۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۰۳
در همین راستا، گفتگویی را با «حامد ضیافر» محقق و کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث ترتیب دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَتِبْیاناً لِكُلِّ شَیْءٍ» (89/ نحل)؛ بر همین اساس آیا میتوان ماجرای اربعین حسینی را که در چند سال اخیر رنگ و بوی خاصی گرفته است، در قرآن کریم جستجو کرد؟
بله، به نکته مهمی اشاره کردید، قرآن کریم علاوه بر این که در بردارنده تمام حقایق عالَم و شامل قوانین و برنامههای الهی است که خداوند بر اساس آن، عالَم را اداره میکند؛ یعنی نه تنها قرآن بلکه تمام آنچه را که در عالَم هست و واقع خواهد شد، در بردارد و هر چه در عالَم واقع میشود بر اساس قرآن کریم است. به عبارت دیگر، آیات قرآن، قوانینی هستند که در شرایط و ظرفهای مناسب در عالَم واقع میشوند.
یکی از استنادات قرآنی برای این مطلب آیات 68 تا 71 سوره مومنون است. خداوند در این آیات ابتدا برخی را سرزنش میکند که چرا در قرآن تدبر نمیکنند: «أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ اْلأَوَّلینَ». سپس تهمت ناروایی را که این کفّار به رسول الله (ص) زدهاند مطرح میکند. این افراد میگویند رسول خدا (ص) نعوذ بالله جنون دارند یا به عبارت دیگر، کلامشان را از اجنّه گرفتهاند، اما در ادامه آیه خداوند پاسخ این تهمت ناروا را میدهد و میفرماید رسول الله (ص) «الحق» را برایشان آورده است. در آیه بعد پاسخی که قرآن به این نسبت ناروا میدهد بسیار جالب است. خدا میفرماید اگر «الحق» از هواهای آنها تبعیت کند، تمام آسمانها و زمین و هر کسی که در آنها هست تباه خواهد شد! اگر قرآن فقط کتاب هدایت باشد تحریف آن باعث انحراف و گمراهی میشود اما باعث نابودی آسمانها و زمین نخواهد شد، پس چنین چیزی فقط در صورتی قابل تصور است که بپذیریم تمام آسمانها و زمین بر اساس قرآن ایجاد شده و بر اساس قرآن اداره میشوند.
بر چه اساسی میگویید منظور از «الحق» قرآن است؟
وقتی در آیه 70 مومنون خدا میفرماید: «بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ»، در واقع دارد به قرآن اشاره میکند و در مقابل کفار که قرآن را کلام اجنه میداند، میگوید قرآن «الحق» است. حالا در ادامه و در آیه 71 وقتی در مورد «الحق» جملة دیگری مطرح میشود، قاعدتاً این جمله توضیح الحق در آیه قبل است که معلوم شد همان قرآن است.
با این توصیف واضح است که باید ماجرای عظیمی مانند اربعین، تبیینی قرآنی داشته باشد. بلکه اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم باید بگوییم اربعین نتیجه إعمال برخی از آیات قرآن در عالَم است، اما مهم این است که بتوانیم ماهیت اصلی اربعین را در قرآن جستجو کنیم، نه اینکه برخی اجزاء اربعین را جدا از پیکرة اربعین مورد مطالعه قرار دهیم. این نگاه پیکرهای در مطالعة آیات یک سورة قرآن هم ضروری است. به این معنا که اگر هر آیه از یک سوره را به تنهایی و جدا از پیکرة سوره، به عنوان قانونی که در عالم إعمال میشود، مورد بررسی قرار دهیم، در دنیا صدها مصداق برای آن، به عنوان صحنهای که آن قانون در آن اعمال شده است، قابل تصور است؛ در حالیکه اگر آن آیه درون پیکرة سوره مطالعه شود، چه بسا نتواند بیش از یک مصداق پیدا کند. در این راستا سورة صف سورهای است که به نظر میرسد ماجرای انقلاب اسلامی ایران و همچنین اربعین، تنها مصداق پیکره تمام آیات این سوره هستند که در دنیا واقع شدهاند.
خداوند در آیات 2 تا 7 سوره «صف» از سه گروه سخن میگوید، سه گروه که دشمنان خدا هستند (گروهی از بین مسلمانان، فاسقان یهود و ظالمان نصاری) و در آیه هشتم این سوره از دشمنی این سه گروه در حد ارادة خاموش کردن نور خدا سخن گفته میشود. این سه گروه که همیشه دوست داشتند نور خدا را خاموش کنند، در مقطعی از زمان ارادة جدّی برای چنین کاری را میکنند. در چنین شرایطی که این سه گروه از دشمنان واقعاً اراده خاموش کردن نور خدا را میکنند، خدا نورش را طی مراحلی تامّ میکند. در حقیقت خداوند، این ارادة ضعیف را بهانهای برای پیش بردن برنامة عظیم خود در زمین قرار میدهد و متناسب با مراحل تامّ کردن نورش، به تدریج «دینِ حقّ» را بر تمام ادیانِ آسمانی و غیر آسمانی غلبه میدهد.
لطفاً درباره این نور توضیح بیشتری دهید. منظور از این نور چیست؟
این نور بنا بر روایات، نور ولایت اهل بیت (ع) است که البته بنا بر ظاهر آیات نیز میتوان این مطلب را نتیجه گرفت. در چند روایت معتبر در توضیح آیه 8 سورة صف، جملة «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِم» به «یریدون لیطفئوا ولایة أمیر المؤمنین (ع) بأفواههم» معنا شده است. بنابراین ادمه سوره به جامعهای از شیعیان مربوط میشود. آیه 8 سوره صف یک مصداق بارز برای مطلبی است که در ابتدا مطرح شد. این آیه یک قانون است که خداوند در شرایط مناسب خود در دنیا إعمال میکند؛ یعنی در هر زمان که این سه گروه دشمنان واقعاً اراده خاموش کردن نور ولایت اهل بیت (ع) را در یک جامعه شیعی کنند، خدا این نور ولایت را طی مراحلی در آن جامعه تامّ میکند.
یعنی باید جامعة شیعهای را تصور کرد که به طور همزمان مورد هجوم دشمنانی از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان قرار گرفته، با این قصد که نور ولایت اهل بیت (ع) را به کلی خاموش کنند. در این شرایط خداوند به یکباره بر خلاف جریان مورد نظر دشمنان، یک مرحله نور ولایت را در آن جامعه زیاد میکند که حاکی از مرحله اول تام شدن نورالله است و طبق آیه 9 سوره صف یک مرحله از غلبه دین الحق را جلو آورده است. نورافشانی خداوند در عمق ظلمانی دنیا، رفتارهای جدیدی را از سوی مومنان طلب میکند. در آیات 10 و 11 سورة صف نیز خداوند مومنان را دعوت به انجام رفتارهایی میکند که حاکی از مرحلهای از تام شدن نورالله صورت گرفته است. خداوند در این آیات نسخهای را در مقابل مومنان قرار میدهد تا از «عذاب الیم» نجات پیدا کنند.
این «عذاب ألیم» مربوط به چه دورهای است و آیا راهی برای نجات از آنها وجود دارد؟
این عذاب الیم را میتوان به حسب جایگاهشناسی در سورة صف، عذابی در مقطع آخرالزمان است. خداوند در آیات قرآن نسخه رهایی از عذابهای آخرالزمانی را در سه بخش اینچنین معرفی میکند: 1ـ ایمانتان به الله را تقویت کنید. 2ـ ایمانتان به رسول او را تقویت کنید. 3ـ با اموال و جانها در مسیر [ولایتِ] خدا مجاهده کنید. سپس برای این قوم که این مراحل را پشت سر گذاشتهاند، در آیه 12 سه پاداش اخروی مطرح شده و بعد از آن در آیه 13 صف به ترتیب سه پاداش دنیایی را مطرح میفرماید: اول نصرت خدایی که قاعدتا در مقابل همان دشمنان مطرح شده در سوره است، دوم فتح سرزمینهایی در نزدیکی خودشان، و سوم بشارتی که باز بر اساس جایگاهشناسی آیات باید بشارت به مرحله دیگری از ازدیاد نور باشد.
انقلاب اسلامی ایران اولین مرحله از تام کردن نور الله است
آیا این توالی ماجراها در سوره صف را میتوان با وقایع انقلاب اسلامی ایران انطباق داد؟
بله همینطور است، حکومت منحوس پهلوی ـ که دست نشانده انگلیس خبیث و آمریکای جهانخوار و عناصر داخلیشان فرقه ضاله بهائیت و صهیونیستهاست ـ قصد ریشهکن کردن باورهای ولایی در ایران را داشت، اما خداوند در اوج سیطرة دشمنان اسلام بر ایران، نور خود را به شکل معجزهآسایی در این کشور زیاد کرد. بعد از آن با ولیّ از جانب خدا موضوعات اعتقادی جدیدی را که در رأس آنها لزوم تشکیل حکومت اسلامی و نیز مقولة ولایت فقیه بود، مطرح کرد و جامعه شیعه ایران آن باورها را پذیرفتند. در گام بعدی این ملت با همان الگوی ذکر شده در آیه 11 سورة صف، وارد جنگی ولایی شدند و در آن از بذل اموال و جانهایشان هیچ مضایقه نکردند. بنابراین مطابق پیکره آیات سوره صف انقلاب اسلامی ایران را باید اولین مرحله از تام کردن نور الله دانست.
