ده سال یا بیشتر سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت برادر بزرگوارشان در منزل نشسته بودند. در کتب روایی فقهی ما شاید ده تا روایت که بتوان به آن استناد کرد و استنباط فقهی از آن داشت، از ابیعبدالله صلواتاللهعلیه نداشته باشیم. در آن زمان، گروهی از مردم، شعورِ تشخیص حق از باطل را نداشتند، گروهی هم که آنقدر وابسته به دنیا بودند که حاضر نبودند که دنیا را رها کنند و حق را بگیرند.
اینطور بود تا معاویه به درک واصل شد. حضرت از همان زمان میدانستند که یک طرح میتواند موثر باشد، که همان طرحی بود که در سنه شصت و یک در کربلا پیاده کردند.
به آنهایی که نصیحت میکردند و برای ایشان خیرخواهی میکردند، میفرمودند که اگر همه افراد خانوادة خودم از من تخلف کنند و نیایند، من تنها میروم.
این حرکت، و پیاده کردن و اجرا کردن این طرح، دو بخش داشت: در بخش اول آن وجود مقدس ایشان، نقش فیزیکی داشتند. بخش دوم آن هم بر عهدة خواهر بزرگوار ایشان حضرت زینب (س) بود.
آن وقت که رسانههای عمومی نبود، چگونه میسّر بود که قصه دهم محرم الحرام ابیعبدالله (ص) در کربلا را به منطقهای منعکس کنند که معاویه و یزید در آن جا حکومت داشتند؟
انسان در این مرحله میفهمد که اسارت اهل بیت (ص) ، که منقول از مقام رسالت است که خدای متعال میخواهد اینها را اسیر ببیند، چه نقشی در پاک کردن آلودگیهایی دارد که معاویه و یزید برای اسلام درست کردند. پس به طور رسمی حضرت زینب سلاماللهعلیها نصف این برنامه را به عهده دارند.
منبع: ام ابیها
کدخبرنگار: ۲۱۲۱۱۳