15 بهمن 1400 3 رجب 1443 - 00 : 00
کد خبر : ۲۳۹۳
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۱ - ۲۰:۲۰
آیت الله جاودان شب پنجم محرم؛ در حسینیه شیخ مرتضی زاهد
همه ما از این آشغال ها زیاد جمع کردیم. ما بحثمان این بود که گریه بر حضرت حسین(ع) آدم را از این آشغال ها پاک می کند. اما ما یک مشکل داریم؛ که گناهانی که تکرار می کنیم تبدیل می شود به صفات بد.

مراسم شب پنجم محرم در حسینیه شیخ مرتضی زاهد برگزارشد.
به گزارش عقیق ، آیت الله جاودان در سخنانی ضمن اشاره به فرازی ازیارت عاشورا گفت : در روایات داریم هر کسی حرف ائمه معصومین را گوش بدهد زندگی و مماتش مثل ایشان می شود.
در ادامه متن سخنان آیت الله جاودان از نظرتان می گذرد:

دو سه تا قصه می خواهم عرض کنم. یک دوستی داشتیم که پیش ما آمده بود و تغییر احوالی یافته بود. خیلی حالت خوش معنوی و خوبی داشت. نزدیک محرم رسیده بود. آن استادی که ایشان داشت به او گفته بود که سعی کن که باقیِ آشغالهای درونت را در محرم بریزی بیرون!!

داستان دوم؛ در زمان جوانی در مغازه آقایی می رفتم. پارچه فروش بود. رفته بودم اولین قبایم را از اوبخرم.  آن شخص، شاگرد شیخ رجبعلی خیاط بود. آدم خوبی بود.آن وقت ۶۰ سالش بود. نزدیک ۹۰ سال عمر کرد. جلسات شیخ رجبعلی را ایشان اداره می کرد. جلسات خوبی هم بود. من چند باری رفته بودم.

آن شخص می گفت من جوان بودم. پدرم در بازار مغازه ای برایم باز کرده بود؛ پارچه فروشی. آن وقت مثلا ۱۶ سالم بود. مرحوم رجبعلی خیاط یک روزی آمد مغازه ام و پارچه خواست. من پارچه ای را روی میز گذاشتم. جنسش را پرسید من گفتم پشم. در صورتی که جنسش پشم و نخ بود. اما شیخ به من گفت: فهمیدی چه کردی؟ وقتی اینطور گفتی شیطان پیشانی تو را بوسه زد!
شخص می گفت: این جریان گذشت. من یک آرزوی معنوی داشتم و به شیخ عرضه داشتم. شیخ گفت  تو یک میدانِ بزرگ آشغال در درونت داری!! باید ابتدا این ها را از بین ببری!!

همه ما از این آشغال ها زیاد جمع کردیم. ما بحثمان این بود که گریه بر حضرت حسین(ع) آدم را از این آشغال ها پاک می کند.
اما ما یک مشکل داریم؛ که گناهانی که تکرار می کنیم تبدیل می شود به صفات بد. مثلا هر چه به زبان می آید می گوییم. بعد از چند بار تکرار تبدیل می شود به بی حیایی .

یک مطلبی را عرض کنم. همه ما معتقدیم امام زمان(عج) در اینجایی که ما هستیم حاضر است. چون شاهد اعمال ما است. عمق جان من را می داند تا ظاهری ترین چیزها. همه چیز را. از پوسته عمل تا عمق جان ما را. اصلا چون او هست من هم نشسته ام  اینجا. اگر نباشد ما هیچی نیستیم.
خب! حالا اگر او حاضر است چرا ما نمی بینمش؟؟!! چرا غائب است؟؟!!
کسی آقای حق شناس را در خواب دیده بود که ایشان مشغول وضو گرفتن بودند. به ایشان خواب را عرضه داشت. حاج آقا فرمود یعنی من به حج می روم. بعد آن شخص گفت من آقایی را هم دیدم که کنار حوض شاهد کارهای شما بود. آقای حق شناس فرمودند: آن آقا همیشه ناظر ما است!!

خب، پس ما چرا نمی بینیمش؟ چون مانع هست. گناهان و اخلاق بد داریم. گناهان ما ، مانع است. مانع درکِ حضور امام است.
حدیثی است عرض می کنم؛ به اباذر فرمودند: احسان به این است که خدا را عبادت کنی گویی او را می بینی.
به این می گویند «احسان» . «محسن» همچنین شخصی است. خدایی که ماها داریم خدای غایب است. گاه گاهی یادِ این خدای غایب می افتیم!
«احسان» این است. این یک مرحله است. مرحله بالایش هم هست. عرض کرده ایم که این مقدور است سفره اش پهن است. فقط یک صاحب همت می خواهد.
مرحله بالاترش هم این است که امیرالمومنین(ع) می فرمود: من خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم! این سفره، برای ما هم پهن است.

حالا به ابوذر می فرماید یک کاری کن در عبادت این طور باشی. بعد یک قدم تخفیف دادند که: اگر تو نمی بینی، حداقل بدان که او تو را می بیند! این دیگر مرحله سوم و پایین تر است. مرحله اول نیز همان حالت امیرالمومنین(ع) است.
نتیجه این که گریه بر امام حسین(ع) این موانع را بر طرف می کند. مثل سیل است که موانع را ریشه کن می کند.
 
 
کدخبرنگار:۲۱۲۱۱۳
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: