29 ارديبهشت 1401 18 شوال 1443 - 37 : 08
کد خبر : ۱۱۰۰۷۰
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۹
شیخ کلینی و غیر او از حضرت صادق(علیه‌السلام) روایت کرده‌اند: که این دعا را تعلیم زراره فرمود که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند.

عقیق:شیخ کلینی و غیر او از حضرت صادق(علیه‌السلام) روایت کرده‌اند: که این دعا را تعلیم زراره فرمود که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخوانند:

 
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ، لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ، ضَلَلْتُ عَنْ دینى.
 
خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم.
 
شبهه و پاسخ به آن : 
در دعای «اللهم عرفنی نفسک ...»، معرفت خدا قبل از پیامبر و امام (ع) مطرح می‌شود، توضیح آن چیست؟ 
 
الف – ابتدا باید دقت، توجه و تعمق بسیاری شود که اساساً شناساندن کار خداست. حال یا باقلم صُنع و خلقت می‌شناساند، یا به قلم وحی.
 
ب – هیچ کس نمی‌تواند فوق عقل و علم (ظرفیت وجودی) خود را بشناسد. اگر چه همه چیز عیان باشد.
 
ج – نور، خودش پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر می‌گردد. نور در فیزیک نیز همین‌طور است، خودش روشن و پدیدار است و سبب پدیدار شدن چیزهای دیگر در چشم می‌گردد. نور به معنای حَکَمی و فلسفی نیز همین است، «نور به خودی خود پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر می‌شود»، البته در نور فیزیکی، اشیای موجود در چشم پیدا می‌شوند، اما در نور فلسفی، یعنی «نور» هستی است و سبب هستی و پیدایش چیزهای دیگر می‌شود. لذا فرمود: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض»، یعنی پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین است.
 
د – پس ابتدا خدا شناخته می‌شود و هر چیز دیگری به خدا شناخته می‌شود. چیزی مُعرّف خدا نیست، جز خودش. یا به تعبیری دیگر، هستی او به خودش شناخته می‌شود و هر چه که هست به او شناخته می‌شود، چرا که همه چیز تجلی اوست. از این رو در دعای صباح می‌خوانیم: «یَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ - اى کسی (خدایى) که هستیش دلیل هستى اوست». هم چنین در دعای ابوحمزه ثمالی می‌خوانیم:
 
«بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ»
 
ترجمه: تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستی خود راهنمایی فرمودی، و به سوی خود خواندی، و اگر راهنمایی تو نبود، من نمی‌دانستم تو که هستی؟
 
امام حسین علیه‌السلام در دعای عرفه بدین مضمون عرضه می‌دارند: «خداوندا چه چیزی آشکارتر از توست که به وسیله‌ی آن تو را بشناسم؟» همه چیز با نور شناخته می‌شود و نور به خودش.
 
ﻫ – پس، خدا را نمی‌توان شناخت، مگر آن که خودش خود را (در عقل، فطرت، خلقت و وحی) بشناساند. هم چنین پیامبر و حجّت خدا را نیز کسی نمی‌تواند بشناسد، مگر آن که او معرفی کرده و بشناساند. مضافاً بر این که وقتی می‌گوییم: نبی یا رسول یا پیامبر خدا و نیز می‌گوییم: ولی‌الله یا حجت‌الله، یعنی این مراتب وجودی و مقامات نیز به او شناخته می‌شوند.
 
بدیهی است اگر کسی خدا را نشناسد، نه پیامبر خدا برایش معنا و مفهومی دارد و نه حجّت خدا و نه وحی خدا و نه صُنع خدا و ... .
 
پس، نتیجه می‌گیریم که خدا به خودش شناخته می‌شود – پیامبر به خدا شناخته می‌شود – حجت به خدا و پیامبر شناخته می‌شود و دین به خدا، پیامبر و حجّت شناخته می‌شود و همه را نیز خدا باید بشناساند.
 
امام صادق علیه‌السلام در پاسخ این که خدا چگونه بشناسیم؟ فرمودند: او خود خودش را می‌شناساند. پرسیدند: پس تکلیف ما چیست؟ فرمود: به آن شناسایی ایمان بیاورید.

منبع:کارگر آنلاین

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: