افراد حاضر نکاتی را در رابطه با انتخابات و مسائل مرتبط با آن مطرح میکنند؛ از جمله نظرات برخی از افراد را درباره آسیب دیدن جمهوریت نظام یا فاصله گرفتن نظام از خط امام در میان میگذارند. در آنجا آقا مفصل درباره مسائل مختلف مطروحه توضیح میدهند و با حاضران گفتوگو میکنند و ضمن بیاناتشان، نسبت به اعتقادات واقعی برخی از افراد شاخص درباره مردم و امام و... مصادیقی را بازگو میکنند؛ از جمله میگویند شما این آقایان را نمیشناسید؛ من با این آقایان سالها کار کردهام و صدها جلسه داشتهام. میدانم نظر برخی از این افراد درباره رای مردم با آنچه در جامعه بهعنوان نظر آنها القا میشود، مغایر است. میدانم مبنای فکری برخی دیگر با مبنای فکری امام چه فاصله زیادی دارد، هرچند به لحاظ شخصی مبادی به آداب هستند.
دروغ بزرگ موسوی از زبان هاشمی و خاتمی!
مورد دیگر، مربوط به ادعای خود آقای موسوی است. پس از انتشار اطلاعیه آقای موسوی در روز شنبه 23خرداد، بعدازظهر همان روز، پیام شفاهی رهبر انقلاب توسط یکی از مسئولان دفترشان به آقای موسوی منتقل میشود. آقای موسوی در اطلاعیهاش مدعی تقلب شده و بر ایستادگی تا ابطال انتخابات تاکید کرده بود. در پیام رهبر انقلاب به او ازجمله این دو پرسش آمده بود که چرا این حرف را زدید؟ چه کار میخواهید بکنید؟ رهبر انقلاب خود نقل میکنند: «من واقعا باورم نمیآمد که او اهمیت حرفی را که زده نداند یا منکر شود. میخواستم به او تنبهی بدهم و انتظار داشتم او متنبه شود و موضع و رفتار خود را اصلاح کند، اما حرفهایی که آقای موسوی زد، من را خیلی متعجب کرد.» آقای موسوی گفته بود انتخابات باید ابطال شود؛ ما امروز با آقای هاشمی و آقای خاتمی و آقای... جلسه داشتیم و همه اتفاق نظر داشتند انتخابات باید ابطال شود.
رهبر انقلاب با شنیدن این ادعا افرادی را مامور میکنند تا ادعای آقای موسوی را از افراد مذکور جویا شوند. در پاسخ، آقای هاشمی و آقای خاتمی هر دو میگویند بحث ابطال انتخابات در جلسه مطرح شد، اما ما با آن مخالفت کردیم.
دستور رهبری در مورد کهریزک
به گفته یکی از معاونان دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، قبل از حادثه کهریزک گزارشی به آقا میدهند که وضع آنجا نامناسب است؛ ایشان دستور بررسی میدهند. این دستور به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و قوه قضائیه برای پیگیری ارجاع میشود. آقای مرتضوی، دادستان وقت تهران مدعی میشود که ما بررسی کردیم، اینطوری نبوده است. ولی بعدها کمیتهای که آقای وحیدی، وزیر اسبق دفاع هم عضوش بوده پس از بررسی موضوع اعلام میکند وضعیت کهریزک نامناسب است. با این سابقه، پس از انتقال برخی بازداشتشدگان تظاهرات 18 تیر 88 به کهریزک، وقتی آقا از موضوع مطلع میشوند، بلافاصله از طریق آقای حجازی به آقای جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی پیغام میدهند: «بگویید ولو اینکه جای دیگر هم برای آنها ندارند، همه را آزاد کنند.» با این وجود اما تعلل در این خصوص صورت گرفت.
من کسی را برای ریاستجمهوری تربیت نمیکنم
رهبر
انقلاب در جلسهای در سال 88 ضمن شرح چرایی و چگونگی حمایت از روسایجمهور
دولتهای مستقر ازجمله آقای احمدینژاد اظهار میدارند: «از آقای
احمدینژاد که من در طول این چهار سال حمایت کردم، این از اصالتهای انقلاب
است. این چیزی بوده که خودم را موظف میدانستم که از اینها حمایت کنم؛ از
روسایجمهور من همیشه حمایت کردم حتی از رئیسجمهوری که ممشایش را قبول
نداشتم همیشه حمایت کردم. حمایتهای من از او حمایت از مبانی است؛ به قول
شما حمایت از گفتمان است، نه از شخص... . شما میگویید آیا کس دیگری نبود
که روی او سرمایهگذاری کنید؟ اگر کسی بهطور طبیعی میآمد چه اشکالی داشت
[اما] من کسی را تربیت نمیکنم برای ریاستجمهوری؛ این نه جزء وظایف من است
و نه میتوانم این کار را بکنم. اگر چنانچه من یک چنین کاری را بکنم فردای
آن روز مورد اعتراض یک جمع دیگری از قبیل شما قرار میگیرم که شما یک کسی
را به قول فرنگیها لانسه کردید برای ریاستجمهوری. من این کار را نمیکنم،
نمیشود هم بکنم، معنی هم ندارد.»
