24 مهر 1400 10 (ربیع الاول 1443 - 11 : 14
کد خبر : ۸۷۹۱۵
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۳:۰۳
عقیق به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند
به مناسبت سالروز تخریب بقیع عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند
سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت سالروز تخریب بقیع عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت منتشر می کند:




مجید لشگری :
پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد

به ضریحی که ندارید قسم خواهم خورد

به ضریحی که ندارید قسم، آقایان!

محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد

تولیَت دست محبّان رضا می‌افتد

از غذاهای پر از نور حرم خواهم خورد

اشک را با نفس لطف شما مثل شراب

معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد

وسط صحن شما مست قدم خواهم زد

جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد

ارزشم هست همان‌قدر که عاشق باشم

نان سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد

حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم

دانه‌ی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد

سید پوریا هاشمی :

شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست

ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست

بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند

نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست

کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند

نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست

به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند

به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست

مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما

چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟

نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه

همه آمادۀ اشکند اما روضه خوانی نیست

به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد

وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست

همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت

بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست

چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد

صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست

یوسف رحیمی :
با بی‌کسی و غربت و غم می‌سازيم
با شيون و آه دم‌به‌دم می‌سازيم
سوگند به آن چهار آقای غریب
يک روز در این خاک، حرم می‌سازيم

سید محمد رضا شرافت:

...من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذره‌ام که آمده تا پیشگاه نور

در نام تو چه حس غریبی نهفته است
در نام تو چه خاطره‌ها می‌شود مرور

آقا غریب هستی و وقت سرودنت
حسی غریب در دل من می‌کند ظهور

من هم غریب مثل تو یا ایها الغریب
من کی صبور مثل تو یا ایها الصبور

با تو چقدر ماهیتم فرق می‌کند
مانند ایستادن شب در حضور نور

در پیشگاه آینه مرد مقربی
تو بضعة الرسولی و ریحانة النبی

ای نور روشنای دل و خانهٔ نبی
ای جایگاه عرشی تو شانهٔ نبی

روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است
نور تو ابتدای جهان، روح عالم است

از قلب تو ندیده‌ام آقا رحیم‌تر
از بخشش و کرامت دستت کریم‌تر

حاتم به دست بخشش تو بوسه‌ها زده است
نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است...

سنگ صبور، مأمن غم‌ها و دردها
ای خانه ات پناه همه کوچه گردها

صلحت حماسه‌ای‌ست که با روضه توام است
صلحت چقدر آینه‌دار محرم است

باید شناخت صبر و شکیبایی تو را
باید گریست یک دهه تنهایی تو را

در لحظه لحظه زندگی تو غم است، آه
غربت همیشه با دل تو توام است، آه

هر لحظهٔ تو بوده نشان از غریبی‌ات
وای از غم دل تو، امان از غریبی‌ات

هر روز شهر بر غمت افزود وای من
دشنام بود و نام علی بود وای من

عمری غریب بوده ولی صبر کرده‌ای
مانند لحظه‌های علی صبر کرده‌ای

شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را

یک قطعه خاک وسعت یک غربت مدام
یک قطعه خاک مدفن چار آسمان امام

یک قطعه که شنیدن آن گریه‌آور است
آن قطعه‌ای که مدفن مخفی مادر است

شیعه همیشه داشته داغی وسیع را
داغ وسیع غربت تلخ بقیع را

در این هجوم درد و غم و داغ بی‌امان
صبری دهد خدا به دل صاحب‌الزمان



گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: