07 ارديبهشت 1401 26 رمضان 1443 - 27 : 16
کد خبر : ۷۹۴
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۱ - ۰۷:۱۱
تاکید آیت الله جاودان بر آمادگی برای امتحان های سخت
ببینید همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ می‌آید و به هرکجا که بتواند چنگ می‌زند و نمی‌گذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک می‌اندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین می‌برد.
آیت‌الله محمدعلی جاودان در ادامه سلسله جلسات اخلاق خود، بحثی درباره رذایل اخلاقی مطرح کرد که مشروح آن در پی می‌آید.
 کسی که یک مشکل اخلاقی دارد ـ مثلا بسیار پول دوست است ـ این مشکل یک جایی گریبان‌گیر او می‌شود. ممکن است مدتی امتحانی در رابطه با پول پیش نیاید. اما اگر زمانی امتحانی پیش بیاید ممکن است او در همانجا به خاطر‌‌ همان خلق بد، زمین بخورد و ممکن است بعد از زمین خوردن دیگر بلند نشود. این مسئله بسیار بدی است و ترس دارد.
شخص دیگری ترسو است. ممکن است یک جا به خاطر این ترس زمین بخورد و دیگر بلند نشود. در این دوره‌های اخیر با این امتحاناتی که پیش آمد افراد بسیاری به دلیل اینکه ذهنیات صحیحی نداشتند و آنطور که باید اسلام را نمی‌شناختند، لغزیدند.
ببینید همه ما یک روزی امتحانی داریم. حتی اگر در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید شیطان هنگام مرگ می‌آید و به هرکجا که بتواند چنگ می‌زند و نمی‌گذارد انسان با اعتقاد به خدا از دنیا برود. در یک امری در دل شک می‌اندازد. در یک جایی اعتقاد را از بین می‌برد. این یک مطلب مسلم است. البته اینطور نیست که در طول عمر هیچ امتحانی پیش نیاید، اما بر فرض اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، حضور شیطان در هنگام مرگ یک امر قطعی و بسیار جدی است. اگر ما یک جایی مشکل داشته باشیم از همانجا زمین می‌خوریم.

در زمان‌های قدیم مکرر داستانی را نقل می‌کردند. یک آقایی یک ظرف عتیقه داشت که بسیار آن را دوست داشت. مریض شد و حالش بسیار سخت شد. مدام به او می‌گفتند که لا اله الا الله بگو. او رویش را به سمت دیگری می‌گرداند.
یا در نقل دیگری می‌گویند شخصی یک پسری داشت که بسیار او را دوست داشت. همین امر ممکن است انسان را به زمین بزند. مدام به او می‌گفتند که لااله‌الاالله بگو و او رویش را به سمت دیگری می‌گرداند. اطرافیان گفتند که ما فکر می‌کردیم این مسلمان و مؤمن است و خدا را قبول دارد. پراکنده شدند و او را طرد کردند. خدا مرحمت کرد و او در آن زمان از دنیا نرفت و حالش خوب شد. بعد متوجه شد هیچ کس به او اعتنایی نمی‌کند.
اینکه عرض می‌کنم داستان است اما مطلبی که در آن بیان شده واقعیت دارد. بعد همه را جمع کرد و گفت واقعیت این است که من این ظرف را بسیار دوست داشتم. در آن لحظه که شما به من می‌گفتید لااله‌الاالله بگو، شیطان به من می‌گفت اگر بگویی این ظرف را می‌شکنم. یا در نقل دیگر آمده بود که کارد را روی گلوی پسرم گذاشته بود و می‌گفت اگر بگویی سرش را می‌برم. این‌ها مثال و داستان و قصه است. ممکن است واقعیت داشته باشد و ممکن است واقعیت نداشته باشد. اما مطلبی که بیان شده درست است.
اگر انسان مشکلی داشته باشد، آن مشکل انسان را زمین می‌زند. اگر فهم انسان صحیح باشد و معارف درست کسب کرده باشد و اخلاقیاتش درست باشد، هیچگاه نمی‌لغزد.


منبع: javedan.ir

کد خبرنگار/212111
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: