عقیق: بیشتر دوستان به اسم علی میشناسندش.صراحت لهجه اش دوست داشتنی بود. با وجود جوانی خوب توانسته در میان هیئات اثرگذار باشد. دغدغه اش اعتقادات مردم است و می گفت اگر اعتقاد مردم درست شود همه چیزشان درست می شود. رسانه را مهمترین ابزار برای اثرگذاری روی اعتقادات و اخلاق مردم می دانست. خود را نوکر اهل بیت علیهم السلام می دانست و منبر رفتن را یکی از راه های ابراز این نوکری.
_ حوزه های علمیه،روحانی را آماده رفتن به منبر یا منبری شدن نمی کند، موافق هستید؟
_ خب این کلام شما بنده را به این نتیجه می رساند که برای منبر رفتن اجتهاد لازم است.
مرحوم امام(ره) نظرشان این بود که برای منبر رفتن یا هر نوع خدمتی که حق طلبی بخواهد اجتهاد لازم است. اما بعضی ها اعتقاد دارند با پایه شش و اتمام لمعتین می شود منبر رفت، اما این منبر با منبر کسی که درس خارج فقه خوانده متفاوت است.چون آن شخص می تواند مغز روایت و حقیقت روایت را استنتاج کند و به دست بیاورد.به نظر من کسی که می خواهد واعظ و منبری خوبی بشود حتماً می بایست که مجتهد بشود.
_ به نظر شما الان ضعف جدی در فضای منبر در محافل مذهبی چيست؟
متأسفانه یکی از بزرگترین ضعف هایی که در بحث منبر و هیئت که تلاقی با هم دارند این است که مردم بیشتر به جای آنکه دنبال واعظ توانمند از بعد علمی و فن خطابه باشند، بیشتر به دنبال واعظ شهیر هستند. در حقیقت مردم به جای اینکه دنبال مطلب باشند دنبال شهرت هستند.بعضی از جلسات ما هم اینگونه شده است. شما منبری سراغ دارید که بهترین حرف را می زند، ولی کسی را می آورید که شهیر است. درجلسات برجسته ما هم این ضعف مشاهده می شود.
_شما اگر بخواهید یک منبری را از نظر علمی بررسی کنید به چه کسی منبری می گویند؟
به نظر بنده منبری کسی است که:1- به علوم دینی احاطه کامل داشته باشد.2- مطلب را بتواند خوب پرورش دهد تا در ذهن مستمع جا بگیرد. 3- جامعه شناس خوبی باشد. می گویند مرحوم فلسفی خیلی از منبرهایشان را از قبل آماده نمی کرد و وقتی روی منبر می رفت و جو را می دید به تناسب جمعیت منبر را عرضه میکرد.این هم یک حسن خیلی خوبی است.
_ در گذشته واژه دیگری به جای منبری یا سخنران شایع بود و آن هم لفظ واعظ بود. به نظر می آید فقط فن خطابه و دانش وعلوم حوزوی و ارائه حدیث نیست، چون منبری خودش هم می بایست از این فضا بهره برد و بهره خودش را منتقل کند.مثل آقاشیخ مرتضی زاهد، آقاشیخ محمد حسین زاهد،حاج مقدس، مرحوم خندق آبادی، آقاسیدمهدی قوام، مرحوم برهان.
من حس می کنم اگر خود ما وعاظ از وادی تقدس کمی کناره بگیریم قطعاً اثر حرفمان را از دست می دهیم.بحث خطابه و سخنوری یک بحث هایی هست که شاید شما اگر اهل دین هم نباشید خطیب و سخنور خوبی باشید.شما می گویید که چرا نفوذ کلام نیست. در قدیم از واعظ توقع داشتند که نفوذ کلام داشته باشد ولی الان نمی خواهم بگویم که نیست اما کم است و نمودار و نمونه اش هم بطن جامعه ماست. بعضی از کلمات اثر در وجود مردم نمی گذارد.مهمترین علتش این است که واعظ مهذب، واعظی که اهل صلاة لیل ، اهل عبادت ، اهل خودسازی باشد وقتی حرف از خودسازی بزند به دل مردم می نشیند، وقتی از نماز شب سخن به میان بیاورد اگر نماز شب خوانده باشد به دل مردم می نشیند. و الا شما بهترین کلمات را هم استفاده کنید، ولی اگر بخواهیم ارتباط روحی با مخاطب برقرار کنیم و اثر بگذارد باید روح بزرگی داشته باشیم. زمانی هم روح بزرگ باشد باید خودش اهل عبادت باشد. دیگر اینکه،واعظ اهل مادیات نشود. مرحوم آقای بهجت(ره) ظاهراً پیامبر را دیده بودند توصیه پیامبر به ایشان برای اینکه موفق شوند این بود که به مسائل مادی اهمیت ندهند.این خیلی مهم است.کسی که برای دنیا منبر می رود حرف به دل خودش هم نمی نشیند چه برسد به مردمی که در جلسه هستند.
