19 مهر 1401 16 (ربیع الاول 1444 - 32 : 14
کد خبر : ۱۴۶۵
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
حکایت آیت الله وحید خراسانی از عنایت ائمه به آیت الله بروجردی(ره):
چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند...
این فقیه متبحر، آیت الله بروجردی، که اینجا خوابیده، این مرد، در اواخر عمرش با آن سن پیری، مطالعه می کرد دقیق ترین خطوط را.
قصه خودش را نقل می کرد، گفت: چشم من به یک دردی مبتلا شد، معالجه هر چه کردم اثر نکرد، رفتم برای تشرف به عتبات، به بصره که رسیدم، سوار قطار شدم، در آنجایی که من سوار بودم، این زوار پیاده، که قاصد زیارت سیدالشهداء بودند، سوار شدند.
یکی از اینها خوابیده بود، من از آن گـِل بین انگشتهای پای این شخص، یک کمی برداشتم، به هر دو چشم مجروحم مالیدم، به مجرد اینکه آن گـِل را مالیدم، درد برطرف شد و تا این سال محتاج به عینک نشدم! این معرفت این فقیه متبحّر است.
اگر معرفت مثل این فحل علم را هم نداری، جوراب را پا کن، اما کفشها را دربیار، آنجا می دانی چه خبر است؟ آنها که پا برهنه اند در بقیع، تقوای دلشان در عملشان مجسّم است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله وحید خراسانی
212113
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: