سرویس شعر آیینی عقیق: به مناسبت روز شعر و ادب فارسی و سالروز درگذشت سیدمحمد حسین بهجت تبریزی(۲۷ شهریور) و مصادف شدن این روز با ایام عزای اهل بیت در محرم و صفر ، نگاهی داریم به اشعار عاشورایی شهریار در مقاله نوشته زهرا بهشتی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب دانشگاه تهران.
واقعـه عاشـورا، يكـی از مهـمتـرين وقـايعی اسـت كـه نـه تنهـا ادب و ادبيات بلكـه اكثـر هنرهـا و هنرمنـدان، نويـسندگان مـسلمان و حتـی گـاهی غيـر مـسلمان را بـه خـود مـشغول داشـته است. عاشورا، از غنـیتــرين و حماسیتــرين ذخــاير فكــری و هنــری شــيعه اسـت که برخـی از شـاعران ايـران و عـرب همـه شـهرت خـويش را مـديون همـين سـرمايه فكـری ـ هنـری شـيعی هـستند كـه شـاخصتـرين ايـشان در ادب فارسـی محتـشم كاشـانی اســت كــه بــا بــه تــصوير كــشيدن و توصــيف واقعــه عاشــورا و ســرايش تركيــببنــد معــروف، بــا مطلــع «بــاز ايــن چــه شــورش اســت» جايگــاه مــشهورتــرين شــاعر شــعر عاشورايی در ادب فارسي را به خود اختصاص داده است.
آغــازگــر ادبيــات تــشيع در شــعر فارســی «حكــيم كسايی مـروزی» است، امـا قـديمیتـرين غـم سـرودههـای مـذهبی در وصـف كـربلا و عاشــوراييان در شعر فارسی «قــوامی رازی»، شــاعر شــيعه مــذهب اوايــل قــرن شــشم هجــری نمایان است.( كــازرونی، ۱۳۸۲: ۷)
مــضامين شــعری این عاشــوراســرايان در عرصــه ادب فارسـی در قالــبهــای گونــاگون، در پوشــشی از اوصــاف و مناقــب بــه يــاران امامت و ولايت عرضـه شـده اسـت. محـور ايـن توصـيفات و انگيـزه ايـن غـمسـرودههـا، حــسين بــن علـی(ع) و خانــدان و يــارانش بــوده كــه بــه انگيــزه تحقــق مفــاهيم بــا ارزشـی چـون حـق، شـرف، عـدالت و پايـداری قيـام كـرده و از شـهادت نهراسـيدند. ايـن اوليـای خــدا مــرگ بــا عــزت را بــر زنــدگی ننگــين و مــذلت بــار برتــری داده و رســتگاری آخرت را بر جيفـه جهـان بـه جـان خريـدهاند.
زندگینامه شهریار
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی در سال ۱۳۲۵ در شهر تبریز زاده شد. یازده ماه پس از تولد او انقلاب مشروطه ایران دومین دور خود را برای بهدست آوردن استقلال و آزادی از چنگ استبداد و خفقان آغاز کرد. در این هنگام به علت شرایط سیاسی و شیوع وبا، خانواده او به روستا قئیش قورشاق مهاجرت کردند. وی در آنجا در مکتب ملا ابراهیم برای یادگیری قرآن، آغاز تحصیل نمود و اولین اشعارش را در چهار سالگی سرود. مجموعه«حیدر بابایه سلام» از معروفترین آثار ادبی استاد شهریار است که خاطرات جوانی او را بازگو میکند( کاویانپور، ۱۳۷۹: ۵_۷) . وی پس از طی دوران پر فراز و نشیب نوجوانی و بزرگسالی و خلق آثار ادبی و انتشار دیوانهای متعدد ـ که همگی دال بر ذوق ادبی او است ـ در آذر ماه ۱۳۶۶ جان به جان آفرین تسلیم کرد.
ارادت شهریار به ائمه اطهار(ع) و به خصوص امام حسین(ع)
شهریار به ائمه اطهار(ع) ارادت خاصی داشت که این علاقه و ارادت منجر به سرودن اشعاری در مورد آن بزرگواران شد. همچنین دلیری طبع و غنای اندیشه و دستیابی شهریار به خزائنی از اصطلاحات روزمره برای بیان حال و هوایی که در آن قرار داشت، وی را قادر ساخته است تا در رؤیاهایی فراتر از تمناهای مادی خود به پرواز درآید؛ رؤیاهایی که شایسه تعظیم و اجلال است و ملهم از آیات قرآنی، احادیث، روایات، اخبار عرفان و سیر در معراج حکمت اشراق است که وی را به سوی محبتی آسمانی عروج میدهد و برازنده طبع شکوهمند و هنر مجلل اوست و شعر عاشورایی و رثایی، نمونهای از این هنر اوست.
