بین طلوع و... چشم تو در رفت و آمد است
یوسف رحیمی :
چشم دلم به سمت حرم باز میشود
با یک سلام صبح من آغاز میشود
پر میکشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه، لحظهٔ پرواز میشود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز میشود
اینجا دو قطره اشک، برات زیارت است
اینجا دلِ شکسته سببساز میشود
کو چشم روشنی که ببيند در اين حرم
هر روز چند مرتبه اعجاز میشود
اعجاز توست اينکه دلم يا کريم توست
قلب تپندهٔ حرم قم، حريم توست
اينجا بهشت دختر موسی بن جعفر است
از نفحهٔ شهود و تجلی معطر است
برپا شدهست مکتب قرآن و اهلبيت
دارالعلوم مريم آل پيمبر است
اينجا کليد علم و فقاهت ارادت است
خاک در حريم تو علامهپرور است
چشم اميد عالِم و عاشق به سوی توست
اينجا چقدر چشمهٔ جوشان کوثر است
تنها پناهگاه دلم صحن آينهست
وقتی دلم از آه زمانه مکدر است
هر شب کنار مرقد تو يک مدينه دل
دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است
صحن تو غرق بوي گل ياس میشود
اينجا حضور فاطمه احساس میشود
با آن که هست هر دو جهان مال فاطمه
اينجا دميده کوکب اقبال فاطمه
بیاختيار پای ضريحت رسيده است
هر زائری که آمده دنبال فاطمه
دارد تمام مرقد تو بوی آسمان
اينجاست سايهسار پر و بال فاطمه
فرمود آشيانهٔ امن الهی است
صحن و سرای تو: حرم آل فاطمه
خورشيد آل فاطمه از راه میرسد
هر سال ما اگر که شود سال فاطمه
اي عمهٔ امام زمان! کاش در حرم
يک صبح جمعه لايق ديدار میشدم
خاتون ملک ارض و سما إشفعیلنا
محبوبهٔ حبيب خدا إشفعیلنا
آرامش و قرار دل ثامن الحجج!
ای زينب امام رضا إشفعیلنا
عصمت دخيل بسته به چادر نماز تو
ای آفتاب حجب و حيا إشفعیلنا
در هر سحر به سوی ضريح اجابتت
میآورم دو دست دعا إشفعیلنا
روی سياه و بار گناهان ما کجا
لطف و کرامت تو کجا إشفعیلنا
مهر و ولايتت شده حبلالمتين ما
در صبحگاه روز جزا إشفعیلنا
روز حساب تو همه اميد شيعهای
تنها نه شيعه، اهل جهان را شفيعهای
با حبّ تو کسی که دلش را محک زده
طعنه به پارسایی حور و ملک زده
سرشار از زلالی نور یقین شود
در مرقد منور تو قلب شکزده
از چشمههای فیض تو سیراب میشود
هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده
تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست
بر گنبد تو دست توسل فلک، زده
شبهای جمعه طوف حرم میکنم ولی
گویا کسی به زخم دل من نمک زده
دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا
این دل برای دیدن ششگوشه لک زده
امشب گره گشاست دم يا رضا رضا
در دست توست تذکرهٔ کربلای ما
غلامرضا سازگار :
ای دُر یمِ عصمت یا حضرت معصومه
ای فاطمه ی عترت یا حضرت معصومه
ای خاک رهت جنّت یا حضرت معصومه
ای سایه ی تو عفّت یا حضرت معصومه
قم از تو یم رحمت یا حضرت معصومه
محتاج دمت حکمت یا حضرت معصومه
تو در حرم موسی انسیّه ی حورایی
انسیّه ی حورایی محبوبه ی یکتایی
محبوبه ی یکتایی ممدوحه ی طاهایی
ممدوحه ی طاهایی ریحانه ی بابایی
ریحانه ی بابایی آیینه ی زهرایی
در صورت و در سیرت یا حضرت معصومه
تنها نه محیط قم، ایران به تو می نازد
عصمت به تو می نازد، ایمان به تو می نازد
عترت به تو می نازد، قرآن به تو می نازد
تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو می نازد
جنّ و ملک و حور و انسان به تو می نازد
بانوی همه خلقت یا حضرت معصومه
شمس و قمر و النجم، جنّ و ملک و انسان
جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان
هم حوری و هم غلمان هم مالک و هم رضوان
هم عالم و هم حاکم هم بنده و هم سلطان
دارند به تو چشمِ، لطف و کرم و احسان
گیرند زتو حاجت یا حضرت معصومه
نبوَد عجب ای بانو شاهی به گدا بخشی
وز گرد حریم خود بر روح شفا بخشی
بر روح، شفا بخشی بر سینه صفا بخشی
حاجات خلایق را از لطف و عطا بخشی
بر خلق زمین بخشی بر اهل سما بخشی
داری زحق این قدرت یا حضرت معصومه
ای کعبه ی اهل دل ایوان طلای تو
ای سرمه ی حور العین خاک کف پای تو
قم نه همه ی عالم مرهون عطای تو
فیضیّه بُود دائم در ظلّ همای تو
گردد درِ جنّت باز از صحن و سرای تو
یک بذل تو صد جنّت یا حضرت معصومه
ای بانوی نُه افلاک ای مادر اهل قم
ای خاک حریم تو تاج سر اهل قم
ای کوثر فیض تو در ساغر اهل قم
آید زنسیمت جان در پیکر اهل قم
گلدسته ی صحنینت روشن گر اهل قم
ای قم حرم امنت یا حضرت معصومه
آنانکه به شهر قم بر عرض ادب آیند
آنانکه به پای جان رو سوی تو بنمایند
در صحن تو روگردان از جنّت اعلایند
هر گام که ای بانو در صحن تو پیمایند
هر زائر قبر تو هم زائر زهرایند
نازند بدین رتبت یا حضرت معصومه
ای دسته گل زهرا زیحانه ی اهل البیت
ریحانه ی اهل البیت دُردانه ی اهل البیت
زوّار حریم تو پروانه ی اهل البیت
قبر تو بوُد کعبه در خانه ی اهل البیت
قم گشته زفیض تو کاشانه ی اهل البیت
نازند به تو عترت یا حضرت معصومه
منبع اشعار ارسالی . حسینیه