عقیق: خداوند در سوره مبارکه انفال به شرح ماجرای جنگ بدر پرداخته و اینکه چگونه لشکر مسلمانان با ۳۱۳ نفر لشکر تا دندان مسلح کفار که بیش از هزار جنگجو داشت را شکست دادند. خداوند این آیات را عبرتی برای بندگان بیان کرده که نشان میدهد یاری خدا تنها مربوط به صدر اسلام نیست و امروز هم سپاه اسلام اگر با اخلاص، استقامت و توکل به خدا وارد جنگ با کفار شوند پیروزی حتماً از آنشان خواهد بود، همانطور که در جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۱۱ روزه ارتش تا دندان مسلح اسرائیل کاری از پیش نبرد و امروز هم ارتش آمریکا کاری از پیش نخواهد برد.
در آیه ۲۶ سوره مبارکه انفال آمده است؛
«وَاذْکُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فََاوَیکُمْ وَأَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»( انفال ۲۲۶)
و به یاد آورید زمانى را که شما کم بودید و در زمین (مکّه) مستضعف بودید، مىترسیدید دشمنان شما را بربایند، پس (خداوند در مدینه) پناهتان داد و با یارى خویش، شما را نیرومند کرد و از پاکیزهها به شما روزى داد، باشد که شما شکرگزارى کنید. (۲۶ انفال)
خداوند در این آیات ابتدا به دوران فقر و مشکلات مسلمانان اشاره کرده و این دوران را به یاد آنها میآورد تا شکرگذار قدرت و توان امروزشان باشند. زیرا مسلمانان تا پیش از هجرت به مدینه همواره مورد اذیت، آزار و شکنجه مشرکان بودند و شدت مشکلات آنها به حدی بود که عدهای از آنها ناچار به مهاجرت به دیگر سرزمینها از جمله حبشه یمن و... شدند.
اما پس از هجرت مسلمانان به مدینه به اذن خداوند ورق کاملاً برگشت و مشرکان در ترس از کشته و اسیرشدن و به غلامى و کنیزى گرفتار شدن توسط مسلمانان بودند. حتی آنها اموال خود را با میل و رقبت تقدیم مسلمانان مىکردند. حال خداوند دوران سخت و محنت را یاد آنان آورد تا شکرگذار نعمتها و اقتدار باشند.
در جنگ بدر، بعضى از مسلمانان نامهاى به ابوسفیان نوشتند و از نقشه پیامبر صلى الله علیه وآله به او خبر دادند، ابوسفیان هم از مشرکان مکّه درخواست کمک کرد که هزار نفر براى جنگ بدر به راه افتادند.
جنگ بدر درواقع اولین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار بود که در سال دوم هجری رخ داد. در این جنگ تعداد مسلمانان کمتر از یک سوم کفار بود و سلاح و تجهیزات آنها هم بسیار کمتر بود و همین دلایل سبب ترس بسیاری از مسلمانان شده بود تا جایی که شکست را حتمی میدانستند اما به اذن خدا مسلمانان شکست سختی به دشمت تحمیل کردند.
پس از این جنگ خداوند در آیه ۹ سوره انفال فرمود: «إذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّى مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَئِکَةِ مُرْدِفِینَ» (به یاد آورید) زمانى که (در جنگ بدر) از پروردگارتان فریادرسى مىطلبیدید، پس او دعا و خواسته شما را اجابت کرد (و فرمود:) من یارىدهنده شما با فرستادن هزار فرشته پیاپى هستم.
ماجرای جنگ بدر چه بود و چرا این جنگ رخ داد؟
در سال دوم هجری «کرز بن جابر» که یکی از کفار مکه بود با گروهی از قریش تا نزدیکی شهر مدینه آمدند و تعدادی از دامها و محصولات کشاورزی را به غارت بردند و به مزارع آنها آسیب زدند. پیامبر (ص) بلافاصله امام علی (ع) را به تعقیب آنها فرستاد. اما در نزدیکی چاههای بدر گروه کفار از تیررس مسلمانان خارج شدند و دیگر آنها را نیافتند و به مدینه بازگشتند.
پیش از این هم کفار مکه اموال مسلمانانی که مهاجرت کرده بودند را غارت کردند و همه تلاششان را برای فشار به مسلمانان در مدینه میآوردند و اجازه داد و ستد و فعالیت اقتصادی به آنان نمیدادند و در واقع مسلمانان در محاصره اقتصادی قرار گرفتند.
