07 مرداد 1401 1 محرم 1444 - 28 : 11
کد خبر : ۱۲۳۲۰۴
تاریخ انتشار : ۰۷ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۹
عقیق به منظور استفاده ذاکرین و شاعران اهل بیت منتشر می کند
به مناسبت فرارسیدن ماه محرم ماه عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عقیق هر روز تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت علیهم السلام منتشر می کند

 

عاصی خراسانی:


با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم ‌گریستم

با گریه بر تو ، توبه آدم قبول شد
من هم شبیه حضرت آدم گریستم

بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم

شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم ‌زدم ز غمت ، هم گریستم

مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم

 

مسعود یوسف پور:

چه هیئتی ست تو را زیر این کبود مسقف
که ماه هم شده با قد خم به روضه مشرف

اقامه ی غم تو بندِ ماه نیست که عمری
شده ست کعبه به پوشیدن سیاه مکلف

فدای ماتم نام حسینِ در پس تکرار
هرآنچه شعر مقفی، هرآنچه شعر مردف

"تو را بخاطر دِرهم چه دَرهمت"...چه بگویم
که بیت بیت مرا سوخت این جناسِ محرف

میان روضه به یاد رباب و داغ تو هرشب
به سینه میزنم و میرود قرار من از کف

دعای خیر تو پشت تمام گریه کنان است
فإنّ رحمةَ رَبّی لِمَن بکی لک فی الطّف

آرش براری:

هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..

صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین
پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر

چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده:
ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر

بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم
یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر

گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است
نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر

فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین
یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر

در لباس رزم با کفار خونم را بریز
در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر

سیده تکتم حسینی:

این خانه‌ای که خشت به خشتش پر از غم است
عمری‌ست وقف روضۀ ماه محرم است

با دست‌های پیر پدر قد کشیده است
آجر به آجرش اگر این‌قدر محکم است

در این محل نسیم اگر مویه می‌کند
از عاشقان موی پریشان پرچم است

آن پرچمی که خط به خطِ تار و پود آن
«باز این چه شورش است که در خلق عالم...» است

بر سقف نم کشیدۀ آن، ظنّ بد مَبَر
از گریه چشم‌های حسینیّه پر نم است

بر آن نشسته است اگر خاک، در عوض
اسباب یاد چادر خاکی فراهم است

هادی جانفدا:

ای کاش غیر غصۀ تو غم نداشتیم
ماهی به غیر ماه محرم نداشتیم

این داغ سینه‌سوز تو می‌کشتمان اگر
قلبی به قدر وسعت عالم نداشتیم

گاهی اسیر غربت عباس می‌شدیم
چون داشتیم روضه و پرچم نداشتیم

شرمنده‌ام برای تنت زیر آفتاب
در حد چند قطرۀ شبنم نداشتیم

گیرم که گریه مرهم زخم دلم شود
اما برای زخم تو مرهم نداشتیم..

حسین دارند:

هر سال، ماجرای تو و سوگواری‎ات
عهدی‌ست با خدای تو و خون جاری‌ات

هر سال، نه!... که روز به روز از زبان عشق
گل می‌کند حدیث تو و سربه‌داری‌ات

در ما، یزید کشته نمی‌شد، اگر نبود
این راه را بلاغت آیینه‌داری‌ات...

خم شد هزار مرتبه هفتادپشت صبر
آن روز، پیش صبر تو و پایداری‌ات!

می‌سوخت، می‌گداخت، در آن وسعت کبود
بر کوه می‌رسید، اگر زخم کاری‌ات

پرپر شدند روی زمین، پیش چشم تو
آلاله‌های رنگ به رنگ بهاری‌ات!...

اینک، زمین به عشق تو همواره می‌تپد
این است، رمز خون تو و ماندگاری‌ات

یعنی که سربلند، هنوز ایستاده‌ایم
در انتظار منتقم خون جاری‌ات...

گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: