سرویس شعر آیینی عقیق:عصر
شعر ریحانه به مناسبت سالروز ولادت حضرت معصومه (ع) با همکاری دبیرخانه جشنواره آیینه مهر با حصور شاعران آیینی برگزار
شد.
ساجده جبار پور
،مهدی مظاهری ،عارفه دهقانی ،نفسیه سادات موسوی ،سیده تکتم حسینی ،رویا باقری،
صهبا رحیمی فاطمه نانی زاد، عطیه سادات حجتی ،مهدیه نژاد ابراهیم ،ریحان ابراهیم
زادگان ، مریم میرزا حیدری ، سمیه مومنی ،سیده فاطمه موسوی ،اسما سوری ،فاطمه
غلامی ،زهرا افشاری و مریم کوهپایه در این برنامه به شعر خوانی پرداختند که گزیده
ای از آن را در ادامه می خوانید
آیه در آیه حیا در تو مصوّر میشود
آفتاب از گنبدت بانو! منوّر میشود
دست بارانی ،تو ،بر اهل کویر و داغشان
کوچه با عطر نفسهایت معطّر میشود
ای ملک بانو زمین را آسمانی کرده ای
چادرت بر شانه هایت مثل شه پر میشود
آن طرف در مشهدش داریم گویا سلسبیل
این طرف در قم لبم لبریز کوثر میشود
آنکه همنامست با مادر به لفظ فاطمه
در زیارت نیز با مادر برابر میشود
چشمه ی ناب طهورا چشم امید رضا
حز تو کی دردانه ی موسی بن جعفر میشود
سیده فاطمه موسوی :
ازموشک ذوالفقار شیرانِ سپاه
لرزیده تن آل سعود گمراه
این تازه شروع کارزار شیعه ست
لاحول ولا قوه الا بالله
ای ابرهه از قیام این ایل بترس
از فیل بترس از ابابیل بترس
در کعبه امان نداری از خشم خدا
از موشک ایرانیِ سجّیل بترس
راه سلف فاسدشان بیراهه است
این است که عمر سلفی کوتاه است
داریم به فتح مکه می اندیشیم
این تازه شروع کار حزب الله است
گفتند پیام تندتان جو سازیست
گفتیم که تازیانه حق"تازی"ست
از جلوه حیدری ما لرزیدید؟
این تازه برای ما ترقه بازیست
ساجده جبارپور:
بهار آمده در کوچه، به جای سوز فقط ساز است
از آشیانه بیا بیرون، بپر که موسم پرواز است
برای حال من خسته، برای این گل دلبسته
بخوان دوباره قناری جان حیات تشنه آواز ست
چنان به گریه نشست این زن، جوانه سر زده بر دامن
چرا نگفت کسی بامن که عشق خانه برانداز ست
اگرچه نان خورش ما درد اگرچه کوچه پر از نامرد
به انتظار دراین خانه همیشه پنجره ای باز است
همیشه روزنه ای روشن، نوید رفتن تاریکی ست
گلی برآمده از گلدان نشان روشن اعجاز است
درون سینه گلی دارم که در مسیر تو میکارم
و نام کوچک تو انگار هنوز بر لب من راز ست
نسیم بوی بهار آورد که از هوای تو بنویسم
به نام عشق که می ماند، به نام دوست که آغاز است
عطیه سادات حجتی :
دل تنگ و دل سپرده ي مهر برادري
دل داده اي به شاه و دل از ماه مي بري ...
.
تكرار عاشقانه اي از جنس زينبي
مضمون يك قصيده ي خواهر برادري ...
.
سلطان اگر كه عالم آل محمد است
تو عالمه ترين زن آل پيمبري ...
.
از حوزه هاي علميه خيري نمي رسيد
در قم اگر نبود نگاهت به منبري
يك عمر روي پاي خودش ايستاده قم
تنها به شوق اينكه تو تشريف آوري ...
.
احلي من العسل شده درياچه ي نمك
با نام تو ، تويي كه تجلي كوثري ...
.
ياد مدينه در حرمت زنده مي شود
مريم ترين كريمه ي موسي بن جعفري ...
.
موساي اهل بيت"فداها"برات گفت
يعني تو هم براي پدر مثل مادري
.
روز ولادت تو فقط روز دختر است
يعني نديده است جهان چون تو دختري ...
.
صرف كنيزي تو شده عمر مادرم
وقتي كه هست عمر پدر وقف نوكری
من ... نامه اي كه لب به لب از درددل پرم
اي كاش مي رسيد ز بامت كبوتري ...
دستم به دامنت كه دلم تنگ كربلاست
ما را به پاي بوسي جدت نمي بري ؟!
نفیسه سادات موسوی :
من از ميان همه_دوستان دوروبرم
خيال ميكنم اين روزها گرفته ترم
پر است كاسه ي صبرم، نمانده راهي نيز
به غير اين كه بيايم بليط قم بخرم
دو بال شوق برايم كنار بگذاريد
كه از ورودي اين شهر تا حرم بپرم
گناهكارم و با اين وجود، مي آيم
من از عطوفت اين خانواده با خبرم
و نذر كرده ام اين بار هر چه شد ،بروم
براي عرض ارادت ، پياده سمت حرم
هميشه چشم اميدم به صحن معصومه ست،
هواي مرقد مادر كه ميزند به سرم
نوشته اند كه ما نيز جزو ساداتيم
به اين تبارِ به بانو رسيده مفتخرم
ریحان ابراهیم زادگان:
آدم مگر راه خطا را برنميگردد ؟
برگشته ام .... اين عمر اما بر نمي گردد
افتادي از چشمم شبي غمگين و باراني
بعد از سقوطش اشك بالا بر نمي گردد
تقويم تو هر چارفصلش هم زمستان است
يعني به اين ويرانه گرما برنمي گردد
از تو ، مسافرخانه ي مخروب و تنگ و دور
ديروز هركس رفته فردا بر نميگردد
تنها نمان .... من مثل ديروزم نمي مانم
از عشق تنها رفته تنها بر نميگردد