۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۲۰
از این رو به اذعان برخی از اندیشکدههای آمریکایی - غربی رشد و گسترش رویکرد افکارعمومی جهان به دین اسلام پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران انکارناپذیر است به گونهای که دین اسلام در دهههای آینده دین اول مردم جهان خواهد بود؛ زیرا انقلاب احیاگر اندیشههای ناب اسلام بود؛ اندیشههایی که مبتنی بر فطرت انسانی است.
در دهههای اخیر موج انقلاب اسلامی متوقف نشده بلکه در دهههای اخیر شاهد نفوذ اندیشههای اسلامی در سایر بلاد اسلامی بودیم که از آن با تعبیر «بیداری اسلامی» یاد میشود. همچنین در 5 سال اخیر شاهد سومین موج بیداری ملتها این بار در حد جهانی بودیم که از آن به عنوان پدیده پیادهروی اربعین حسینی یاد میشود. حضور گسترده مردم دنیا با هر دین و مذهبی و بدون توجه به اختلافات مذهبی و قومیتی و با یک هدف و مقصد واحد که همان زیارت سید و سالار شهیدان است، طلیعههای یک اتفاق بسیار بزرگ در پهنه عالم است که تاکنون نظیر نداشته است.
شنیدن و خواندن خاطرات تازهمسلمانانی که از کشورهای اروپایی و آمریکایی در این همایش بینالمللی حضور یافتهاند، درسآموز و عبرتانگیز و برای سایر مسلمانان جالب توجه خواهد بود.
آرین، 35 ساله از کشور هلند یکی از زوار اربعینی است که از خاطرات مسلمان شدن خود و حس حضورش در زیارت اربعین میگوید که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید.
شانزده سال پیش مسلمان شدم و اسم ابراهیم را انتخاب کردم. تا قبلش مسیحی بودم. فکر میکنم از وقتی چهارده ساله بودم درباره مذاهب مختلف و سلوکهای معنوی متفاوت مطالعه میکردم تا حقیقت خودم را پیدا کنم و خودسازی کنم و خدا را بیشتر بشناسم. کم کم از هجده سالگی جذب اسلام شدم.
آن موقع تصمیم گرفته بودم دوباره برگردم و مثل یک مسیحی معتقد باشم، البته دلم مسیحیتی را میخواست که جنبه عرفان و معنویت در آن بیشتر باشد. آن زمان یکی از دوستانم به من گفت که در قرآن مطالبی درباره عیسی و مردم است. جالب است که خودش مسلمان نبود، اما من را به سمت اسلام سوق داد. من هیچ اطلاعی از آن مطالب نداشتم چون هنوز خود اسلام هم برایم ناشناخته بود.
تصمیم گرفتم آن (قرآن) را بخوانم. یک قرآن کریم خریدم. یک جورهایی من را گرفت و بعد از این برایم خیلی آسان شد که بپذیرم قرآن، سخنان خداست و محمد پیامبری از سوی خدا بوده است. به نظرم مهمترین دلیل تغییر آیینم این بود که روندی که طی کردم یک روند عقلانی بود. دیده بودم بعضیها که تغییر دین دادهاند میگویند که در خواب یا رؤیا چیزی دیدهاند یا به آنها چیزی گفته اند ... در مورد من اصلاً اینطور نبود. الان که اتفاقات آن دوره را مرور میکنم، میبینم چندین سال بود که برای آن لحظه آماده شده بودم. اینطور نبود که یک باره تصمیم بگیرم از مسیحیت و زندگی گذشته خود دست بکشم و بیایم مسلمان شوم. زندگی من خیلی وقت بود که عملاً شبیه زندگی یک مسلمان شده بود و تنها بعضی از شعائر و اعمالی مثل نماز خواندن را کم داشت. بله اینطور بود که ادامه این مسیر برایم آسان شد.
به نظرم برای چشیدن زیارت اربعین فقط باید آمد و آن را از نزدیک حس کرد. به خصوص در غرب راه مناسبی برای به دست آوردن اطلاعات درباره اربعین نیست.
در حوزه تخصصی من، رشته هست به نام اگزوتیسم برای مطالعه آداب و رسوم عجیب و غریب که شاخهای از اورینتالیسم و شرقگرایی است. آنها نگاهشان به دنیای مسلمان، به عنوان دنیایی عجیب و غریب است که عمدتاً هم درباره درد، مسائل جنسی، زجر کشیدن، خشونت و آزار اینجور چیزهاست ... فکر میکنند از قرن هفدهم میلادی تا به حال در دنیای مسلمانان تنها همین خبرهاست. به نظرم این نگاه خیلی سطحی و ظاهربینانه است.
شاید باورش سخت باشد ولی این نگاه امروزه هم خیلی شایع است. بعضی از نشریات در طول مدت عاشورا تا اربعین فقط صفحاتشان را پر میکنند از تصاویر خونآلود و خشن و تنها درباره کارهای خشن و زخم و جراحت و ... مینویسند. بنابراین فکر نمیکنم به چنین روزنامههایی بشود اعتماد کرد. آنها صداقت ندارند و منابع خوبی برای کسب خبر نیستند. من هنوز هم در رسانهها پوشش خبری چندانی درباره اربعین ندیدهام.
به نظرم بهترین راه برای معرفی زیارت اربعین در غرب شکلی از گفتگوست که به آن میگوییم گفتوگوی میان ادیان و در کشورهای اروپایی مرسوم است. در این گفتوگوها افراد تجربههای دینی خودشان را به اشتراک میگذارند. یهودی، مسیحی، بودایی و مسلمان همگی دور هم جمع میشوند و افکارشان را هم مطرح میکنند.
... در مورد قضیه امام حسین من بیشتر بر تجربه شخصیام متمرکز میشوم. این مسأله در مورد امامان دیگر هم مصداق دارد. چیزی که بسیار اهمیت دارد، این است که آنها همیشه تلاش میکردهاند در جامعه اتحاد ایجاد کنند نه اینکه به دنبال قدرت و به دست آوردن جایگاهی برای خودشان باشند.
پی نوشت:
برگرفته از کتاب پادشاهان پیاده (خرده روایتهایی از زیارت اربعین) اثر بهزاد دانشگر و محمدعلی جعفری
منبع:تسنیم