_ مقام معظم رهبری موضوع سبک زندگی را مطرح کردند و اهل فن و دقت را به این موضوع توجه دادند و گفتند که یکی از دغدغه های جدی ما در عضر حاضر در کشورمان پرداختن به این امر است. با توجه به اینکه مردم با منبر ، هیئت و محافل مذهبی در ارتباط هستند،به نظر شما وظیفه منبری نسبت به این دغدغه چیست؟
جمله ای که حضرت آقا فرمودند،دغدغه پیامبر(ص) است. ما روایتی از پیامبر(ص) داریم که فرمودند:مردم در آخر الزمان برای همه چیزی برنامه دارند به غیر از دینشان. سبک زندگی که رهبری برای مردم می خواهند این است که دین برای زندگی مردم برنامه داشته باشد. ما شعار خوب می دهیم وکلمات را خوب به کار می بریم، اما برنامه نداریم. نظر رهبری در این است که از قبل از تولد انسان تا بعد از مرگش برنامه های مدونی داشته باشیم. خب یک بخش وظیفه وعاظ ما است که این را برای مردم روشن بکنند. به نظر می رسد در این امر کوتاهی شده است. ما اگر سبک زندگی را به مردم ارائه دهیم که برایشان قابل پسند باشد و درضمن دین هم مهمترین رکنش باشد مسلماً مردم هم می پذیرند و قبول می کنند.
در بخش دیگر هم،بزرگترین منبر ما رسانه ماست که در این بخش هم از نظر دینی ضعیف عمل می شود. شما در این فیلم ها و کارتون ها که نگاه می کنید،همه با برنامه است که فرهنگشان را به خورد مردم بدهند و فکر مردم را نسبت به فرهنگ خودشان تطبیق دهند. ولی متأسفانه در رسانه ما برنامه هایی که به عنوان برنامه های دینی است خیلی سطحی و ضعیف است. اما واقعیت قضیه این است که طیفی از مردم با هیئت انسی ندارند و پای منبر نمی آیند، بعضی هم فقطایام محرم می آیند و غالباً هم موقع منبر نمی آیند.اما غالب مردم تلویزیون می بینند و رادیو گوش می دهند، ما می توانیم در غالب سریال و برنامه رادیویی مسئله ای را بیان کنیم.
من می خواهم برخلاف شما بگویم. این که،منبرهای ما خالی شده است اما نه از اخلاق، اتفاقاً وعاظ ما الان بیشتر اخلاقی صحبت می کنند. به نظر من عقیده مقدم بر اخلاق است.اولین گامی که ما در منبرها باید برداریم این است که عقاید مردم را درست بکنیم.بعد به مردمی که با عقیده هستند بگوییم که حالا احکامی هم این عقیده دارد آیا تبعیت می کنید؟ می گویند: بله. خیلی از مردم ما بحث توحید، امامت و مباحث مختلف برایشان واقعاً جا نیفتاده است.
به نظر من اگر عقاید مردم درست شود خودبه خود به سمت احکام و اخلاق هم گرایش پیدا می کنند. اما وقتی کسی که عقیده ای ندارد شما به او بگویید حکم خدا را رعایت کند حالا در هر بعدی که هست. اینقدر شبهات زیاد شده که مردم در اصل و پایه واقعاً ضعیف هستند.
_ کسی که دارد غرق می شود و شنا بلد نیست می شود به او شنا یاد داد؟! الان جوان ما با هزار ویک مشکل روبرو است . شاید یکبار بیشتر پای منبر نیاید . در یک جلسه میشود عقیده او را درست کرد؟
_ به نظر شما در جلسه اهل بیت(ع) مداح مهمتر است یا منبری؟
به نظر من هر دو مهم است.من در جلساتی که می روم موقع منبر عده ای می روند ناراحت می شوم یا موقع مداحی می آیند و در موقع منبر نیستند ناراحت می شوم. توسل با عقیده در کنار هم، علم با اشک هر دو در کنار هم اثر گذار است.
_ اگر بخواهید تقدم برایش قائل شوید کدام است؟ چون بعضی از جلسات است که منبری ندارد و فقط مداحی است.
قطعاً منبری خوب بر مداح مقدم است.چون منبری خوب خودش مداح اهل بیت(ع) است.منبری خوب با استفاده از کلمات اهل بیت(ع) مدح آنها را می کند. شأن و شئون آن بزرگواران را بیان می کنند. ما مدح را گاهی با روضه خوانی اشتباه نگیریم.مدح اهل بیت و مقاماتشان و علل رسیدن به آن درجاتشان همه این ها می شود مدح اهل بیت.روضه خوانی فرق می کند و یک بحث جدایی است.من قبل از اینکه منبری بشوم مداح بودم.در قدیم هم همین طرز فکر را داشتم. هیئتی هم که داشتم دغدغه و سعی من بر این بود که اول منبری خوبی بیاورم که بتواند مدح اهل بیت(ع) را برای ما بگوید و بشناساند.منتها اگر بشود جمع کرد هردو در کنار هم اثر گذار است.
من این حرف تکراری را قبول ندارم.هیئتی های ما شور دارند شعور ندارند یا شعورشان کم است.به نظرمن اگر شعوری نباشد شوری هم ایجاد نمی شود.باید به این شعور جهت داد.شاید این شعور،ساده و ضعیف باشد. متأسفانه این حرف هم حرفی است که مردم و سینه زن ها و جوان ها را زده می کند. گاهی دوستان ما از الفاظی استفاده می کنند که تنفر ایجاد می کند بین واعظ و سینه زن و گریه کن و خیانت به اهل بیت(ع) است.کلماتی که شأن کار عزاداری را پایین می آورد. توهین هایی که گاهی به طور مؤدبانه بیان می شود، نقدهایی که بد بیان می شود. گاهی نقد درست را با بیان بد خراب می کنند. من یادم هست که این جمله همیشه گفته می شد که شور باید با شعور همراه باشد. شور دارند شعور ندارند.خاطرم است به عنوان یک مستمع بدم می آمد از آن واعظ.من امام حسین(ع) را دوست دارم.می دانم که امام من هست.برای عزایش سینه می زنم. یک چیزی از امام من به من بگو مرتبه شعور من را بالا ببر. شما باید زرنگ باشید و درست کلامت را دل مخاطب جا بدهید.همان حرفهایی که الان بین منبری و مداح رایج است.
_ به نظر شما چقدر تقلید از مراجع در هیئات ما شایع است؟
نه اینکه کلاً نباشد ولی واقعاً ضعیف است. مثلاً بعضی کارهایی که به عنوان سبک های اشعار خوانده می شود.خب خیلی از این افرادی که می خوانند مقلد هستند و من بعضی وقت ها از این آقایان می پرسم که مرجعتان چه کسی است می بینم که مرجع او حرام می داند این طور خواندن را ولی می خواند.
_ به نظر می آید حرف مداح بیشتر از منبری خریدار دارد.
اگر یک مقدار جامعه مداح ما با جامعه منبر و وعاظ ما همراه باشد بهتر است. ایراد این است که حرفها روی تریبون گفته می شود و تقابل ایجاد می شود. در قدیم این حرفها نبود که اصلاً بخواهد گفته شود. پیشنهاد می کنم یک جلسه مشترکی با هم داشته باشند و همدیگر را نقد کنند و تمام بحث ها در همان جا انجام شود و در آخر به یک نتیجه ای برسند. نه اینکه واعظ روی منبر مداح را بکوبد و مداح جواب واعظ را روی منبر بدهد این درست نیست. امیدوارم پیشکسوتان ما پیگیری کنند و این اتفاق بیفتد.
_ شما چرا منبری شدید؟
ما از قدیم در خانه اهل بیت(ع) بودیم. ما از قدیم سینه زن و مداح بودیم و روضه خوان بودیم. و بالاخره قسمت است.امیدوارم که عامل عاقبت به خیری ما باشد. بهترین کار وبدترین کار روحانی بودن است. منتها بهترین و بدترینش را خودمان تعریف می کنیم. اگر با اخلاص حرکت کنیم و دغدغه ما جامعه باشد و دغدغه دینی داشته باشیم عاقبت به خیر هستیم. اما اگر به سمت دنیا حرکت کنیم و دغدغه دنیایی داشته باشیم هیچ توقعی از توجه اهل بیت(ع) نباید داشته باشيم.
_ یک روایت از معصوم دیدم که برای تبلیغ اگر وجهی دریافت شود کراهت دارد.