اشعار عاشورايی شهريار
موضوعات اصلي شعر شهريار عبارتند از:
۱_ سوز و عاطفه:
شـهريار در سـه قـصيده بلنـد خـود بـه نـامهـای «حماسه حسینی»، «كـاروان كـربلا» و «داغ حــسين» سرايــشی رثــايی دارد. او در شــعر حماســه حــسينی بــا ديــدن جامــههــای سـياه كودكـان، خــونيندلان، اسـيران كـربلا را تــداعی میكنـد و بــه يـاد لـبتــشنگان، دشـت نينـوا، سـيل اشـك از چـشمان خـود روان میسـازد.شهریار، گريـه بـر حـسين(ع) را مايه خندان شدن در روز حشر میداند:
به جامههای سيه كودكان كو ديدم
دلم به یاد اسیران كـربلا خون شد
به ياد تشنهلبان كنار نهر فرات
كنار چشم من از گريه رود كارون شد
چو بر حسين بگريی به حشر خندانی
هر آن دو ديده كه نگريست سخت مغبون شد
( خشکنابی، ۱۳۷۹: ۱۰۸)
۲_ عزت و آزادگی:
شــهريار از دشــمنان بــیامــان امــام حــسين(ع) و دوســتان بـیوفــای او روايــت مـیكنــد، عـزت و آزادگی و بـه واقعـه تـاريخی قـسمت كـردن آب بـا دشـمنانش اشاره میکند که بیانگر واقعـه حـر و سـيراب كـردن اسـب سـپاهيان او توسـط امـام حـسين(ع) است. او به بـیحيــایی دشــمنان آل علـی اشــاره مـیكنــد و صــحنههــا و پــردههــای اشــكآلــود و جهــانی پــر شــور از نــوای حــسينی، كرامــت امــام حــسين(ع) و دعــا كــردن در همــه احـوال بـر بنـدگان خـدا، حتـی بـر دشمنانش را تجـسم مـیكنــد؛ چـرا كـه فلـسفه قيــام عاشــورا، و جنــبش انقلابی ســالار شــهيدان، بــه قــصد اصــلاح جامعــه رقــم خــورد؛ به همــين دليــل حسین (ع) در واپــسين لحظــات رويــارويی خــود بــا شــمر ملعــون بــه جــای نفرین، دعا بر لـب دارد.
شـهريار، در اشـاره بـه فرهنـگ عـزاداریهـای حـسينی، بیريـايی آن را بــه تــصوير میكــشد و بــا افــزودن ايــن قيــد بــه اصــل مهــم برپــایی ايــن عــزاداریهــا گریزی میزند:
دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا
با كدامين سر كند مشكل دو تا دارد حسين
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میكند
عـزت و آزادگی بین تا كجا دارد حسين
دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بيت
داوری بين با چه قومی بیحيا دارد حسين
بعد از اينش صحنهها و پردهها اشك است و خون
دل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين
ساز عشق است و به دل هر زخم پيكان زخمهای
گوش كن عالم پر از شور و نوا دارد حسين
شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جای نفـرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار
كانـدرين گوشه عزای بیريا دارد حسين
(شهریار، ۱۳۶۱: ۷۰)
۳_ تجلی دین:
شـهريار، شـهدای دشـت كـربلا را زنـده میداند؛ زيـرا بـا جـاننثـاری او و يـارانش ديــن احيــا شــد، دینی كــه يزيــديان، خواســتار ريــشهكــن كــردن آن بودنــد. او از حسين (ع) و يارانش به عنوان سفينه نجات ياد میكند:
چو نيك مینگری زنده اين شهيدانند
و گرنه هر بشری زاد و مرد و مدفون شد
يزيد، نخله اسلام ريشه كن ميخواست
حسين بود كه دين زنده تا باكنون شد
سفينههای نجاتند جمله معصومين
ولی سفينه او رشگ فلك مشحون شد
( شهریار، ۱۳۶۱: ۲۰۹)
۴_طنين صدای امام(ع) در گوش تاريخ:
