رضا صیادی- بسیاری از صاحبنطران قرائت قران، معتقدند که ایرانیها هیچگاه نمیتوانند تقلید از مصریها را کنار بگذارند، آنها میگویند اوج موفیقت ایرانیها در خوب تقلید کردن است، اما گروه دیگری هم وجود دارند که معتقدند تعداد محدودی از قاریان کشور میتوانند در آینده و با تمرین بیشتر، سبک خاصی تولید کنند که تقلید از مصریها نباشد. این اساتید، فعلا دو نفر را شایسته این کار میدانند؛ حامدشاکرنژاد و مهدی صیافزاده. استاد مجتبی سادات فاطمی یکی از افرادی است که همواره بر توانایی این دو قاری برای تولید سبک جدید ایرانی تاکید میکند. صیافزاده نفر اول پانزدهمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن است و اکنون جایگاه قابل توجهی در جامعه قرآنی کشور دارد، چه در حوزه قرائت و چه در حوزه ترتیل. این روزها تنها مشغله حرفهای این قاری جوان، آموزش قرائت به نوجوانان است و بیشتر اوقات در دفتر شخصیاش در خیابان کریمخان مشغول تدریس است. با این حال، اعتراضهای بسیاری به سیستم قرآنی کشور دارد و در این گفتوگو بیشتر انتقادهایش را مطرح کرد.
آقای صیاف زاده! این روزها آموزش قرائت در کشور بدون انسجام صورت میگیرد، طبیعی است که در چنین وضعی سیستم خروجی مناسبی نداشنه باشد، شما مشکل کار را در چه میدانید؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی «مهندسی قرآن» مناسبی در کشور انجام نشد و تا به امروز فعالیت های قرآنی از اصول درستی پیروی نمی کنند. در واقع اندازه ها مشخص نیست ،برای همین کسی نمی تواند کار جدی در زمینه قرآن انجام دهد. از قرائت مصری به جز اقتباس چیز دیگری یاد نگرفته ایم . فکر می کردیم مصری ها اینگونه آموزش می دهند یا یاد می گیرند، در حالی که روش های آنها متفاوت است .قاری پروی آنها با قاری پروری ما فرق می کند .مثل آن داستان مثنوی است که عده ای را به اتاق تاریک فرستادند تا فیل را توصیف کند،اما هرکس یک قسمت از فیل را توصیف کرد.کارشناسان ما هم به مصر رفتند و هر کدام بخشی از فعالیتهای مصر را با خود آوردند و همین باعث شد به یک روش جامع نرسیم.
به نظر شما این مهندسی باید چگونه ایجاد شود؟
اصلا پیچیده نیست. عقلای قوم باید طرحهای مختلف را بررسی کنند و بهترین راه کار را انتخاب کنند.البته اگر قرار است برنامه جامع قرآنی کشور طراحی شود، باید همه بازی داده شوند؛ از سازمان ها و نهاد های فرهنگی گرفته تا صاحب نظران و افرادی که در این حوزه حرفی برای گفتن دارند.چرا در عرف سیاسی، وقتی می خواهند طرح یا برنامه ای را به تصویب برسانند، صدها نفر نماینده مجلس و کارشناس درباره آن نظر می دهند ،اما در مسایل قرآنی 10 نفر هم جمع نمی شوند؟ مهندسی قرآنی یعنی همین، یعنی فعالیتهای برنامهریزی شده و مورد تایید کارشناسان.
منظورتان چیزی شبیه «منشور توسعه فعایتهای قرآنی» است ؟حتما میدانید که شورای عالی فعالیت های قرآنی معتقد است که این منشور، همان مهندسی شکل نگرفته قرآن است. نظر شما چیست؟
خیر،منشور توسعه فعالیتهای قرآنی ،مهندسی نیست.حرف قشنگی است،اما فقط یک شعار است. من به عنوان یک عنصر فعال قرآنی که در یک هفته در 3 شهر برنامه دارم ، نمی دانم در این منشور قرآنی چه چیزی نوشته شده است. اتفاقا به چند نفر هم گفته ام که این منشور را برایم تهیه کنند ،اما هنوز به دستم نرسیده است.به این می گویند مهندسی غلط.این منشور را رد نمی کنم ،چون بالاخره یک گروهی از صاحب نظران آن را نوشتند،اما من صیاف زاده کجای این پازل قرار دارم؟ چرا از ما نظرخواهی نکردند؟ ببینید! باید فرصتی برای اعمال نظر کارشناسان ایجاد شود. مثال میزنم برایتان، من تمام فرمایشات مقام معظم رهبری را در خصوص قرائت قرآن جمع آوری کردم . گاهی اوقات در جلسات قرآنی،آقا از قرائت های ما اشکالاتی می گیرند که انگار هر هفته جلسه قرآن دارند، اتفاقا راهکار هم نشانمان می دهند، همه این راهکارها میتواند بخشی از آسیبهای این حوزه را برطرف کند، اما اصلا با کمک چه نهادی میتوان این ایدهها را عملی کرد؟ متولی کیست؟
فکر نمی کنید بخشی از مشکلات قرآنی کشور به نبود مدیریت واحد در حوزه قرآن ارتباط دارد؟
هر عقل سلیمی با مدیریت واحد موافق است، اما آیا ما می توانیم در حوزه قرآنی به مدیریت واحد برسیم؟تا چند سال اخیر که اصلا جامعه قرآنی مدیریت نداشت، هیئتی اداره می شد،حالا اگر بگویم جامعه قرآنی فقط متولی خاص می خواهد، کدام سازمان این را می پذیرد؟ایجاد مدیریت واحد قرآنی و ترویج فرهنگ آن، سالها زمان میبرد، باید به فکر راهکاری بهتری بود.
