سوزناک
بند اول
چشم که وا کردمو دنيا ديدم,دل بابام سوخت و,منو آورد واسه تو سينه زنم کرد
پيرهن مشکى که من پوشيدم,مادر تو دوخت و, دخترت رقيه آورد و تنم کرد
من که با سينه زنات مأنوسم, تُربت و ميبوسم, نوکرت غير يه کربلا چى ميخواد؟
کل سال شور محرم دارم, يه برات کم دارم, ببينيم تا که امام رضا چى ميخواد
اون حسينه اگه يکى به فکرم باشه
اون حسينه رگ خوابم توى دستاشه
اون حسينه که عرش خدا پايين پاشه
يا اباعبدالله خيلى دوست دارم
بند دوم
حرم تو حرم الله است حسين, کعبه ى ماست حسين, خدا هم مستمع پا روضه هاته
تاکه اسم تو مياد اى آقا, توى روضه ام اما, فکر و ذکرم پيش ايوون طلاته
کنارت راه سعادت بازه,روضه ات انسان سازه,اين همه شهيد و هييت تو ساخته
اگه ما شديم مقيم روضه ات, خدا روز خلقت, تک تک مارو با تربت تو ساخته
اون حسينه که قلبم واسه اون موقوفه
اون حسينه حواسش به گداش معطوفه
اون حسينه رقيه اش به کرم معروفه
يا اباعبدلله خيلى دوست دارم
بند سوم
زشت میبینم بی غمت زیبا رو، چون خدا دنیا رو، آفریده بر اساس ماتم تو
قصه از اینجا شروع شد آقا، به تن نوکر ها، نمیاد به جز لباس ماتم تو
تو که تو قلب ما ماوا کردی، چی با دل ها کردی، هییتتات شبیه کربلا شلوغه
شب جمعه ها تو صحنت غوغاست، مادر تو اونجاست، که دور ضریح کربلا شلوغه
اون حسینه_که پای علمش میمیرم
اون حسینه_واسه محرمش میمیرم
اون حسینه_ایشالا حرمش میمیرم
شاعر میثم میرزایی