تذکر به احمدینژاد پیش از مناظرات 88!
به گفته یکی از فرزندان رهبر انقلاب، ایشان که قبل از مناظرهها احتمال داده بودند آقای احمدینژاد بنا دارد از اشخاصی نام ببرد، بهطور مشخص وی را از این کار نهی کرده بودند. علاوهبر آن، در حرم امام خمینی(قدس سره) نیز قبل از اینکه رهبر انقلاب برای ایراد بیاناتشان در جایگاه قرار گیرند با ناراحتی به آقای احمدینژاد عتاب کردند: «مگر من به شما نگفته بودم که از افراد اسم نبرید؟ چرا اسم بردید؟»
نکته جالب دیگر اینکه پس از پایان بیانات رهبر انقلاب و به هنگام ترک حرم امام، آقای هاشمیرفسنجانی که از سخنان رهبر انقلاب خوشحال به نظر میرسید به یکی از فرزندان رهبر انقلاب میگوید صحبتهای آقا انصافا خیلی خوب و کامل بود.
در مورد دشمنانمان هم حق نداریم
در
عکس منتشرشدهای ادعا شده بود که برجی مثلا 12 طبقه در یکی از نقاط
تهران متعلق به خانم فائزه هاشمی است. به گفته یکی از فعالان رسانهای
مرتبط با دفتر رهبر انقلاب، آقا پس از ملاحظه این خبر در روزنامه، دستور
پیگیری میدهند. پس از بررسی معلوم میشود خبر نادرست است. به دستور ایشان،
یکی از مسئولان دفترشان همه روزنامهها و خبرگزاریهایی که این خبر را
منتشر کرده بودند به جلسه دعوت میکند و به آنها متذکر میشود که آقا
فرمودهاند چرا مطلبی که خلاف است باید بنویسید؟ شمایی که متعهد هستید،
شمایی که متشرع هستید چرا باید یک چنین کاری کنید؟ آقا در ادامه نقد و
اعتراضشان تاکید میکنند در مورد دشمنانمان هم حق نداریم خلاف بگوییم.
روایت حجتالاسلام پارسانیا
بخش دیگر کتاب به گفتوگویی با حجتالاسلام پارسانیا مربوط میشود؛ بخشی که با عنوان «نزاع بر سر انقلاب است» منتشر شده و روایتی از یک جلسه مهم در 30 تیرماه 1388 و دیدار رهبر انقلاب با جمعی از فضلای حوزه علمیه را شامل میشود. بخشهایی از این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد:
مشکل از کجا آغاز شد؟
رهبری
معتقد بودند مشکل از آنجا آغاز شد که آقای موسوی حتی قبل از انتخابات خود
را پیروز معرفی کردند. استناد ایشان هم به گفتوگوی آقای موسوی با مجله
آمریکایی تایم بود که متن آن را یک روز قبل از انتخابات یعنی روز بیستویکم
خرداد منتشر کرده بود. آقای موسوی در این گفتوگو مدعی شده بود من پیروز
انتخابات هستم. ایشان همچنین یادآوری کردند که در روز انتخابات هم قبل از
اینکه انتخابات تمام شود، آقای موسوی اعلان کرد که پیروز قطعی انتخابات
است. فردای آن روز هم دیدیم که ادعا کردند تقلب شده و باید انتخابات ابطال
بشود.
دیدار یکشنبه 24 خرداد آقای موسوی با رهبر انقلاب
آقا گفتند در این دیدار آقای موسوی بحث تقلب و ابطال را مطرح کرد و من تاکید کردم که آقای موسوی شما عقلت را دست بچهها نده؛ ابطال یعنی چه؟ چرا انتخابات با این عظمت را باید ابطال کرد؟ ادعاهایتان را از مسیر قانونی دنبال کنید و اگر مشخص شد تقلب یا تضییع حقی شده، من از استیفای حق شما دفاع خواهم کرد؛ اما به او تاکید کردم طرح ابطال انتخابات بیمعنا است و من زیر بار آن نمیروم. ظاهرا آقای موسوی پذیرفت که از مسیر قانونی ادعایش را پیگیری کند، اما بعد که رفتند، دومرتبه مردم را برای فردا (دوشنبه) به تظاهرات فراخواندند و به اینکه مسائل از طریق قانونی پیش برود، تمکین نکردند. همچنین آقا درخصوص دعوت مردم به شورش، به بخش دیگری از مصاحبه روز قبل از انتخابات آقای موسوی با مجله آمریکایی تایم اشاره کردند؛ وقتی خبرنگار از وی میپرسد با اختیارات کمی که رئیسجمهور در برابر رهبری دارد، چه کار میخواهید بکنید؟ آقای موسوی میگوید: حضور مردم در خیابان مسائل را حل میکند.
«فتنه تغلب» به کوشش آقای مصطفی غفاری گرد آمده و انتشارات انقلاب اسلامی (وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای) آن را در 460 صفحه به بهای 32 هزار تومان روانهی بازار کتاب نموده است.