شــهريار، ايــن واقعــه را در مقابــل چــشمانش تــصور میكنــد، واقعــهای كــه زمانــه هرگـز نتوانـست آن را بـه دسـت فراموشی بـسپارد. او گـويی هنـوز سـاقی عطـشان كـربلا را مـيبينـد كـه كنـار علقمـه افتـاده اسـت و يقـين دارد كـه اگرچـه نـور حـسين در خيمـههـای آتش گرفتـه خـاموش شـد؛ امـا مـسجد كـه پايگـاه محكـم ديـن اسـت، منـور بـه چلچـراغ فروغ هدایت حسین(ع) و روشنگر راه عاشقانش است:
بههر چمن كه بتازد سموم باد خزان
زمـانه ياد كند از خزان باغ حسين(ع)
هنوز ساقـی عطشـان كربـلا گويی
كنـار عـلقمه افـتاده با ايـاغ حـسين(ع)
اگر چراغ حسينی به خيمه شد خاموش
منور است مساجد به چلچراغ حسين(ع)
(شهریار، ۱۳۶۱: ۴۳۶)
از ویژگیهای اشعار شهریار با مضامین عاشورایی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ـ شـهريار بـا بـه كـارگيری رنـگ سـياه، بـه مراسـم عـزاداری عاشـورا و سـيهپوشـی آنـان اشـاره مـيكنـد. نگـاه شـهريار بـه رنـگ، نگـاهی برگرفتـه از رويكـرد رثـا و بكـايی اسـت. اسـتفاده از كلمه خـون در شـعر شـهريار، بـرخلاف عـرف انقلابی، جنبـه عـاطفی دارد. او خون را بـرای بيـان شـدت حـزن و انـدوه خـويش به کار میبرد. بـهطـور قطـع میتــوان گفــت نگاه شهريار، برخاسته از فرهنگ سوز و عاطفه است.
۲ ـ اســتفاده از كلمــه يزيــد و اشــاره بــه او و احــوالش از ديگــر ويژگیهــای شعرهای عاشورایی شهریار است؛ زيـرا يزيـد، يكی از نقـشهـای مهـم ايـن رخــداد را بــر عهــده دارد؛ بــه همــين دليــل، اشــاره بــه نــام او در شــعر هــر دو شــاعر بــه فراوانی ديده ميشود.
۳ ـ اشـاره بـه بیحرمتیهای سـپاهيان يزيـد، عهـد شـكنی كوفيـان، كرامـت امـام حـسين(ع)؛ جـاودانگي يـاد و نـام حـسين(ع)
۴ـ عنــصر زمــان، در شــعر شهریار در گذشــته، حــال و آينــده شــناور اســت. او بـه هنگـام توصـيف واقعـه كـربلا و اشـاره بـه بحـثهـای تـاريخي كـه در گذشـته رخ داده اسـت، از افعـال ماضی امـا بـه هنگـام سـخن از آثـار انقلابـي ايـن واقعـه و فـضايل امـام حـسين(ع) و مانـايی آن، از افعـال مـضارع اسـتفاده مـیكنـد كـه ايـن امـر اســتمرار پيــام جاودانــه كــربلا را گويــا اســت. تعيــين روز و شــب در شــعر وی مـبهم اسـت، ايـن موضـوع شـايد حـاكي از ايـن باشـد كـه جهـت نمـای سـرخ كـربلا در روشـــنايی روز و در تـــاريكی فراگيـــر شـــب و در هـــر برهـــهای از زمـــان نـــشانگر راه راسـتين آزادگـي اسـت. همچنین بـا اشـاره بـه روز واقعـه و اتفاقـات صـورت گرفتـه در آن روز، گذشـتههـای ديـار دور را در مینوردنـد و تا نسل امروز ادامه مییابد و سپس از جاودانگی اين واقعه و تأثير آن در نسلهای آينده سخن میگويد.
۵ـ اســتفاده از عناصــر طبيعی در شــعر شهریار باعــث شــده اســت هــر پديــده طبیعی، نقـشی نمـادين پیدا کند. در شـعر شـهريار گـل لاله نماد انسانی است كه خون او در راه خدا ريخته شده است:
الا ای لاله خونين چه داغی آتشين داری
جگرها میكنی تا دامن محشر كباب اصغر
(شهریار، ۱۳۶۱: ۱۱۱)
در ايــن ميــان اســتفاده از عناصــر طبيعــی نــشاندهنــده رويكــرد فــردی و درونــی شــاعر است؛ تعـابيری چـون لالـه و بـاد خـزان، حـاكی از روحی لطيـف اسـت كـه متناسـب بـا شخـصيت عـاطفی و رومانتيـك شـهريار بـوده و بـا رويكـرد حـزنانگيـز و رثـايی شـعر او تطابق دارد.
