عقیق:به مناسبت فرا رسیدن سالروز حماسه مردمی «۹ دی» نگاهی به رمان «نامیرا» خالی از لطف نیست.
«بَلِ الاِنسانُ علی نَفسِهِ بَصیرَه»
جز این نیست. هیچچیز و هیچکس جز خدا و خود انسان به اعمال و رفتار آدمی واقف نیست. اینجاست که ما میمانیم و خطاهایمان. ما میمانیم و آنچه که بدان واقفیم، ما میمانیم و... .
در نگاه اول عنوان کتاب است که مخاطب را جذب میکند: «نامیرا»! فارغ از ادبیات و هر آنچه بدان مربوط میشود، ابهام موجود در این عنوان مخاطب را مشتاق میکند تا به کُنه معنای «نامیرا» پی ببرد. شهرت نویسنده را که به اشتیاق مخاطب اضافه کنیم، نتیجهاش میشود کتابی که دوساعته تمام میشود و روزها و ساعتها در زندگیات جریان مییابد.
«نامیرا» یک دورۀ کامل فتنهشناسی است. فتنههایی که آغازگرانش در میانۀ راه پا پس کشیدند و در بزنگاههای حساس، چاه را به راه ترجیح دادند. امامعلی(ع) فرمود: «در فتنهها چونان شتر دوساله باش؛ نه پشتی دارد که سواری دهد و نه پستانی تا او را بدوشند.» این جملات مولا اشاره به این مطلب میکند که انسان در فتنه با زیرکی و هوشمندی حرکت کند، نه به فتنهگران سواری و نه به آنها باج دهد و در عین حال که ناظر فتنههاست، خود را از آلودهشدن حفظ کند. از «نامیرا» میآموزیم که نه به فتنهگران سواری دهیم و نه مهرۀ بازی آشوبگران شویم. میآموزیم که صبر کنیم و سیاست به خرج دهیم تا دینمان را به دنیا نفروشیم.
«نامیرا» روایتی تاریخی است؛ روایتی از مشتاقان و منتظرانی که سینه چاک کردهاند برای دعوت از نوۀ رحمت للعالمین. حق را یافتند و خود را تجهیز کردند؛ اما راه گم کردند و در تاریکی جهل سقوط کردند.
«نامیرا» که روایتگر تاریخ است در سایۀ یک ماجرای عاشقانه، درس دین میدهد؛ آنجایی که سلیمه شرط ازدواجشان را حب امیرالمؤمنین(ع) و اولاد او بیان میکند و به آن میبالد. اما سنگینی بُعد تاریخ بر پیکرۀ کتاب محسوس است. سخت است روایتکردن داستانی که همگان به اول و آخر و میانهاش واقفاند و همهساله از آغاز تا پایانش را مرور میکنند. وزنۀ تاریخیاش سنگینتر است؛ زیرا این بار از زاویهدید کوفیان و مشتاقان به زمامداری امام، داستان مرور میشود و ابعاد تاریک این روایت مشهور، آشکار میشود.
شخصیت محور بودن این کتاب از ویژگیهای بارز آن است. نویسنده با زیرکی تمام شخصیتها را بهتدریج وارد داستان میکند و چرخ داستان را با مرکزیت آنها به گردش درمیآورد. الحق و الانصاف که موفق است و مخاطب را حیران میکند و در میان انبوه شخصیتها رهایش نمیسازد.
در کشاکش داستان، حب و بغض و خشم و آرامش است که مدام به مخاطب تزریق میشود و او را در نوسان قرار میدهد. بهت و حیرت است که نفس مخاطب را میبُرد و آب سرد بر پیکرۀ منیّتش میریزد. میشکند، فرومیریزد و به فکر فرومیرود. در تعلیقات پیوسته و نفسگیرش از وابستگی به دنیا و اولویتشدن منافع مادی سخن به میان میآورد. اینجا دعوا سر اولویت است. اینجا «نامیرا» است.
در «نامیرا» میخوانیم که مردم کوفه، امام را برای خود میخواستند، نه برای نفس امام. نامیرا بعید نیست. عهد بستن در طلب امام در ذیل منافع و مقاصد مادی و دفع ضرر که به بهای اندک و با بذل و بخششهای یزید از تکاپو افتاد. عهدی که شکست! جانهایی که فدا شد! امامی که ندای هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی او گوش عالمیان را کر کرده است و چهاره قرن گذشته و مظلومیتش چونان سرب مذاب، آتش به دلها میزند.
«نامیرا» داستان ماست. داستان منتظرانی که در کشاکش دنیای پر زرق و برق، مشغول فراموش کردن امام غایبشان هستند. شاید اگر امام به کوفه میرسید، همانند پدر تمام عالمیان، به آورنده اسلام جدید محکوم میشد و باز همین مشتاقان، شمشیر اعتراض بر ولی خدا میکشیدند. شاید اگر اماممان بیاید...
فاصلهای است بین محب بودن و شیعه بودن. فاصلهای به اندازه خود حقیقی و خود واقعی انسانها، این شاعرانهترین مانیفست تمام مسلمانان است. «اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمیکنم، که تکلیف خود را از حسین می پرسم. و من حسین را نه برای خلافت، که برای هدایت میخواهم. و من... حسین را برای دنیای خویش نمیخواهم، که دنیای خود را برای حسین میخواهم. آیا بعد از حسین کسی را میشناسی که من جانم را فدایش کنم؟»
کاش امام را برای هدایت بخواهیم. کاش برای امام، تکلیف تعیین نکنیم. کاش چنان انسبنحارث کاهلی، انتظار امام را پیش از وقوع حادثه بکشیم و امثال عبدالله بن عمیر را هشدار دهیم.
رمان «نامیرا» نوشته صادق کرمیار به شکل صوتی هم منتشر شده و چندی پیش توسط موسسه انتشاراتی فان نولی در کشور آلبانی منتشر شد.
رمان تحسین شده صادق کرمیار در دوره سوم جایزه ادبی جلال آلاحمد که گرانترین جایزه ادبی ایران محسوب میشود، شایسته تقدیر شناخته شد و برگزیده کتاب سال شد. همچنین بخشهایی از این کتاب طی یک تیزر تلویزیونی و در قالب پویانمایی با نام نامیرا منتشر شده است. این کتاب توسط انتشارات نیستان عرضه شده است.
«نامیرا» تاکنون ۳۰ بار تجدید چاپ شده است.