اجازه دهید بحث را بر قرائت متمرکز کنیم، بیشتر حرفهای شما را در خصوص مشکلات قرآنی کشور قبول دارم، چرا شما و همکاران قاریتان دست به کار نمیشوید و مثلا در حوزه قرائت طرح و پیشنهاد نمینویسید؟
اگر بخواهم شفاف حرف بزنم ،باید بگویم که بلد نیستیم! البته در این مرحله تقصر بزرگ ها بیشتر است که خوشبختانه من از بزرگ ها نیستم،ولی تقصیر دامن من را هم می گیرد. این بیماری جامعه قرآنی است که چهرههایش نمیتوانند در در نقاط مشترک با هم به تفاهم برسند.
قطعا این مشکلات داخلی شما، پای فعالیتهای دولتی را به حوزه قرآن باز میکند، با این کار موافقید؟
خیر موافق نیستم. قرآن نباید به دست حکومت بیفتد.ما در حوزه قرآن 2 منبع پولی داریم؛ دولت و مردم .تا چند سال قبل بودجهها فقط مردمی بود،مشکلی هم نداشتیم ،اما از وقتی که دولت پول می دهد، مشکلات ما هم یکی یکی آغاز شده است!
حکومت که نباید دخالت کند،خودتان هم به تفاهم نمی رسید،پس باید چه کار کرد؟
باید به یک عقل جمعی برسیم .این عقل جمعی هم در حال شکل گیری است. جامعه قرآنی هنوز به بلوغ لازم نرسیده است.یقه چه کسی را بگیریم؟متاسفانه این جماعت زعیم ندارند،برای همین باید آهسته پیش برویم.
کمی هم درباره قرائت صحبت کنیم.شما از قاریانی هستید که تفسیر را شاگردی کردید،فکر می کنید اکنون برای حرفهای شدن، خواندن تفسیر لازم است ؟
قاری اگر معنای آیه را نفهمد، نمی تواند قرآن بخواند. اصلا به آن خواندن نمی گویند،آواز می خواند.هرجوری که می خواهید تعبیر کنید.من اکنون آیه را می فهم و بعد آن را می خوانم .به هرحال فهم مهنای آیات بسیار ضروری است.تصور کنید فردی که معنای شعر فارسی را نمی داند ،تصمیم بگیرد شعر بخواند.به نظر شما می تواند؟
چند درصد قاریان امروز با علم به تفسیر و مفهوم آیه، قرائت میکنند؟
قاری ها با قرآن مانوس نیستند. قاری با تجوید، آهنگ ، ادغام و اخفاء مانوس است. مشکلات جامعه قرآنی نیز از همین مسایل ناشی می شود. از روز اول به قاری ها تجوید را یاد دادند. در حالی که در حوزه های علمیه، از روز اول طلاب با احادیث و رفتارهای زیبای اسلامی آشنا می شوند،اما در جلسات قرآن، قاری ها فقط تجوید و وقف و ابتدا یاد میگیرند و خبری از معنویت واقعی نیست.
شنیدهایم کلاسهای قرآنی شما در یک دفتر شخصی برگزار میشود، چرا از ظرفیت مساجد استفاده نمیکنید؟
یکی از مشکلات قرآنی کشور ،ادغام آموزش عمومی و تخصصی قرآن است . از این ادغام، ضررهای بسیاری هم کرده ایم.برای یاد گرفتن زبان انگلیسی نظام آموزشی مدون، مشخص و مکان استاندارد داریم،اما در مورد قرآن این طور نیست. با هفته ای یک بار جلسه قرآنی در مسجد نمی توان قاری خوب تربیت کرد.فن قرائت را باید در فضایی مشخص و استاندارد آموزش داد.
مگر خودتان در فضای آموزشی قاری شدید؟
خیر، در فضای آموزشی قاری نشدم.قبول دارم هر مکانی که در آن قرآن خوانده شود، متبرک می شود، اما مسجد مکان عمومی است،برای همین جای مناسبی برای آموزش تخصصی قرآن محسوب نمی شود.تربیت قاری کار سختی است. بپذیرید که قاری ها در جلسات عمومی مساجد تمرکز ندارند.
اما خداوند در قرآن دستور داده که باید چراغ مساجد را روشن نگه داشت. شما در این خصوص وظیفه دارید.
درست است، اما مکان آموزش فن قرائت، باید جدا باشد. در مسجد هم می توان این کار را انجام داد. فقه هم مبارک و مقدس است، پس چرا در مسجد آموزش داده نمی شود و در مکان مشخصی مثل حوزه های علمیه تدریس می شود.؟
اتفاقا بعضی دروس حوزوی، در مساجد قم و تهران هم تدریس می شود، مثل مسجد اعظم قم.
این مسجد با بقیه مساجد فرق می کند. اصلا آیت الله بروجردی این مسجد را برای تدریس علوم فقهی تاسیس کرد،پس نمی تواند مثال درستی درباره بحث ما باشد. البته هنوز هم در بسیاری از مساجد جلسه قرآن تشکیل می شود. امثال من کمی از این جلسات دور شده اند. قاری شدن منحصر به حضور در مساجد نیست. من در خانه «استاد هروی» قاری شدم. مسلما اگر استانداردهای آموزشی در مساجد رعایت شود، این مکان مقدس هم می تواند فضای خوبی برای آموزش تخصصی قرآن باشد.مثل همان برنامه ای که در مسجد اعظم انجام می شود.
در صحبت هایتان به این نکته اشاره کردید که قاریان برای ایجاد تشکل،زعیم ندارند. می توانیم نبود اخلاق قرآنی میان قاریان را یکی از دلایل این ضعف بدانیم؟
اخلاق قرآنی در آموزش های ما نبوده است، با این حساب چه انتظاری می توان از قاریان داشت؟البته این موضوع نسبی است.منصفانه نیست حکم مطلق بدهیم که همه قاریان، اخلاق قرآنی ندارند.
اما باید پذیرفت به تفاهم نرسیدن قاری ها و قبول نداشتن یکدیگر، از همین نداشتن اخلاق قرآنی ناشی می شود.
علما و آیت الله ها هم تفاهم چندانی با هم ندارند. این موضوع فقط مختص قاری ها نیست.
ببینید! علما ممکن است نظرات فقهی و علمی دیگری را قبول نداشته باشند، اما بسیاری از قاریان اصولا غیر از خود کس دیگری را قاری نمی شناسند!
شما هم کمی مبالغه میکنید. بعضی وقت ها نوع گفتن درست نیست و مخالفت ها بد عنوان می شود وگرنه این اختلافات همه جا وجود دارد. همان افرادی که قرار است ما اخلاق اسلامی را ازشان یاد بگیریم، در موارد بسیاری با هم مخالفت دارند. من هم ممکن است خواندن یک قاری را قبول نداشته باشم . دلایل بسیاری هم برای این موضوع می آورم. همه این مسائل از همان مشکل بزرگی ریشه میگیرد که ابتدای مصاحبه گفتم؛ نبود مهندسی قرآنی در کشور.
کوتاه از زندگی مهدی صیاف زاده
قاری اهواز، مشهد، تهران
مهدی صیاف زاده در یک خانواده جنگ زده رشد پیدا کرده است. سال 59 در اهواز به دنیا آمد و در همان سنین کودکی به دلیل حملههایی که به اهواز میشود، با خانواده به سوی مشهد حرکت کردند. همان سال ها بود که به قرائت قرآن علاقه مند شد و برای تمرین بیشتر به کلاس استاد هروی رفت:« سرکلاس استاد هروی که می رفتم ،او هر هفته با پول خودش برای ما جایزه می گرفت ،برای همین تشویق می شدم که بیشتر تمرین کنم .به هرحال در سن و سالی بودم که هدایای کوچک ،انگیزههای بزرگی به من می داد.تا اینکه در همین کلاس آن قدر پیشرفت کردم که به مسابقات کشوری راه یافتم."اوایل دهه هفتاد بود که صیاف زاده برای شرکت در مسابقات کشوری کرمانشاه انتخاب شد.او کم سن و سال ترین قاری بود که در آن دوره از مسابقات شرکت می کرد.خودش در این باره می گوید:"خیلی تمرین می کردم،برای همین امیدوار بودم رتبه بیاورم،اما نتیجه چیزی دیگری شد.خیلی ناراحت بودم. یکی از داوران مسابقه پیش من آمد وگفت مهم نیست که به فینال نرسیده ای ،اعتماد به نفسی که تو در مسابقه داشتی، هیچ کدام از قاری ها نداشتند و کلی حرف های دیگر که به من آرامش داد و باعث تشویقم شد."او سال 76 در مسابقات قرآنی مشهد رتبه سوم کشور را به دست آورد و درست یک سال بعد رتبه نخست مسابقات بین الملی کشور را برای خود کرد.صیاف زاده نزدیک 20 سال است که به تهران آمده و شاگردانی بسیاری دارد.به گفته قاریان برجسته قرآنی، او از قاریانی است که از مرحله تقلید عبور کرده و ممکن است در آینده صاحب سبک شود.