۶ ـ اســتفاده از صــنعت تــشبيه و ديگــر صــنايع لفظـی و معنــوی، در اشعار عاشورایی شهریار فـراوان ديـده مـیشـود، بـه عنـوان مثـال: وی در پايـان همـه اشـعار عاشـورايی خـويش از صـنعت تخلـص بهـره گرفتـه و طلـب شـفاعت كـرده اسـت و در بيـت زيـر در بيان حال مادر علي اكبر(ع) و با استفاده از نام او توریهای زيبا آفريده است:
چه نوحه داشت سر نعش نوجوان حسين
هزار حيف كه ليلا ز غصه مجنون شد
(شهریار، ۱۳۶۱: ۱۰۸)
شــهريار در این گونه اشعارش، طفــلان امــام حــسين(ع) را بــه آهــوان حــرم، يزيــد را بــه مــار فــسرده، و دســتگاه بنـیاميــه را بــه افــسانه فرعــون و گــنج قــارون، اشــك چــشمانش را بــه رود كـارون، تـدبير امـام حـسين(ع) را بـه حكمـت افلاطـون و خـود او را بـه مـاه مدينـه و... تـشبيه کرده که نشاندهنده ســادگي و وضــوح مــشبهبــه بوده و بــه آســاني قابــل درك اســت و تفــاوت آن، در ايــن اســت كــه گـويی شـهريار در آفريـدن تـشبيهات، نگـاهی كلـی و جهـانی داشـته اسـت؛ تـشبيهات او فـساد دسـتگاه فرعـون، حكمـت افلاطـون و افـسانه گـنج قـارون و رود كـارون را بـه يـاد مـیآورد كـه مـیتـوان گفـت هـر كـدام بـه عنـوان رمـز بـه كـار مـیرود. او در تـشبيهات خــود از نمــادهــای دينـی و غيــر دينـی بهــره گرفتــه و افــق ديــد وســيعی دارد.
۷ ـ صــنعت تكــرار، در شــعر شــهريار بـا تكـرار نـام حـسين(ع) بـرای ترسـيم مظلومیت، تلـــذّذ از شـــنيدن نـــام مبـــارك آن حـــضرت و بـــرای بيـــداری مخاطـــب، مــنعكس مـیشــود.
نتيجه
شـعر عاشـورايی بـه دو بخـش رثـايی و حماسـی تقـسيم مـیشود. رويكـرد رثـايی و غــمبــار بــه ايــن واقعــه از رویکردهای مهــم شــعر شــهريار محــسوب مــیشــود كــه برگرفتــه از شخــصيت درونــی و فــردی او است، بــه ايــن معنــی كــه شــهريار در گذشــته، عــشقی نافرجــام را تجربــه كــرده اســت. طبيعــی اســت كــه كلمــاتی پرســوز و تــاب كــه مملــو از غــم، حــزن و عاطفــه اســت، در فــضای اشــعارش حــاكم شــود و در اشــعار عاشــورايیاش مــنعكس. آبــشخورهــای فكــری و فرهنگــی او تنــاصهای قرآنـی و احاديـث اسـت و عـلاوه بـر آن، تحـت تـأثير اشـعار شـعرای مرثيـهسـرای پيـشين ادبيات فارسی چون محتشم كاشانی و وحشی بافقی قرار گرفته است.
منابع:
ابونانجی، محمود حسن، ۱۴۰۲ق، الرثاء فی الشعر العربی، بیروت،: الطبعه الثانیه
بدوی، احمد، أسس النقد الأدبی عند العرب، القاهره،: دارالنهضه
بروکلمان، کارل، ۱۹۹۳ م، تاریخ الادب العربی، ترجمه محمود فهمی حجازی، مصر: الهیئه اللکتاب، القسم الاول
امامی، نصرالله، ۱۳۶۹ ش، مرثیه سرایی در ادب فارسی، اهواز: جهاد دانشگاهی اهواز
حسینی کازرونی، احمد، ۱۳۸۲ ش، عاشورا سرایی در ادب فارسی، تهران، تهران،: ارمغان
خشکنابی، سیدرضا، ۱۳۷۹ ش، گلزار جمال، تهران: اقبال
خزعلی، انسیه، ۱۳۸۳ ش، امام حسین در شعر معاصر عربی، تهران: امیرکبیر
کاوینانپور، احمد، ۱۳۷۹ ش، زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، تهران،: اقبال
شهریار، محمد حسین، ۱۳۶۱ ش، کلیات دیوان شهریار، تبریز: تلاش
پریا سبزمحمدی
منبع :خبرگزاری قرآنی (ایکنا)