در رابطه با اعمال واجب وجه دریافت کردن که حرام است. مثلاً امام جماعت پول بگیرد حرام است و نمازش باطل است. این که در اداره جات به امام جماعت پول می دهند به خاطر ایاب و ذهاب است. اما در مستحبات فقهای ما می گویند پول گرفتن مانعی ندارد. مباحث فقهی و مباحث اخلاقی با هم تنیده است. مباحث فقهی حداقل ها را بیان می کند اما مباحث اخلاقی مراتب را هم بیان می کنند. این که می گویند پول گرفتن حرام نیست فقهی است.اما اگر گرفتنش باعث شود که بعضی ها بدبین شوند این باعث می شود حرمت ایجاد شود.این می شود اخلاقی. به هرحال صله بوده. امام صادق(ع) آنقدر صله می داد که طرف بی نیاز شود.منتها طی کردن و طلب پول کردن با شئون روحانی منافات دارد.آقایانی که این کار را انجام می دهند از وجهه طلبگی خارج شده اند. متأسفانه برای بعضی از آقایان پول در اولویت است .
مرحوم انصاری قمی _منبری آقای بروجردی_ می گفت که سیدالشهدا(ع) می فرمایند که فلان منبر تو را می خرم. وقتی که به منزل پیرزنی رفتی در حالی که حال نداشتی .پیرزنی در راه از ایشان درخواست کردند که روضه ای بخوانند. ایشان هم گفتند که من انصاری قمی هستم و اگر حال داشتم به منزل شما می آیم.در منزل عذاب وجدان گرفت و به منزل آن پیرزن رفت و روضه ای خواند که در و دیوار گریه می کرد. یکی از علما ایشان را در آن دنیا دیده بودند که ایشان فرموده بودند که سیدالشهدا(ع) در این دنیا همین یک دانه منبر را از من قبول کردند.بعضی از ما هستیم که یک منبر و روضه خوانی مقبول نداریم. امام صادق(ع) می فرمایند که در روز قیامت بعضی ها به خاطر دو رکعت نماز مورد قبول عاقبت به خیر می شوند و خیلی ها هم هستند که این دو رکعت را ندارند.
کار دیگری انجام می دهم. ما قدیم سیاهی به دیوار می زدیم. سینه می زدیم.میان داری می کردیم. کفش جفت می کردیم.راه خدمت به اهل بیت(ع) زیاد است. من به بعضی از دوستانی که اصرار دارند بخوانند یا اصرار دارند منبر بروند می گویم اگر شما دنبال نوکری اهل بیت(ع) هستید راه نوکری اهل بیت(ع) جاهای دیگر باز است.امیدوارم این اتفاق نیافتد چون من این طور مسیر را دوست دارم ولی اگر نشد راه های دیگر هست.
_ کربلا رفتید؟
بله یک بار. اوایل که صدام بود ترسیدیم که راه کربلا بسته شود با 7،8 تا از طلبه ها رفتیم.
_چرا دیگه نرفتید؟
پرسیدند: رسیدن به محضر شما قسمت است یا همت؟ فرمود: دعوت است.قطعاً دعوت نشده ایم.ان شاءالله می رویم.
_کسانی که کربلا نرفته اند خیلی شوق زیارت را درک نمی کنند ولی کسانی که یک بار حداقل رفته اند شوق وصال و زیارت در آنها تشدید شده است آیا این حس در شما هم هست.
من این طوری نمی گویم. این ها حرفهای روضه ای هست.من همیشه خواسته ام که اگر خواستید دوباره من را دعوت کنید با معرفت تر بیایم. هر چه مرتبه معرفت و شناخت از ذات اهل بیت(ع) بیشتر پیدا کند کیفیت زیارت را هم بهتر می کند. لذا به دوستانی که مکرر می روند توصیه می کنم این زیارتتان مانند زیارت گذشته شما نباشد.بار معنوی خودتان را واقعاً بالا ببرید.در آن صورت لحظات را بهتر درک می کنید.امیدوارم اگر طلبیدند با معرفت بطلبند.این معرفتی که در ذهن بنده است خیلی مرتبه بالایی هست و شعار نیست.
_ شما به کدامیک از حضرات معصومین علقه و دلبستگی دارید؟
کسی به علی بن موسی الرضا(ع) گفتند که آقا ما همه شما را دوست داریم ناراحت نمی شوید که اگر با حسین شما طور دیگری هستیم.که آقا امام رضا(ع) فرمودند که خود ما هم با حسین طور دیگری هستیم.سیدالشهدا(ع) معشوق تمام ائمه است. سیدالشهدا(ع) عامل ماندگاری تمام ائمه است.اگر امامتی ماند بدون هیچ تعارفی با خون ابی عبدالله(ع) بود. گرچه من اگر بخواهم اوج روحی پیدا کنم در خانه امیرالمؤمنین(ع) می روم.سیدالشهدا(ع) را خیلی دوست دارم ولی با امیرالمؤمنین(ع) هم همین طور هستم.