پیامبر برای شکستن این محاصره گروهی را به فرماندهی حمزه (ص) به منطقهای بین مدینه و دریای سرخ که محل عبور کاروانها بود فرستاد تا از تردد کاروانهای مشرکان جلوگیری کنند. کاروانی از مکه از آنجا عبور می کرد که با دیدن حمزه سرتسلیم فرود آوردند و به او پیشنهاد صلح دادند. حمزه هم با آنها وارد جنگ نشد و صلح آنها را پذیرفت. اما این پایان غائله نبود و کفار کماکان به محاصره و فشارهای اقتصادی خود ادامه دادند.
مدتی پس از این ماجرا به پیامبر خبر رسید که کاروانی عظیم از مکه راهی شده که ابوسفیان مسئول آن است و این کاروان هزار شتر بار به همراه دارد و تنها ۴۰ نفر محافظ آن هستند. پیامبر دستور توقیف این کاروان را صادر کرد و سپاه مسلمانان با ۳۱۳ جنگجو راهی شد. اما ابوسفیان با شنیدن این تصمیم پیامبر (ص) قاصدی به مکه فرستاد و سپاهی با حدود هزار جنگجو راهی منطقه شدند که تجهیزات و ادوات فراوانی هم برای جنگ با خود داشتند.
البته ابوسفیان برای اینکه کاروانش به دست مسلمانان نیفتد از بیراهه فرار کرد و خود را به مکه رساند. در اینجا برخی از کفار گفتند دیگر نیازی به جنگ نیست اما ابوجهل که فرماندهی لشکر کفار را هم برعهده داشت اصرار به جنگ کرد و نهایتاً لشکر کفار به پشت تپههای بدر آمدند. آن شب پیامبر (ص) و یارانش هم قسم شدند که تا آخرین قطره خون با کفار بجنگند و از شهادت حراسی نداشته باشند. همین اتفاق ترس عجیبی به دل دشمن انداخت.
فردای آن روز در شیپور جنگ دمیده شد و دو گروه ابتدا به رسم اعراب جنگ تن به تن را آغاز کردند به این صورت که پیامبر (ص) حمزه (ع)، علی (ع) و عبیده را به جنگ تن به تن فرستاد و در این جنگ حمزه (ع) و علی (ع) حریفان خود را هلاک کردند اما عبیده ضربهای زد و ضربهای هم دریافت کرد و به شهادت رسید. و در این میان امام علی ضربهای به جنگجوی سپاه کفر زد و او را هم هلاک کرد. به این ترتیب هر سه جنگجوی کفار هلاک شدند و سپاه اسلام گام نخست را پیروزی پشت سر گذاشت. در ادامه سه جنگجوی دیگر به سمت امام علی (ع) تاختند که امام هر سه را هلاک کرد. همین اتفاق سبب ترس و ضعف شدید سپاه کفر شد و آنها شکست سختی از مسلمانان خوردند و لشکر اسلام تنها حدود ۲۰ شهید داد.
در آیه ۱۰ سوره مبارکه انفال درباره این پیروزی مسلمانان آمده است؛ «وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» و خداوند، آن (پیروزى و نزول فرشتگان) را جز براى بشارت و اینکه دلهایتان با آنان آرامش یابد قرار نداد و نصرت و پیروزى، جز از سوى خدا نیست، (به قدرت خود و امداد فرشته هم تکیه نکنید.) همانا خداوند، شکستناپذیر حکیم است.
۶ دستور محکم خداوند برای نبرد و پیروزی بر کفار در جنگ بدر
خداوند پیش از جنگ با کفار ۶ دستور مهم به مسلمانان داد که این دستورها در آیات ۴۵، ۴۶ و ۴۷ سوره مبارکه انفال آمده است و به این شرح است.
ثابت قدم باشید.
خدا را فراوان یاد کنید تا پیروز شوید.
از فرمان خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
باهم نزاع و کشمکش نکنید تا سست نشوید و شوکتتان بر باد نرود.
استقامت کنید چرا که خداوند با استقامتکنندگان است.
مانند کفار نباشید که از روی غرور و هواپرستی و خودنمایی بجنگید مانند ابوجهل