یعنی آنچه در آیات سوره صف به آن پرداخته شده با همان نظم و چینش در انقلاب اسلامی واقع شده است؟
کاملاً درست اشاره کردید. بعد از انقلاب شاهد آن بودیم که در مقاطع گوناگون شیعیان انقلابی ایران مورد نصرت خداوند قرار گرفتند که از جملة آن میتوان به طوفان طبس، بر ملا شدن کودتای نوژه، نصرتهای متعدد در دوران جنگ تحمیلی و پیروزیهای خارج از مرزهای ایران مانند پیروزی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه اشاره کرد. سپس خداوند برای ملت ایران فتح در سرزمینهایی نزدیکی آنان را قرار داد که البته این فتح از جنس کشورگشایی نبود، بلکه کشورهای عراق و سوریه علیرغم هزینههای سنگینی که آمریکا برای تصاحب آنها پرداخت، به صورتی قابل تامل با ایران همسو و هماهنگ شدند. این حد از تناسب بین پیکرة سورة صف و وقایع جمهوری اسلامی نمیتواند تصادفی باشد.
با این ترتیبی که مطرح کردید، در زمان حاضر باید بشارت بر مومنان تحقق یافته باشد؟ اما چگونه؟
بله، اما پس از تمام این مراحل، بر اساس پیکرة سورة صف باید شیعیان منتظر بشارتی از جانب خداوند باشند. این بشارت از آنجا که دیگر نبّی و رسولی میان مردم نیست، به نظر میرسد باید از طریق یک «صحنه» منتقل شود، صحنهای که مردم به آن وارد شوند و زیاد شدن نور را در آن صحنه نتیجه بگیرند. در چنین شرایطی که باید به شدت منتظر صحنهای باشیم که در آن خداوند به شیعیان بشارت بدهد، با صحنة عظیم راهپیمایی اربعین مواجه شدهایم. صحنهای که عظمت آن از نگاه کسانی که درون صحنه قرار گرفتهاند به حدی است که برپا کنندة آن را نمیتوان هیچ گروه یا حتی ملت و دولتی دانست.
این صحنه با فاعلیت «نور خدا» برپا شده است و این نورالله است که بسیاری از مردم را بیهیچ آمادگی قبلی به کار گرفته و آنها را وارد فضایی نورانی کرده تا از درون این صحنه زندگی فضای نور را تجربه کنند. در شرایطی که سیطرة شیاطین جن و انس بر رسانههای جهان، هر حرکت فرهنگی در جهان اسلام را مختل کرده است، چه کسی میتواند این جمعیت میلیونی را به راه بیاندازد، مردمانی از تمام کشورها را در زمانی خاص و مکانی خاص از دنیا جدا کند و در آنها ایمان و روحیه و اخلاق متعالی ایجاد و راهی مسیری کند که وقتی از ایشان بپرسی چه حس و حالی دارید، میگویند روی زمین نیستیم انگار بسمت ارتفاعات حرکت داده میشویم. چه کسی امنیت این جمعیت را خصوصاً در سالهایی که بخش بزرگی از خاک عراق در تصرف داعش بود، حفظ کرد؟ چه کسی بهداشت، خوراک و اسکان این جمعیت چند 10 میلیونی را تأمین میکند؟
اربعین، مژدۀ پایان دوران ضعف شیعه و حرکت به سمت ظهور را نوید میدهد
له بنده هم وقتی با برخی افراد حاضر در صحنه اربعین صحبت میکردم دیدم که همین اعتقاد را داشتند و حس و حالشان قابل وصف نبود.
جالب این است که حتی بعضی از احساساتی که در بین جمعیت اربعینی دیده میشود، در دیگر اوقات سال چندان به چشم نمیخورد. حس سربازی برای حریم امام (ع) یکی از آن احساسات مرتفع و ارزشمند است که در این وسعتی که در ایام اربعین بر زبان مردم جاری است و میبینیم، هرگز مورد انتظار نیست. صفا و صمیمیت، عدم دلبستگی به دنیا و بسیاری از روحیات دیگری که در این صحنه بین مردم موج میزند، با هیچ تعلیم و تربیت بشری در این وسعت قابل انتقال نیست. با این اوصاف اگر بپذیریم که صحنة اربعین، همان بشارت خداوند در آیه 13 صف به مومنان و شیعیان است، باید از این صحنه تامّ شدن نور خدا را در زمین نتیجه بگیریم؛ یعنی پس از انقلاب اسلامی ایران، اربعین دومین مرحله تام شدن نور الله در زمین است. این تامّ شدن نور خدا با توجه به آیه آخر سورة صف به عزّت شیعیان و پیروزی آنها بر دشمنان اهل بیت (ع) منتهی خواهد شد، لذا بر اساس سورة صف، صحنه اربعین «صحنه بشارت» به شیعیان اهل بیت (ع) و مژده پایان دوران ضعف شیعه و حرکت به سمت ظهور مهدی (عج) را میدهد.