_ در داستان کربلا بیشتر کدام مصیبت و روضه را دوست دارید؟
من هیچ کدام از روضه ها را دوست ندارم. ولی روضه ای که بیشتر دل بنده را می سوزاند و اذیتم می کند غارت خیمه های ابی عبدالله(ع) است که واقعاً به تصور هم نمی گنجد که آدم بخواهد فکر کند که امام معصوم، حجت خدا، ولی خدا، حضرت زینب(س) با آن شأن و عظمت، امام سجاد(ع)،این طوری خیمه های ایشان را غارت کردند. یک روایت زیبایی می گویم این که روز قیامت بهشتیان می گویند که خدایا می خواهیم شما را ببینیم، خدا می فرماید که نمی توانید، اصرار می کنند بعد خدا می فرماید که بسیار خب سرها را بالا بیاورید. همه سرها را بالا می آورند و نوری می بینند و همه زمین می افتند. به اذن خدا بلند می شوند.خدا می فرمایند که زیبا بودم؟می گویند که خدایا خیلی زیبا بودی. آنقدر زیبا بودی که مانند این بود که بار دیگر در دنیا جان دادیم و نمی توانستیم این عظمت تو را تحمل کنیم.خطاب می آید که این چهره من نبود که شما را مدهوش کرد. این چهره حسین من بود که این طور شما را مدهوش کرد.دور شدن از انسانیت کار را به کجا می کشاند که حسین را این طوری ببینید. هر چه معرفت بالاتر رود روضه بیشتر آدم را می شکند.بعضی ها می گویند چرا گریه نمی توانیم بکنیم چون امام شناسی ضعیفی دارند.امام خمینی (ره) چون امام شناس خوبی بود وقتی که آقای کوثری روضه می خواند و ایشان گریه می کرد ارکان وجودش می لرزید.کلید گریه امام شناسی قوی است.
کدخبرنگاری:212006
میگم ای کاش شرایط طوری بودکه فقط سن آدما ملاک ارزش وسنجش نبود،ایشان به عنوان یک روحانی جوان خیلی خوب تونستن اعتقادات ارزشی رابین آهادمردم گسترش بدن وبه معنی واقعی کلمه مبلغ دین هستن ،جالب اینجاست فعالیتهاشون فقط توی هیئت ها ویه قشرخاص نیست تو یه برنامه تلوزیونی هم صحبت هاشونو شنیدم خداخیرش بده اطلاعات کامل وجامعی هم داره من که میگم : خدا قوت حاج آقا،آخه میگن اگه خدا کسی رو دوست داشته باشه تو جونی بهش توفیق میده
یاعلی
ارزوی این را دارم که دانشمندان بزرگ دنیا یک دستگاهی اختراع کنند تا ما بتوانیم چند صد هزارتا از این شیخ بزرگوار تکثیر کنیم و به تمام نقاط عالم ارسال کنیم تا همه بدانند که ما در تهران چه عناصر مفید و متفکر و معتقد به ولایت داریم که حاضرند اینگونه و بی ریا در خدمت اسلام باشند
با تشکر مکتب آل یاسین
و همزمان با شب سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی کبیر
هيئت محبان روح الله متوسلين به حضرت زهرا سلام الله عليها برگزار می نماید:
سخنران: حضرت آیت الله سید احمد علم الهدی
(امام جمعه مشهد مقدس و عضو مجلس خبرگان رهبری)
با مداحی حاج محسن طاهری
زمان: دوشنبه 13/3/92 از نماز مغرب و عشا,
مکان: کن محله سرآسیاب حسینیه سرآسیاب کن
ضمناپارکینگ مدرسه مهدویه هم پذیرای ماشین های ارادتمندان امام امت است.
ای کاش واقعا منبری ها ومداحامون یکم اخلاصشونو بیشتر میکردند
بسیار خوب و تاثیر گذار بود مخصوصا از قسمتی که فرمودند سابق به منبری واعظ می گفتند که حاوی پیام ها و مسولیت های سنگین و بلندی برای روحانیون و اتمام حجتی برای مردم هم می باشد
برای ایشان در مسیر نورانی که در پیش دارند آرزوی موفقیت و عافیت و علم و معرفت می نمایم